حسامالدین برومند امروز (پنجشنبه) در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان«مهندسی اولویتها ! » نوشت:
1-
معنای روشن و بدون ابهام انتخابات 24خرداد، تحقق حماسه سیاسی بود که در
ابتدای سال جاری رهبر معظم انقلاب خواستار آن شده بودند و با لبیک آحاد
مردم به رهبری در میدان انتخابات بروز و ظهور یافت.
شوک این حماسه
سیاسی و شاهکار تاریخی به دشمن به گونهای است که هرچه از انتخابات 24
خرداد میگذرد پیامها و پیامدهای آن، جبهه معارض و بدخواهان ملت ایران را
سردرگمتر کرده و حریف را به استیصال استراتژیک کشانده است.
از همین
روی؛ ابعاد رسوایی بزرگ دشمن و نقش برآب شدن نقشههایی که قرار بود «ضربه
آخر» به جمهوری اسلامی باشد بصورت ملموستری در حال نمایان شدن است.به
عنوان نمونه پروژه تحریمهای ضدایرانی به خط پایان رسیده است و علایم آن را
میتوان در رسانههای غربی و بانیان تحریمهای وحشیانه علیه مردم کشورمان
به وضوح مشاهده کرد.
دو روز پیش خبرگزاری رویترز که طی دو، سه سال
گذشته بر موضوع تحریمهای ضدایرانی تمرکز کرده و بخش عملیات روانی و
رسانهای آن را برعهده داشت؛ زنگ خطر را به صدا درآورد و نوشت؛ «شبکه جهانی
تحریمها علیه ایران در آستانه فروپاشی است.»
در همین راستا و یک
روز قبل از گزارش رویترز، روزنامه صهیونیستی «معاریو» هم به ناکامی در
مواجهه با ایران و کارساز نبودن فشارها علیه کشورمان اذعان کرد و بنا بر
اطلاعاتی که کسب نموده، این مطلب را به بیرون درز داد که گزینه حمله به
تاسیسات هستهای ایران منتفی است تا ثابت شود ادعای «همه گزینهها روی میز
است»! یک بلوف بوده و هست و نمیشود با ملت بزرگی که حماسهساز است
درافتاد.
اما نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که انتخابات اخیر
گام اول بود و اکنون نوبت حماسه اقتصادی است و به عبارت دیگر سال 92، سال
«حماسه سیاسی و اقتصادی» نامگذاری شده که تنها بخش اول آن محقق شده است.
بنابراین باید تمام تلاشها و برنامهها و انرژیها مصروف تحقق حماسه اقتصادی شود که مطالبه رهبری و خواسته بحق آحاد مردم است.
مقارن
با این فضا، ناگفته پیداست که اولویت دولت یازدهم و رئیسجمهور منتخب باید
حل مشکلات اقتصادی، مهار تورم و گشودن گره گرانیها باشد.
2- دشمن
در صحنه انتخابات، بازنده بزرگ بود و حماسه سیاسی ملت ایران او را منفعل
کرد. اما ماموریت و رسالت دشمن، دشمنی است و از همین روی تدارک میکند تا
از جبهه دیگری ضربه بزند و درصدد است تا انتقام بگیرد.
بیتردید در شرایط فعلی اولویت دشمنان ملت ایران این است که در امتداد تحقق حماسه سیاسی، اینبار حماسه اقتصادی محقق نشود.
بنابراین مواجهه جمهوری اسلامی با جبهه بدخواهان ملت ایران در کارزار اقتصادی و تقابل دو اولویت خواهد بود.
از
یکسو دولت برآمده از ملت باید اهتمام جدی داشته باشد تا حماسه اقتصادی را
محقق کند و از سوی دیگر؛ تلاشها و تحرکات دشمن براین موضوع متمرکز خواهد
شد که بسترهای تحقق حماسه اقتصادی ملت ایران شکل نگیرد.
3- در این
میان هر اقدام و حرکتی که در راستای دور شدن از اولویت اصلی کشور- حل
مشکلات معیشتی و تحقق حماسه اقتصادی- باشد بدون شک بازی در زمین دشمن
است.مهمترین خطر برای دولت یازدهم این است که از مسیر حل مشکلات اقتصادی
خارج شود و یا موضوعات حاشیهای و فرعی بر موضوعات اقتصادی غلبه پیدا کند.
متأسفانه
در وضعیت کنونی و در شرایطی که هنوز دولت یازدهم شروع به کار نکرده است،
تلاشها و تکاپوی یک طیف سیاسی حاکی از آن است که میخواهند مسیر دولت را
منحرف نمایند. چرا؟ چون برای آنها منافع حزبی و سیاسی و قبیلگی بر هر چیزی
رجحان و برتری دارد.
4- طیف مدعی اصلاحات میداند و باور دارد که دولت
یازدهم، دولت اصلاحطلب نخواهد بود چون نه رأی مردم به حجتالاسلام روحانی
رأی به اصلاحطلبی بود و نه اینکه رئیس جمهور منتخب اصلاحطلب است.
این
نکتهای است که جناب آقای روحانی نیز در اولین موضعگیریهای خود تاکنون
بارها به آن اشاره داشته و تاکید کرده است که وامدار هیچ جریان سیاسی نیست و
دولتی فراجناحی تشکیل خواهد داد. خب؛ اتفاقی که از هم اکنون شواهد و قرائن
آن پیداست این است که طیف مدعی اصلاحطلبی از دولت یازدهم به عنوان پلی
برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی و حزبی و قبیلگیاش استفاده خواهد کرد.
