به گزارش 598 به نقل از خبرنگار مهر، پرسپولیس را همه با فوتبالی که در دهه شصت به نمایش میگذاشت مقایسه می کنند، تیمی که در همان دقایق ابتدایی چنان بر حریفش میتاخت که کمتر تیمی میتوانست تا دقیقه 20 دروازهاش را برابر سرخپوشان با انگیزه و تهاجمی بسته نگه دارد. آن زمان بازیکنان وقتی میباختند سرشان را پایین میانداختند و بدون اینکه تقصیر را گردن توپ و لباس و زمین بیندازند راهی رختکن میشدند و البته بازی بعد چنان فوتبالی ارائه میکردند که همه هوادارانشان شکست قبل را فراموش میکردند. این شکستها برای سرخپوشان به ندرت پیش میآمد.
اما حالا شرایط کاملا متفاوت شده. دیگر از آن بازیکنان تکنیکی و گریزپای خبری نیست. دیگر از آن مدافعان قلدر و مستحکم خبری نیست. حالا دیگر کسی از هافبکهای پرسپولیس به عنوان مردانی تکنیکی و تاثیرگذار یاد نمیکند. دیگر خبری از مهاجمانی که از هر فرصتی برای رسیدن به گل استفاده میکردند و اصطلاحا "مرده خور" نامیده میشدند اثری دیده نمیشود. مهاجمی را در پرسپولیس نمیبینید که بخواهد خوب سر بزند و با شوتهایش تور دروازه حریف را به لرزه درآورد.
حالا پرسپولیس مانده و بازیکنانی معمولی که توان انجام کوچکترین کارهای فوتبالی را هم ندارند و نه تنها عاملی برای خوشحالی و شادی هوادارانشان نمیشوند، بلکه آنها را با چشمانی اشکبار و دلهایی پرغصه راهی خانههایشان میکند. حالا پرسپولیس پر شده از بازیکنانی که در طول 90 دقیقه حتی یک حرکت هم انجام نمیدهند که خوش بینترین هواداراشان هم لب به تشویق بگشاید. این تنها مربوط به بازی پرسپولیس برابر نفت نیست. بلکه در دیدارهای قبلی لیگ سیزدهم هم همین روال بوده و ظاهرا قراری هم بر اصلاح امور نیست.
مردم پرسپولیس را هجومی و گلزن میخواهند، پرسپولیسی که از نام هیچ حریفی نترسد و فوتبال خاص خودش را بازی کند. اما مگر میشود بدون بازیکن خوب فوتبال خوب ارائه کرد؟ مگر می شود با چند بازیکن معمولی که مشخص نیست ملاک و معیار مسئولان برای جذب یا نگه داشتنشان در این تیم چیست، هواداران میلیونی را از دیدن یک فوتبال زییا سیراب کرد؟ مگر می شود از مهاجمانی که ظاهرا با دروازه بیگانه هستند انتظار داشت پرسپولیس در همان 20 دقیقه ابتدایی کار حریفانش را تمام کند؟ مگر می شود انتظار داشت وقتی سرخپوشان در نیمه اول خوب فوتبال بازی نمیکنند، با تفکرات مربیاش در نیمه دوم دگرگون شود؟
واقعیت پرسپولیس با آن چیزی که هوادارانش انتظار دارند بسیار تفاوت کرده. حالا دیگر از آن بازیکنان تکنیکی و دونده و گلزن که هواداران با صاحب توپ شدنشان نیم خیز میشدند و تا گل نمی دیدند نمی نشستند، خبری نیست. حالا پرسپولیس پرشده از بازیکنانی که در اوج فوتبال به این تیم میآیند و چند هفته بعد ضعیفترین بازیکنان فوتبال ایران میشوند. حالا کاپیتان بودن در پرسپولیس به معنای تاثیرگذار بودن نیست. ظاهرا همین که بازوبندی به بازوی بازیکنی بسته شود و نامش کاپیتان باشد کافیست.
