به گزارش وبلاگستان 598، وبلاگ نمل در مطلبی نوشت:
این
روزها اتفاقات عجیب و غریبی درکشور می افتد که قابل تأمل و عبرت آموز
است.اجازه دهید با حکایتی شروع کنم، می گویند : مسجدی می ساختند، بهلول سر
رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجدی می سازیم.
بهلول گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: معلوم است برای رضای خدا.
بهلول مخفیانه سنگی تراشید و رویش نوشت «مسجد بهلول» ،پس شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.سازندگان
مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول».
برآشفتند و بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که مردک چطور جرأت
میکنی زحمات دیگران را به نام خودت بزنی؟
بهلول
زیر مشت و لگدها گفت:مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا سا خته ایم؟ فرضاً
مردم اشتباه کنند و گمان برند که من مسجد ساخته ام، خدا که اشتباه نمی
کند.
حکایت فوق ،
ماجرای امروز برخی وقایع است که پیش چشم مردم در حال رخ نمودن است و
مطمئناً در آینده نزدیک با واکنش منفی مواجه خواهد شد.مطمئناً مطلب را
گرفتید...بله قضیه دانشگاه آزاد را می گویم.بگذارید روشن تر توضیح دهم، عده
ای آمدند و گفتند ما اینجا را ساختیم پس همه چیزش مال ماست و دیگران حقی
ندارند!
فردی
– که منکر خدمات و زحمات او نمی شویم – 29 سال بعنوان رئیس در بزرگترین
دانشگاه کشور فعالیت کرد و پس از کش و قوس های زیاد جایش را به جناب آقای
فرهاد دانشجو داد.آقای دانشجو نیز در فرصتی 18 ماهه تلاش های شایانی داشت
که باید بعداً به مردم گزارش هایش داده شود؛ ولی تعجب اینجاست که رئیس قبلی
قریب 7 سال در دولت منتسب به اصولگرایان توانست فعالیت کند ولی آقای
دانشجو کمتر از 3 ماه هم حق نداشت در دولت منتسب به اعتدالیون مدیر باشد!
دلیل
این برکناری از زبان آقای دانشجو نیز قطعاً مورد توجه است:« اکثریت اعضای
هیئت امنا با توجه به شرایط پس از انتخابات، مصلحت را به تغییر دانستند.»
حال
سوال اینجاست که اعضای محترم هیئت امنا چرا در سال 84 به مصالح بعد از
انتخابات توجهی نکردند و بر ماندن آقای جاسبی به هر قیمتی اصرار داشتند؟
مدیریت فرسایشی آقای دکتر جاسبی در دولت آقای احمدی نژاد علی رغم اینکه همه
می دانستند دولت وقت مخالف ادامه مدیریت ایشان است با چه توجیهی صورت
گرفت؟ اگر واقعاً قرار بر این بود که "با توجه به شرایط موجود کشور، فردی
سکان دانشگاه آزاد را برعهده بگیرد که بتواند با هماهنگی بیشتر، منافع
بیشتری را برای دانشگاه رقم بزند" چرا این أمر آن زمان اتفاق نیافتاد؟!
فکر
کنم بنده بعنوان یکی از فارق التحصیلان دانشگاه آزاد حق داشته باشم نقدی
منصفانه به آن دوران وارد کنم.بنده در یکی از بهترین واحدهای این دانشگاه
در تهران در سالهای نچندان دور شاهد چند موضوع بودم که مواردی را ذکر می
کنم:
1-کلاسهای
40 تا 50 نفره در رشته های کارشناسی صدای همهی دانشجوها را درآورده بود و
مدیریت وقت دانشگاه در آن سالها اصرار داشت کلاسها استاندارد است!
2-فضای
آموزشی دانشگاه اصلاً تناسبی با حال دانشجویان نداشت ولی تصمیم فقط بر
گسترش دانشگاه و جذب دانشجوی بیشتر بود، حتی به قیمت اجاره املاکی با
کاربری مسکونی!
3-کیفیت
خدمات و سرویس هایی که به دانشجویان ارائه می دادند نسبت به دانشگاه های
مشابه دولتی بسیار نازل و ناچیز بود،به طوری که فکر می کردم دوران
دبیرستانم از امکانات بیشتری برخوردار بودم!