5-
سؤالی که پیش کشیده میشود این است که برنامه و تحرکات طیف یاد شده بر چه
محورهایی استوار است؟ رصد آشکار گفتار و رفتار مدعیان اصلاحات نشان میدهد
آنها به دنبال فعالیت در محیطهای به اصطلاح اجتماعی و فرهنگی هستند تا از
این طریق به شبکهسازی اجتماعی دست بزنند.
فعال شدن یکی از چهرههای
اصلی این طیف سیاسی در شرایط کنونی گویای این ادعاست.آقای محمد خاتمی ظرف
روزها و هفتههای اخیر تلاش فراوانی کرده تا با اهالی عرصه فرهنگ دیدار و
گفتوگو داشته باشد. سهشنبه شب گذشته به بهانه جشن تولد 80 سالگی داوود
رشیدی بازیگر سینما، خاتمی به جمع هنرمندان میرود. پیش از آن او به تماشای
فیلم اصغر فرهادی رفت و هر چند ژست فرهنگی داشت تا وانمود کند نگاه و
دغدغهاش حل مشکلات فرهنگی است اما ناگهان جملهای به زبان آورد که بعداً
معلوم شد دستهگل به آب داده است.
خاتمی در آن مراسم با اسم بردن از
مسجد جامعی خواستار این میشود که او، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم
باشد! موضع طلبکارانه و سهمخواهانه خاتمی، اعمال خط نفوذ در دولتی است که
باید اولویت آن حل مشکلات اقتصادی باشد.
شاید گفته شود دیدار با چند
بازیگر و یا فعال اجتماعی- فرهنگی به معنای دغدغه فرهنگی است که البته
باید پرسید دغدغه فرهنگی از کدام نوع؟! و این نکته نیز گفتنی است که آیا
دیدار با محکومان قضایی و عوامل فتنه هم در راستای دغدغه به اصطلاح فرهنگی
است؟! دیدار خاتمی با «نس» دغدغه فرهنگی است یا اصرار بر همان خطاهای
نابخشودنی سال 88؟
جالب اینجاست که آقای محمدرضا خاتمی دو روز پیش
در مصاحبه با یکی از روزنامههای وابسته به مدعیان اصلاحات میگوید؛ «تا
آنجایی که من میدانم آقای خاتمی بر این باورند که من [سید محمد خاتمی] نقش
خودم را در درون قدرت ایفا کردهام، رئیس جمهور بودهام، وزیر بودهام،
وکیل بودهام و خدمتی اگر میتوانستم انجام دادهام و الان صحنه فعالیت من،
صحنه فعالیت درون قدرت نیست، بلکه درون اجتماع است.»
6- ترجمه روشن
«فعالیت درون اجتماع» چیست؟ آیا قرار است چند عکس یادگاری گرفته شود و چند
بیت شعر بر زبان راند یا ماجرا چیز دیگری است؟کارنامه و سابقه این جنس
حرفهای امثال آقای خاتمی را باید در دوره موسوم به اصلاحات واکاوی کرد که
البته الان و پس از گذشت سالها از آن دوره کار مشکلی نیست.
طیف
مدعی اصلاحات نشان داده و در عمل ثابت کرده که به لیبرالیزم در عرصه فرهنگ و
رادیکالیسم در عرصه سیاست متعهد بوده است. نقطه تلاقی این دو را در
مطبوعات دوره اصلاحات میتوان آشکارا رؤیت کرد که در همان ایام رهبر معظم
انقلاب هشدار دادند برخی مطبوعات زنجیرهای پایگاههای دشمن شدهاند.
بنابراین
حرکت تکراری بر مدار به اصطلاح توسعه سیاسی و ژست تحرکات به اصطلاح فرهنگی
و اجتماعی پروژهای است که به دنبال مهندسی کردن اولویتهای دولت یازدهم
است و قطعاً در این میان حل مشکلات اقتصادی، اولویت آن طیفی که به دنبال
منافع حزبی و سیاسی خودش است، نمیباشد.
اینجاست که دولت یازدهم و
رئیس جمهور منتخب باید از خواسته اجماعی آحاد مردم در حل مشکلات اقتصادی
صیانت نمایند و اجازه ندهند فرصتطلبان که به این دولت نگاهی به عنوان دولت
موقت دارند به کابینه و یا مراکز حساس قوه مجریه نفوذ نمایند.
تمرکز بر
اولویت اقتصادی و طرد حاشیهسازیها و دوری از افراطیون فتنهگر هم با
گفتمان اعتدال - به عنوان گفتمان دولت یازدهم- همخوانی خواهد داشت و هم
اینکه به مدعیان اصلاحات مجال نمیدهد تا از دولت آقای روحانی برای بازگشت
به رادیکالیسم سیاسی، سوء استفاده کنند.