همه چیز این روزهای پرسپولیس را هم نباید تیره و تار دید. این تیم در خط دروازه و دفاع عملکرد خوبی داشته و گل های کمی دریافت کرده. بازیکنانی دارد که وظایفشان را بهتر از دیگران انجام می دهند و موفق تر از بقیه هستند. اما در مرکز زمین وضعیت آشفته و ناامیدکننده است. جایی که محمد نوری به عنوان کاپیتان انجام وظیفه میکند و شش دیدار است کسی اثری از او که باید تاثیرگذارترین باشد نمی بیند. قاسم دهنوی نشان داده که در آن همه جنگ و دعوا بین پرسپولیس و سپاهان، تیم اصفهانی یک برنده تمام عیار بود که او را جذب نکرد. بقیه هم اوضاع بهتری ندارند.
در خط حمله پرسپولیس باید دلش را به کدام بازیکن و کدام تاکتیک خوش کند. سیدصالحی هر چقدر هم تلاش می کند مهاجمی اثرگذار نیست. او بیشتر یک تخریبگر خط دفاعی حریف است تا مهاجمی زیرک و فرصت طلب که تیمش را صاحب گل کند. هادی نوروزی که ظاهرا در پرسپولیس جا خوش کرده، اوضاع بدتری دارد. او آنقدر پسرفت کرده که در تیم دایی "بی گلزن" هم جایی در ترکیب اصلی ندارد. غلامرضا رضایی که عضو تیم ملی بود و مهاجمی تاثیرگذار حالا به یک بازیکن معمولی تبدیل شده که فقط در زمین خوب میدود. جوانهایی هم که آمده اند حتما زمان می خواهند که با شرایط تیم آشنا شوند!
اما علی دایی در پرسپولیس چه می کند؟ او که در همه مصاحبه هایش تاکید کرده تیم را با خواسته خودش بسته و بازیکنانی را به خدمت گرفته که نیاز دارد. دایی شش هفته است هنوز نتوانسته اقدام مثبتی در روند تاکتیکی پرسپولیس ایجاد کند. تیم او همچنان کمترین برنامه را برای رسیدن به دروازه حریف دارد و گل نزدن کار اصلی اش است. تیم دایی این روزها بد بازی می کند و البته خوب امتیاز از دست می دهد. پرسپولیس شش هفته است بازی کرده و هر چند در بازی اول و در شرایطی که خیلی خوب نبود، تراکتورسازی را برد اما در دیدارهای بعدی نمایش ناامید کننده ای داشت.
تیم دایی در دومین دیدار برابر ذوب آهن بحران زده به تساوی رسید و در ورزشگاه آزادی مس کرمان را هر چند 2 بر صفر برد اما بازهم فوتبال زیبایی بازی نکرد. در هفته چهارم تیم دایی در دیداری ناامیدکننده تر از قبل به سایپا باخت و هر چند در هفته پنجم با یک گل ملوان را شکست داد اما در هفته ششم برابر نفت تهران شکست خورد. هر چند نمی توان قدرت تیمها را از روی نامشان تشخیص داد، اما واقعیت این است که پرسپولیس بجز تراکتورسازی، هنوز با تیم های مدعی مثل سپاهان، فولاد ، استقلال و ... بازی نکرده و دیدارهای نسبتا آسانی را پشت سرگذاشته است.
امیدواری هواداران پرسپولیس این است که در هفته های آینده تیم علی دایی بتواند شرایط بهتری پیدا کند. این تیم باید در هفته هشتم به مصاف استقلال برود. دیداری که برای هواداران هر دو تیم از اهمیت بالایی برخوردار است و خیلی از آنها اعتقاد دارند اگر همه دیدارهای لیگ را باختند ایرادی ندارد اما به تیم رقیب نبازند. باید دید دایی می تواند در فاصلهای اندک تا دربی بزرگ تهران تیمش را سروسامان دهد و بازیکنانش را به خود بیاورد تا حداقل برای دقایقی فوتبال زیبا و تماشاگر پسند ارائه دهند یا...؟