4-جو
دانشگاه طوری نبود که دانشجویان به تولید علم مشغول شوند و معمولاً یک
فضای خنثی و بسته ای که همه بدنبال پاس کردن دروس بودند! شاید یکی از علل
قبولی بسیاری از دانشجویان دانشگاه آزاد در دانشگاه های سراسری در مقاطع
بالاتر فرار از فضای حاکم بر این دانشگاه بود که کسی تمایل نداشت دوباره
قدم به آنجا بگذارد مگر از سر ناچاری!
5-این
خاطره را بعنوان یک مورد ذکر می کنم،وقتی دانشجویان نسبت به فضای نمازخانه
و سلف دانشگاه معترض شدند و نامه ای برای آقای جاسبی با امضاء و کد
دانشجویی تهیه کردند ظرف دو هفته همگی به معاونت دانشجویی فراخوانده شده و
برخورد بسیار تند و زننده ای صورت گرفت که به چه حقی طومار پر می کنید،شما
دنبال جنجال هستید(!)فضای دانشگاه به مدیریت مربوط است،شما درستان را
بخوانید(!)گرچه این اتفاق بیشتر جنبه تنبه داشت ولی باعث شد بعدها بشنویم
یکی از خواهران جامعه اسلامی پس از آن برخورد تصمیم بگیرد از دانشگاه آزاد
خداحافظی کند.
6-با
توجه به نرخ های امروز و مقایسهای با قیمتهای آنروز ، دانشگاه آزاد زمان
ما هزینه های گزافی دریافت می کرد که وقتی در تعداد دانشجویان ضرب می کردید
به رقم های نجومی می رسیدید.
7-اکثر
اساتید ما دانشجویان دوره دکتری و حتی ارشد بودند که بصورت حق التدریس با
حقوق ناچیز در خدمت دانشگاه بودند و هروقت پای درد و دل آنها می نشستی
متوجه می شدی حتی اساتید – هرچند حق التدریسی- حق هیچ گله و شکایتی ندارند و
به طرفت العینی نسخه آنها را می پیچیدند!
8-اعضای هیئت علمی دانشگاه ما معمولاً ناپدید بودند،دانشگاه های دیگر خبر ندارم پس قضاوتی نمی کنم.
9-سنگین
ترین شهریه متغیر مربوط به دروس آزمایشگاه و تربیت بدنی بود که در هر دو
مورد بنده انصافاً چیزی ندیدم ولی شهریه اش را پرداخت کردم!
10-فعالیت
فرهنگی و یکمی سیاسی در دانشگاه آزاد یعنی آب در هاون کوبیدن و موجب کدورت
روسا و مسئولین دانشگاه می شد، پس همگی شیوه آسته رفتن و آسته آمدن را
اتخاذ کرده بودند.
11-نحوه
اخذ شهریه از دانشجویانی که اکثراً از قشر متوسط و پایین جامعه بودند،هنوز
که هنوزه علامات سوال بسیاری در ذهن بنده برجای گذاشته که مثلاً فلان
سمینار یا مراسم مجلل بی خاصیت در دانشگاه آزاد و با پول ما براحتی برگذار
می شد ولیکن دیدم بعضی بچه ها بخاطر چند ده هزارتومان از ثبت نام در یک ترم
جا ماندند و مجبور به مرخصی گرفتن می شدند!چه دانشجوهای با استعدادی که به
خاطر مشکلات مالی از ادامه تحصیل منصرف شدند،صندوق رفاه در دانشگاه آزاد
زمان ما یعنی فقط تقسیط 2ماهه(!) و از وام و تسهیلات دیگر اثر آنچنانی
نبود.
به
هرحال امروز خبر عزل آقای دانشجو را از طریق رسانه ها متوجه شدم.یکی از
دوستان نزدیک بنده هم اکنون دانشجوی دانشگاه آزاد ، همان واحدی است که من
در آن درس می خواندم و وقتی مقایسه ای بین دو دوره می کردیم ، گرچه او هنوز
رضایت کامل نداشت ولی می گفت اوضاع خیلی بهتر شده،شهریه ها تقریباً دو سال
با توجه به تورم کمر شکن ثابت مانده و بودجه های تحقیقاتی و پژوهشی بیشتر
شده است.