احتمال وقوع کودتای نظامی
جدید در مصر پس از اولتیماتم 48 ساعته ارتش به دولت و مخالفان این
کشور،عليرضا رضاخواه را بر ان داشت تا در مقاله ای با عنوان«آيا امپراتوري
خاکستري در مصر احيا خواهد شد؟»برای ستون یادداشت روزروزنامه خراسان این
طور بنویسد:
دكتر امير دبيريمهر در مقاله ای با عنوان «دو لبه قيچي افراطيها در كمين روحاني»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز به بازنگري معيار دستهبنديهاي سياسي در ایران پرداخته و نوشت:
همواره
معتقد بودهام دستهبنديهايي مانند چپ و راست و محافظهكار و اصلاحطلب
و... بيشتر از آنكه هويت بخش باشد و تمايزها را نشان دهد فريبنده است و
پوششي است براي پنهان كردن ويژگيهاي حقيقي گروهها و احزاب و كنشگران
سياسي در ايران . به عبارت ديگر سياسيون براي مورد بازخواست قرار نگرفتن
درخصوص كارآمدي، عقلانيت، ميانهروي و اعتدال، پايبندي عملي به ارزشهاي
ديني و انقلابي و... پشت عناوين و برچسبهاي ساختگي مانند چپ و راست و
اصلاحطلب و اصولگرا پنهان ميشوند و عدهاي نيز غافلانه آنها را تكرار
ميكنند.
از اين رو اگر معيار دستهبنديهاي سياسي را در ايران
مورد بازنگري قرار دهيم جابهجايي گستردهاي در جايگاه و وضعيت گروهاي
سياسي ايجاد ميشود و تشت رسوايي بسياري از بام بر زمين ميافتد براي مثال
به معيار «اعتدال» و پرهيز از افراط و تفريط توجه كنيد - كه از قضا مفصل
گفتماني جناب آقاي روحاني رئيسجمهور يازدهم ايران است – با در نظر گرفتن
اين معيار جمع كثيري از به اصطلاح اصلاحطلبان كه اتفاقا اين روزها بعد از 8
سال در جرايد متعلقه آفتابي شدهاند با جمع كثيري از به اصطلاح اصولگرايان
تندرو كه با رفتارها و عملكرد و مواضع خود اصطلاح سياسي «اصولگرايي» را
بدنام كردهاند در يك دايره و جناح و طيف قرار ميگيرند افراط و افراطيگري
نيز يك مفهوم كلي نيست بلكه شاخصهاي جريان افراط در هر طيف و جناحي عبارت
است از: حزب و باند و قبيلهپرستي، خرد ستيزي، قانونشكني و
قانونگريزي،نگاه غنيمتي به قدرت، رقيبكشي بهجاي رقيب نوزاي در عرصه
سياست و اصالت داشتن كشمكش و منازعه در سياست بهجاي كار و برنامه براي
توسعه و سازندگي و رفاه.
اگر به رفتارها و موضعگيريهاي افراطيها
در روزهاي جاري درخصوص تشكيل كابينه روحاني نيز نگاه كنيم بيشترين
سهمخواهي و مطالبه و روحيه مصادره را در اين جماعت ميتوان مشاهده كرد.
جالب اينجاست كه اين دو سر طيف، بيشترين تضاد گفتماني و زاويه سياسي را نيز
در رقابتهاي انتخاباتي با جناب آقاي روحاني داشتند.
طيف افراطي
اصلاحطلب از ابتدا بهدنبال گزينههاي ديگري بوده و آقاي روحاني را اساسا
نماينده اصلاحطلبان ندانسته و راي قابلتوجهي براي او متصور نبودند و حضور
ايشان را نيز در عرصه رقابتها بر هم زننده سناريوي اصلاحطلبانه در
انتخابات ميدانستند.
طيف افراطي به اصطلاح اصولگرا نيز عميقا به
راي و نظر مردم باوري ندارند و معيار تصدي قدرت را اهليت و صلاحيت
غيردموكراتيك ميدانند و براي رقبا حقي و سهمي در قدرت قائل نبوده و نيستند
و به ديگر رقباي اصولگرا نيز درتخريب و تخطئه رحم نميكنند چه برسد به
آقاي روحاني و ديگر نامزدها كه مقداري زاويه گفتماني با آنها دارند.
هر
دو جريان افراطي مورد اشاره قاعدتا بايد پس از پيروزي روحاني در انتخابات
با عبرتگيري از رفتارهاي افراطي و مواضع راديكال گذشته خود مدتي به حاشيه
ميرفتند و به تامل و تدبير در موجوديت و هويت خود ميپرداختند اما از آنجا
كه ظاهرا درد افراط را علاجي نيست بلا فاصله وزودتر از ديگران با
فرصتطلبي و دادوقال وارد ميدان سهمخواهي – بخوانيد باجخواهي – شده و
براي رئيسجمهور منتخب خط و نشان ميكشند و به قدرت و دولت همچون طعمهاي
مينگرند كه سالها دندان دريدن آن را نداشتند. هرچند اين فضاي ساخته شده
توسط راديكالهاي سياسي بسيار غيراخلاقي و غيرمتمدنانه است اما پديده جديدي
نيست و در جمهوري اسلامي مسبوق به سابقه است.
زيرا افراطيها
همواره با نقاب جناحها و گروههاي مختلف به بازتوليد هم كمك كردهاند.
فراموش نكرديم نقشي كه افراطيون به اصطلاح اصلاحطلب در سالهاي پس از دوم
خرداد در روي كارآمدن تندروهاي به اصطلاح اصولگرا در 1384 ايفا كردند.
جريان
افراط در هر طيفي وقتي آبستن ميشود فرزند بهزعم خود ناخلف اما از همين
تركه ميپروراند و نبايد فريب نقابهاي سياسي و جناحي آنها را خورد. نتيجه
اينكه آقاي روحاني در تشكيل دولت يازدهم امروز هدف سناريوي داد و قال
افراطيهاست؛ سناريويي كه براساس منطق آن بهترين دفاع حمله است.
افراطيهاي
سياسي فارغ از اينكه از كدام جناح باشند در فضاي علني با صداي بلند در
رسانههاي منتسب به خود در حال سهمخواهي و باجخواهي هستند و درخفا نيز با
لابيگري و تلفن و ملاقات و رايزني بهدنبال چيدن مهرههاي وابسته خود در
دولت آينده هستند والبته هدف نهايي آنها تحتالشعاع قرار دادن معيارهاي
صحيح شايستهسالاري مانند كارآمدي، آيندهنگري، سلامت و صداقت و تعهد،
پايندي به ارزشهاي ديني و انقلابي و ملي در تعيين مديران اصلي و محوري
دولت يازدهم است و بهترين راه اين انحراف نيز دامنزدن به مجادلات سياسي و
جناحي است.
اميداريم آقاي روحاني با آگاهي از اين نقشه افراطيها
بدون توجه به داد و قالها و سروصداهاي اين معدود سياسيون باجخواه و
فرصتطلب برعهد خود با متن ملت براي پاسداري از تدبير و اعتدال و عقلانيت
براي عبور از بحرانهاي موجود در كشور باشد و ايشان مطمئن باشند كه عنايت
الهي و حمايت مردمي نيز در گرو پايبندي به اين عهد ملي و ديني و انقلابي
است.
روزنامه سیاست روز چاپ (پنجشنبه)ستون یادداشت روز خود را به مطلبی انتقادی از مهدي رجبي با عنوان«آقاي روحاني آنها آماده بازگشت نيستند»در خصوص تقاضای عده ای از اصلاح طلبان از رئیس جمهور منتخب برای آزادی مهندس موسوی و آقای کروبی اختصاص داد که در ادامه می اید:
رئيس
جمهور منتخب دو شب پيش در مراسم محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت شركت
كرده بودند كه مشروح سخنانشان را در همين صفحه ميتوان خواند.سخنان ايشان
پر بود از نگاه اعتدالي و وحدتگرايانهاي كه لازمه جامعه كنوني ماست. اما
برخي از نكات مورد اشاره ايشان نياز به بحث و گفتوگو دارد.
ايشان
در قسمتي از صحبتهايش گفته كه: «چرا اشتباه یک نفر، دو نفر و یا یک گروه
را کش میدهیم؟ در حالی که پیامبر (ص) که همه چیز ما از اوست با همه
رفتارهای برادرانه داشت و در حالی که منافقین را میشناخت در کنار سفره
پیامبر میآمدند و حتی با ابوسفیان هم که همه فتنهها از او بود رفتاری
برادرانه داشت پس باید گذشت داشته باشیم و به فکر اهداف بلند آینده باشیم.»
روحاني
در جاي ديگري نيز اشاره كرده: «...باید کمک کنیم از مشکلات و اختلافات
عبور کنیم و مشکل را افزون نکنیم یعنی آنها که آماده بازگشت هستند راهشان
را تسهیل کنیم چون توبه برای همه است.»اما بد نبود جناب رئيسجمهور منتخب
به اين نكته توجه ميداشت كه آنها كه اشتباه كردهاند در عدم پذيرش
اشتباهشان تلاش ويژهاي داشته و دارند.
به عنوان مثال اصلاحطلبان
كه پيروزي جناب روحاني را به حساب خود واريز كردهاند، دچار توهم
فتحالفتوح شدهاند و نه درخواستشان، بلكه مطالبهشان آزادي مهندس موسوي و
آقاي كروبي است. آنها خودشان را چنان به خواب زدهاند كه بيدار بشو نيستند.
گويي يادشان رفته كه انتخابات يازدهم، مهر بطلاني بود بر همه خواسته هاي
به ناحقي كه آنان در سال ۸۸ داشتند و حالا گويي هيچ اتفاقي نيفتاده و هيچ
هزينهاي هم بر گرده نظام تحميل نشده است.
حالا آنان چنان پُزِ
پيروزي گرفتهاند كه ميخواهند نظام را مقصر حوادث سال ۸۸ جلوه دهند و آنها
را كه به تعبير مقام معظم رهبري، «دشمن وسط صحنه هُل داد» محق بدانند.نظام
جمهوري اسلامي و رهبر آن، قطعا سرشار از رافت و بخشش اسلامي است. قطعا
هيچكس دوست ندارد اشتباه یک نفر، دو نفر و یا یک گروه را کش بدهد، به شرطي
كه آنان بپذيرند كه اشتباه كردهاند، نه اينكه خود را طلبكار بدانند.
هركس
آماده بازگشت باشد، همه تلاش ميكنند تا راه را تسهيل كنند، اما مشكل
اينجاست كه آنها كه بايد اشتباهشان را بپذيرند و با عذرخواهي از نظام مظلوم
ما و مردم وفادارمان ، اماده بازگشت باشند، تن به پذيرش خطايشان نميدهند و
منتظرند تا شايد! روزي به عنوان قهرمان ملي بازگردند.