مطالبی
که عرض شد نه در رد و تکذیب همهی کارهای آقای جاسبی و نه در طرفداری و
سینه چاکی برای آقای دانشجوست بلکه خواستم یک فضایی را جلوی چشمان شما باز
کنم.آقای دانشجو 18 ماه توفیق خدمت داشتند و حالا باید بروند،دنیا دار آمد و
رفت است ولی این آمد و رفت ها می تواند طبق اصول و با خاطره های شیرین
باشد نه اینطور یکطرفه و تلخ و اینجاست که موجب گلایه می شود.جاسبی و
دانشجو سیبل هستند و گلایه بنده متوجه جریانات سیاسی کشور است.
بنده می خواهم در رابطه با این عزل دستپاچه مواردی را عرض کنم:
1-هیچکس
در این کشور نیست که از تخلفات گسترده در دانشگاه آزاد مطلع نباشد.این
دانشگاه در دوره قبل چنان حرمت پیدا کرده بود که حتی نمایندگان مجلس برای
تحقیق و تفحص از آن چندین بار به در بسته خوردند و وقتی هم بررسی ها با
وجود تمام کارشکنی ها صورت گرفت ،نتیجه درستی به مردم ارائه نشد! هرچند
برخی نمایندگان طبق وظیفه و تکلیفی که احساس کردند گوشه هایی را عیان
ساختند که همان گوشه ها پاسخی از هیچ کجا ، نه از رئیس وقت و نه از هیئت
امنا دریافت نکرد.
2-
هیچکس در این کشور نیست که نداند دانشگاه آزاد در ادوار گذشته به حیاط
خلوت آقازاده ها تبدیل شده بود و به هر بهانه ای هزینه های شخصی و ذوقی خود را
گردن دانشجویان بی نوای دانشگاه مفخم آزاد می انداختند.از اطاق کار در
پایتخت کشورهای خارجی تا مأموریتهای سالانه و ماهانه تا حق جلسات آنچنانی...
3-
هیچکس در این کشور نیست که نداند در اتفاقات شوم و سیاه فتنه 88 پای
دانشگاه آزاد نیز بعنوان حامی مالی قسمتی از این پروژه ضد ایرانی و اسلامی
به پرونده باز شد و اعترافاتی صورت گرفت که تا امروز افکار عمومی جوابی
قانع کننده برای آن اعترافات دریافت نکرده اند.
4-
هیچکس در این کشور نیست که نداند وقتی موضوع عزل جناب آقای جاسبی پیش
آمد،یک بخشی عظیمی از اعتبار و انرژی کشور صرف این شد که الی و بلا ایشان
بماند! و ماندن جاسبی و تیمش در دانشگاه آزاد شد مشکل اول مملکت، بنده به
شخصه و هزاران هزار نفر دیگر از مجلس هشتم بابت طرح وقت دانشگاه آزاد-با
علم نمایندگان به اینکه از پول دانشجویان و با کمک بیت المال ساخته شده است
– نمی گذریم و همیشه در گوشه ذهن خود داریم که بعضی افراد در همین مجلس
اصولگرا چه تهمت های ناروایی به معترضان به ادامه مدیریت آقای جاسبی زدند و
آنها را "اراذل ساندیسخور" خطاب کردند! و از آن دادگاهی نمی گذریم که حکم
به نفع دانشگاه آزاد داد! ما از مجلس نهم نمی گذریم که اینطور واداده نسبت
به مسائل رفتار می کند،نه به آن شوری شور ، نه به این بی نمکی!
5-
هیچکس در این کشور نیست که از خود نپرسد مظلومیت بچه ها و مدیران حزب
اللهی تا کجاست که اگر بخواهند خدمت کنند مورد میلیاردها تهمت و دروغ قرار
می گیرند که اصلاً نتوانند بیایند و اگر آمدند بتوانند اصلاح کنند(!)
و با
موانعی مواجه می شوند که فقط حضرت فردوسی می تواند آن خان ها را وصف کند ،
ولی چون اراده شود همین مدیران را به زیر بکشند به چشم برهم زدنی با یک خوش
آمدید همه چیز فیصله پیدا می کند،اسمش را هم گذاشته اند مصلحت!!!!!! این
بندگان خدا هم ساکت و بدون هیاوهو کنار می کشند تا آسیبی به کشور و مردم
وارد نشود.