پلمب
خانه سینما بهدستور مقامات وزارت ارشاد یا رئیس سازمان سینمایی کشور،
صادق زیباکلام(فعال سیاسی)را بر آن داشت تا در مطلبی با عنوان«پلمب خانه سینما آینه مدیریت اصولگرایان»برای ستون سرمقاله امروز روزنامه آرمان این طور بنویسد:
پلمب
خانه سینما بهدستور مقامات وزارت ارشاد یا جواد شمقدری رئیس سازمان
سینمایی کشور، آینه تمامقدی از شیوه مدیریت دولت ظرف 8 سال گذشته است.
احمدینژاد که روزی روزگاری نهچندان دور هیچ یک از مسئولان، مقامات و
وزرایش جرات نداشتند آب بدون اجازه رئیس بخورند و اگر کوچکترین تخطی از
اوامر میکردند غیابا حکم اخراجشان صادر میشد ولو آنکه در قطب آفریقا و
مشغول مذاکره با رهبر یک کشور دیگری بودند، در روزهای پایانی دولتش کارش
رسیده به جایی که حسینی وزیر ارشاد اینگونه در برابر رئیس میایستد.
پلمب
خانه سینما آینهای است که نکات بسیاری درخصوص دولت احمدینژاد و مدیریت
اصولگرایان بر سینما و هنر را منعکس میکند و نشان میدهد کسانی که 8 سال
متولی هنر، فرهنگ، ادبیات، مطبوعات و سینمای کشور بودهاند، چه تفکراتی
داشتهاند.
نشان میدهد که متولیان هنر و فرهنگ کشور چقدر اهل
مفاهمه، گفتوگو، دیالوگ، ارتباط و سعهصدر بودهاند. نمیدانم در چند کشور
دیگر چنین واقعهای میتواند اتفاق بیفتد که متولیان سینمایی کشور به
همراه همکاران سینماییشان، برای آنکه یک وقت دست سینماگران مستقل به خانه
سینمایشان نرسد به در و پنجره آن قفل میزنند و آن را پلمب میکنند. انگار
که این خانه سینما نیست.
صاحبان چنین نگاهی 8 سال متولی هنر،
ادبیات، سینما، فرهنگ، مطبوعات، نشر کتاب و ... کشور بودند و میتوان تصور
کرد مسئولانی که مشکل خانه سینما را چنین حل و فصل مینمایند، درخصوص حوزه
وظایفشان چه تصور و نگاهی دارند. بعد دیگری که پلمب خانه سینما روشن
میکند، عمق احترام آقایان حسینی وزیر ارشاد و شمقدری رئیس سازمان سینمایی
کشور برای رئیس است. آنان نهتنها مثل گذشته فرمان رئیس را اجرا نمیکنند
بلکه با پلمب خانه سینما نشان دادند برای دستور رئیسجمهور که سال گذشته در
جمع شماری از اهالی سینما به آنان قول بازشدن مجدد خانه سینما را داده
بود، چقدر احترام قائلند.
پلمب خانه سینما هم از یکسو نگاه شمقدری
و حسینی وزیر ارشاد به هنر و سینما را نشان میدهد و هم از سویی دیگر،
وفاداری آنان را نسبت به مخدومشان به نمایش میگذارد. کسانی که همه چیز را
از احمدینژاد دارند، و تا دیروز بدون اجازه وی کاری نمیکردند، حالا
اینگونه به سخنانش وقعی نمینهند.
اتفاقا شمقدری و حسینی اشتباه
میکنند. درست است که دولت دهم به انتهای عمرش رسیده اما اگر آنان نسبت به
وی همچنان وفادار باقی میماندند و نیمنگاهی با لبخند به اصولگرایان که
حالا مخالف احمدینژاد شدهاند، نمیکردند، اتفاقا احترام به خودشان گذارده
بودند. پستها و مقامها میآیند و میروند. مهم این است که انسان بتواند
بیهیچ ترسی در آینه خود را نگاه کند.
در ادامه مقاله امروز روزنامه رسالت را به قلم مصطفي ميرسليم(عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام) و با عنوان«نقد دولت» می خوانید:
به
مناسبت انتخاب رئيس جمهور جديد وپايان دوره دولت دهم، اخيرا اظهار نظرهاي
مختلف و متضاد و يك جانبهاي درباره عملكرد دولتهاي نهم و دهم و مقايسه آن
با دولتهاي قبلي در رسانهها مطرح شده است كه نشان دهنده ضرورت ارزيابي
علمي عملكردها و اكتفا نكردن به ادعاهاي جانبدارانه است. در اين يادداشت
به برخي از نكاتي كه بايد در هنگام نقد عملكرد دولتها بدان توجه كرد اشاره
ميشود:
1- فرق نقد با تمجيد و سياهنمايي
نقد
فعاليت دولتها در هر دوره چهار ساله، كاري علمي است كه بايد بدون حب و
بغض و با اتكا به روش دقيق و كارشناسي و بويژه با همكاري صادقانه و صميمانه
مجريان و به نيت بهبود و پيشرفت انجام گيرد. با تمجيدهاي يكجانبه و يا
سياهنماييهاي شعاري و بازتابهاي جنجالي رسانهاي نميتوان به ارزيابي
معتبري از نتايج فعاليتها نايل شد، فقط تعصبها تشديد ميشود و در نتيجه
حقيقت مكتوم ميماند.
2- ضرورت نقد عملكرد به منظور ارزشيابي فعاليتهاي گذشته و آينده
اگر
بخواهيم به بررسي نقاط قوت و ضعف دولتها بپردازيم و ببينيم چگونه
سياستهاي كلي و برنامهها و قوانين مصوب را مراعات كردهاند و
دستاوردهايشان را در انتهاي دوره مسئوليتشان ارزيابي كنيم و از آن درباره
كيفيت اجرا و نيز اتقان سياستها و برنامهها نتيجهگيري كنيم و راه پيشرفت
شتابان را هموار نماييم، ناگزير از بررسي نقادانه عملكردهاييم.
به
علاوه هر دولت جديد براي تشخيص دقيق و مستند نتيجه فعاليتهاي آتياش
بايد شناخت كاملي از شرايط كمي و كيفي نقطه شروع قبول مسئوليت خود داشته
باشد. اگر وضع گذشته را با اغراق و غلو آرايش داده باشند دولت جديد از همان
ابتدا با توجه به واقعيت موجود، بدهكار وارد صحنه ميشود و براي اثبات
دادههاي روشنكننده وضع موجود و سپس ارائه دستاوردهايش گرفتار چالشهاي
متعدد سياسي و اجتماعي ميشود.
3- نقد ، بر مبناي آمار و اطلاعات درست
ابزار
ضروري نقد عملكرد، آمار و اطلاعات مستند توليد شده است. دستگاههاي وابسته
به برنامهريزي و نظارت بايد بتوانند با حفظ استقلال خود نسبت به مجريان،
دادههاي مستندي را تهيه كنند كه از تقاطع آنها ارزيابي فرآيندي ميسر شود،
از اين نظر شيوه اقدام مركز آمار ايران و بانك مركزي و سازمان بازرسي كل و
ديوان محاسبات بسيار اهميت مييابد و بايد مطمئن شويم كه بر آنها اعمال
نفوذ سياسي نشده است.
بدون چنان دادههايي، هرچه مسئولان گذشته و
جديد مطرح كنند، ادعا تلقي ميشود و اگرچه آثاري بر روي اذهان عمومي
طرفداران خود ميگذارند، اما فايدهاي براي نتيجهگيري دقيق و تصميمگيري
كارشناسانه، با نيت بهبود و پيشرفت ندارد. در صورتي كه دادههاي مستند
مراكز ياد شده همخواني نداشته باشند متاسفانه در زمره كشورهاي عقب مانده
دستهبندي ميشويم و اولين كار هر دولتي اصلاح اشكالات ناشي از آن
ناهمخواني است، از سطح آموزش تخصصي كارشناسان آمار گرفته تا نحوه گزينش و
استخدام و ارتقايشان در سلسله مراتب مديريت.
4- توجه به امكانات و محدوديتها
با
فرض همخواني آمار و اطلاعات، ارزيابي اوليه بايد با توجه به مجموعه
امكاناتي كه در دوران تصدي و مسئوليت عملا توانسته است در اختيار مجريان
قرار گيرد انجام شود. امكانات گسترده و ويژه برخي از سالهاي فعاليت جنبه
استثنايي پيدا ميكند (مانند درآمدهاي حاصل از فروش نفت خام و فرآوردههاي
نفتي) و نميتواند به تعميم در نتيجهگيري كمك كند؛ متقابلا وجود يا بروز
برخي محدوديتهاي غير قابل پيشبيني (مانند تحريمهاي بينالمللي) و سوانح
غير مترقبه و كلان، امكان مقايسه را با حالات عادي مخدوش ميكند. ضريب
تاثير آن امكانات استثنايي و نيز محدوديتها بايد قبل از هر نتيجهگيري
علني و عمومي به صورت واقعبينانه برآورده شود.
5- مقايسه هزينهها و دستاوردها
فعاليتهاي
مختلف دولت مستلزم به كارگيري سرمايه انساني و هزينه كردن منابع مالي و
اعتباري مستقيم و غير مستقيم است. تشخيص كارآمدي به كمك مقايسه هزينههاي
صرف شده با فوايد كسب شده ميسر ميشود. صرف اعلان نتايج متعدد مثبت عملكرد
بدون ياد كردن هزينهها و مقايسه اين نسبتها در دورانهاي پي در پي،
كارآمدي را اثبات نميكند. البته اسثنائا برخي از دستاوردهاي ويژه مستقلا و
صرف نظر از هزينههاي مترتب بر آنها افتخارآفرين و ارزشمند است؛ چنان
استثناهايي بين خودشان و در مقايسه با فرآيندهاي مشابهي كه در ديگر كشورها
طي كردهاند قابل ارزيابياند.
6- توجه به شرايط تاريخي فعاليتها
دولتها
فعاليتهاي خود را هميشه در شرايط تاريخي يكساني انجام نميدهند تا نهايتا
بدون توجه به آن شرايط و به صورت عمومي و يكسان عملكردشان را نقد كرد.
اقتضاي شرايط اجتماعي و اداري پس از پيروزي انقلاب و شرايط ايمني و
نابساماني دوران جنگ تحميلي و شرايط اقتصادي و فرهنگي دوران بازسازي، كه
همگي شرايط خاصند، با آنچه در شرايط عادي به چشم ميخورد متفاوت است و در
ارزيابي و مقايسه اين تفاوتها بايد منظور شود.