6-هیچکس
در این کشور نیست که از خودش نپرسد تا کی مصلحت یک عده خاص بر مصلحت
پابرهنگان و مستضعفین رجحان و برتری دارد.آیا همان کسانی که نامه تشکر آمیز
دویست و اندی نفره از مدیریت آقای جاسبی تهیه می کردند و گلو در مجلس می
دراندند که تعویض مدیریت ضربه می زند-بعد از 29 سال(!)- و اکنون هم در مجلس
نهم حضور دارند،نامه و یا نطقی در حمایت از آقای دانشجو این مدیر جوان
انقلابی دارند که بعداً برای مردم و در پیشگاه خدا پاسخی داشته باشند؟
7-
هیچکس در این کشور نیست که از خودش نپرسد ریاست محترم مجلس که به هر تعویض
و تعریضی در دولت نهم و دهم معترض بودند و آنرا برخلاف مصلحت و آرامش کشور
می دانست، چرا این روزها آن گلایه های آتشین و نطق های قراء را ندارند تا
حقوق ملت پایمال نشود و آرامش بهم نخورد؟
8-
هیچکس در این کشور نیست که از خودش نپرسد چرا رسانه ها و جرایدی که رفتن
جاسبی را به هربهانه ای سیاست ورزی جناح مقابل جا می زدند و استدلالشان این
بود که جاسبی دانشگاه آزاد را ساخته پس فرصت بیشتری به او باید داد(!)
برای رفتن دانشجو، 7 روز و 7 شب است پیشاپیش جشن گرفته اند؟! عزل مدیر 18
ماهه آنهم در فشار شدید هیأت امنا ، بنیان های علم مدیریت و ثبات تصمیم
گیری را زیر سوال نمی برد ولیکن عزل مدیر29 ساله علی رغم تمامی شبهات و
سوالات آری؟تا کی رفتار دوگانه و عوام فریبی؟
9-
هیچکس در این کشور نیست که از خودش نپرسد هیأت امنای دانشگاه آزاد دقیقاً
چه وظایفی برعهده دارند و چرا حتی یکبار در تاریخ این دانشگاه سابقه ندارد
برای ارتقاء سطح علمی،مشکلات معیشتی دانشجویان،حرکتهای فرهنگی و غیره جلسه
ای فوق العاده برگزار کرده باشد؟
10-
هیچکس در این کشور نیست که امروز نداند پس از عزل یک شبه مدیران مخالف
برخی وزرا و وقایع شورای شهر تهران و بایکوت و تهدید خانم راستگو و تغییرات
بولدوزری در سطح کشور و عزل ناگهانی آقای دانشجو علی رغم فرار و تکذیب
اعضای هیأت امنا از ابراز نیت قبلی خودشان ، کسانی که شعار "درود بر مخالف
من " را می دادند ، دروغگویانی بیش نیستند که شعار اصلی آنها "درود بر
مخالف مردهی من!" است.
آری،افتخار
می کنیم تحمل و صبر حزب الله بالاست که زیر سایه ولایت و بر روی پاره های
جگر و خون دل پابرهنه ها عده ای اینطور می توانند ناجوانمردانه نان نظام را
بخورند و فریاد برآوردند "آزادی نیست"،"آزادی بیان نیست"؛ مسلمان صدای تو
از هر صدایی بالاتر است و آزادی تو در این کشور از هر جنبنده ای بیشتر
است،هر صدای مخالفی هرچند ناله باشد را خفه می کنید و هر اقدامی را هرچند
منطقی باشد به تحجر و واپسماندگی تفسیر و تأویل می فرمایید؟ کسانی در سال
88 بر ضد مردم و ولایت حرف زدند و هر تهمتی خواستند به نظام بستند و امروز
در رأس کار هستند(؟!) جالب است کسی هم متعرض آنان نیست و اینها طلبکار شده
اند(!)به من نشان دهید کجای هستی اینگونه آزادی وجود دارد؟
اگر صادق هستید و کار برای خدا و خلق خداست، اینهمه منت و ادا ندارد،بگذارید افراد دیگر هم خدمت کنند.
این
حرف آقای فرهاد دانشجو چند روز قبل از عزل ایشان بسیار مهم است و نمایی از
تعاملات سیاسی در بین گروه های مختلف در کشور-چپ و راست هم ندارد- : «
بعضیها دنبال انسان نمیگردند چون ممکن است مخالفت کند؛ حتی دنبال حیوان
هم نمیگردند چون اگر راهش را سد کنند از راه دیگری عبور میکند؛ دنبال
آدمی میگردند که هیچ باشد تا هر چه گفتند انجام شود، فرهاد دانشجو اینطور
نیست؛ البته این را به صورت کلی میگویم، ربطی به دانشگاه آزاد ندارد!»