7- نتيجهگيري
در
دوران تصدي دولتهاي نهم و دهم، با برخورداري از پشتيباني مردمي بسيار خوب
و حمايت معنوي عالي مقام معظم رهبري و عليرغم تحريمها، امكانات ارزي
استثنايي سرشاري، از جمله، صرف فعاليتهايي شده است كه در زمينه زيربنايي و
علمي و فناوري به نتايج مثبتي منجر گشته است. برخي از اقدامات دولت نيز در
زمينه فناوري و صنعتي به نتيجه نهايي نرسيده يا متوقف شده و برخي ديگر در
زمينه اقتصادي و اجتماعي توفيق لازم را كسب نكرده است.
شايسته است
براي نقد عالمانه و دلسوزانه فعاليتهاي دولت و شكوفايي نقاط مثبت و تقويت
آنها و نيز به انجام مطلوب رساندن آنچه تكميل نشده و بالاخره عبرت گرفتن از
آنچه ضعيف و ناموفق بوده است، گروه خبرهاي با همكاري دولت و دستگاه هاي
برنامهريزي و نظارتي زير نظر مجلس شوراي اسلامي،ماموريت يابند با عنواني
شبيه تحقيق و تفحص هرچه سريعتر به چنان ارزيابي عالمانه و انتقادي مبادرت
ورزند.
روزنامه جمهوری اسلامی (پنجشنبه) ستون سرمقاله امروز خود را به «تحليل سياسي هفته» اختصاص داد:
بسمالله الرحمن الرحيم
عطر
معنوي ماه مبارك رمضان و ماه ميهماني خدا، فضاي جانها را معطر كرده است؛
ماه عظيمي كه مظهر جوشش چشمههاي خيرات و سفره بيانتهاي رحمت الهي است.
اين ماه كه امروز در نهمين روز آن قرار داريم، ماه توبه به درگاه ربوبي و
ماه مبارزه با خواهشهاي سركش نفساني است. در اين ماه با ايجاد روحيه اخلاص
و تمرين مبارزه با نفس ميتوان تمامي اعمال و افكار را به سوي كمال سوق
داد و در جهت ارتقاء روح گام برداشت. در اين ماه به واقع، جان مؤمنان با
نسيم روحبخش قرآن به كمال ميرسد و راه رسيدن به كرامت انساني به روي انسان
گشوده ميشود.
در ماه رمضان، انسان به ميهماني خدا پذيرفته ميشود و
نه تنها درهاي رأفت و رحمت به سوي او گشوده ميشود بلكه اغواهاي شيطاني
نيز تعطيل و درهاي جهنم نيز مسدود ميگردد. پس بيائيد با راز و نياز شبانه و
آوردن عذر تقصير به درگاه خالق توبه پذير، به سوي او بشتابيم و از او
عاجزانه درخواست كنيم كه عذرهاي ما را بپذيرد، عيبهاي ما را مگيرد و
بندگان خطاكار را با عطاياي رحمتش بنوازد.
از سوي ديگر معنويت رمضان
فرصت مناسبي براي تقويت آگاهيهاي ديني و معرفتي جامعه و پالايش از جهلها
و انحرافات است و دستگاههاي فرهنگي و انديشه ورزان و محافل مذهبي وظيفه
دارند با استفاده از فرصت ايجاد شده، به تبيين مباني ديني و اخلاقي جامعه
بپردازند.
ماه مبارك رمضان همچنين ماه نزول قرآن و بهار كلام الهي
است و چه نيكوست كه در اين ماه، پيروان كلام وحي در جهت شكوفايي جان خويش
به سوي قرآن بشتابند و آنرا از سر طاقچهها و لابه لاي كتابخانهها برگرفته
و با تلاوت و تدبر در معجزه جاودان الهي، مقدمه عمل به قرآن و حضور
دستورات اسلامي را در متن زندگي فراهم كنند.
در هفته جاري
رئيسجمهور و هيات وزيران در آخرين روزهاي كار خود با رهبر معظم انقلاب
ديدار كردند. در اين ديدار حضرت آيتالله خامنه اي، كار بيوقفه و خودداري
از آسودگي و استراحت را امتياز بزرگ دولت خوانده و افزودند: "در 8 سال
اخير، همه احساس و درك كردند كه رئيسجمهور محترم و همكاران ايشان با تحمل
سختيها، نسبت به همه دولتها و دورههاي ديگر، كارهاي بسيار پرحجم و
پرشتابي انجام ميدهند كه اين واقعيت، نكته برجسته و قابل تقديري است."
اين
هفته، نمايندگان مجلس، ميزبان رئيسجمهور منتخب ملت بودند كه با حضور در
بهارستان به رايزني پيرامون نحوه تعامل با يكديگر و بررسي مسائل و مشكلات
پيش روي كشور پرداختند. در اين جلسه دكتر حسن روحاني با بيان اينكه دولت
آينده به مجلس به عنوان نهادي تأثيرگذار و قانونگذار نگاه ميكند، گفت: به
فرموده امام، مجلس عصاره فضائل يك ملت است كه قانونگذارياش بعد از تأييد
شوراي نگهبان براي همه لازم الاتباع است.
وي مبناي دولت آينده را
همراهي و همكاري با مجلس براي از ميان برداشتن مشكلات پيش رو دانست و
افزود: شرايط اقتصادي كشور بسيار حساس است. البته در حضور نمايندگان كه از
آمار و ارقام واقعي با خبرند، نيازي به ارائه آمار نيست و نيازي وجود ندارد
كه بگوييم شرايط چگونه است، اما اين اولين بار است كه پس از دوران جنگ
تحميلي، در دو سال متوالي، رشد اقتصادي كشور منفي است و كشور با تورم بسيار
بالايي نيز مواجه است.
وي با ياري خواستن از مجلس براي حل معضلات،
افزود: اگر براي حل مشكلات اقدام فوري نشود و از تجربيات يكديگر استفاده
نگردد، بايد در انتظار حوادث ناخواسته و بحرانزا باشيم. دكتر حسن روحاني
درعين حال توان كشور براي حل مسائل را توان بالايي ارزيابي كرد كه با يكدلي
و عنايت الهي قابل حل خواهد بود.
ماجراي انتشار خبر نصب شنود و
دستگاه مخفي فيلمبرداري در دفتر كار دكتر علي مطهري نماينده منتقد مجلس،
بازتاب گستردهاي در جامعه داشت. افكار عمومي، يكپارچه اين حركت را تقبيح
كرده و آنرا خلاف قانون خوانده و خواستار پيگرد عاملان اين تخلف شرمآور
شد.
نمايندگان مردم در مجلس طبق قانون در انجام وظايف نمايندگي خود
بايد آزاد بوده و از هرگونه تعرض و فشار مصون باشند. طبعاً اگر نمايندهاي
به خاطر بيان نقطهنظرات خود تحت فشار باشد و يا از طريق استراق سمع و
تجسس، زير نظر قرار بگيرد، طبعاً نميتواند به وظايف قانوني خود عمل نمايد و
اين درست همان چيزي است كه برخي به دنبال آن هستند.
اين حركت شوم
نه تنها تجاوز به حقوق و امنيت جامعه بلكه تعرض آشكار به قانون اساسي
جمهوري اسلامي است كه با خون شهداي انقلاب آبياري شده و متأسفانه اكنون
توسط عدهاي و به بهانه حفظ نظام مورد تجاوز قرار ميگيرد. اينكه عليرغم
گذشت چند روز تاكنون عاملان اين واقعه خلاف قانون معرفي نشده و مثل بسياري
ديگر از پروندههاي حساس، شامل مرور زمان ميگردد، باعث شرمساري است كه فقط
بايد به خاطر آن تأسف خورد.
اين هفته در مرور تحولات بين المللي،
مسائل مصر، تازهترين اتفاقات در جبهههاي جنگ سوريه و تظاهرات ضد
نژادپرستي در آمريكا را مورد بررسي قرار ميدهيم.در مصر، در بحبوحه ادامه
تظاهرات و درگيري مخالفان و حاميان مرسي، دولت موقت مصر به رياست "حازم
ببلاوي" تشكيل شد تا بحران سياسي مصر شكل جديدي بگيرد. در دولت موقت كه عصر
سه شنبه در قصر اتحاديه سوگند ياد كرد، عبدالفتاح السيسي، رئيس ستاد ارتش
مصر و وزير دفاع پيشين كه در واقع رهبر كودتاي اخير محسوب ميشود، سمت
معاون اولي را برعهده گرفته است.
از سوي ديگر محمد مرسي رئيسجمهور
بركنار شده مصر كه در محل نامعلومي در بازداشت ارتش است و برايش پروندههاي
جرم گشوده شده است، در اولين ديدار با اقوام و بستگانش، تاكيد كرد
رئيسجمهور قانوني است و از طرفدارانش خواست به اعتراضها ادامه دهند و
وعده داد به زودي باز خواهد گشت.
سفر مشكوك و مخفيانه محمد البرادعي
و شماري از نظاميان مصري به فلسطين اشغالي و ديدار با مقامات رژيم
صهيونيستي، رخداد ديگري است كه بازتاب داشته و ابعاد جديدي در بحران مصر به
وجود آورده است. اين سفر كه هنوز جزئيات آن منتشر نشده است در آستانه
تشكيل دولت موقت مصر پيام و معني ويژهاي دارد. رئيس حزب وطن مصر در واكنش
به سفر البرادعي و همراهانش به تل آويو، خواستار توضيح در اين باره شده
است. اين سياستمدار مصري از البرادعي انتقاد كرده و گفته است هنوز وي سمت
رسمي ندارد و چنين سفري تبعات غيرقابل پيشبيني ميتواند داشته باشد.
همزماني
سفر نماينده ويژه آمريكا به مصر و انتشار خبر سفر يك هيأت از مقامات مصري
به فلسطين اشغالي، اين مفهوم را ميتواند داشته باشد كه حاكمان جديد مصر
براي مستحكم كردن جايگاه خود در صحنه سياسي مصر درصدد برآمدهاند از
حمايتهاي غرب و متحد منطقه ايشان، رژيم صهيونيستي برخوردار شوند. با
اينحال، بحران سياسي مصر آنچنان پيچيده شده است كه بعيد است حاكمان جديد به
اين زوديها بتوانند بر اوضاع تسلط كامل داشته باشند، چه اينكه اخوان
المسلمين نيز اعلام كرده است قصد دارد تا آخر مسير برود حتي اگر اين راه به
كشته شدن صدها هزار نفر منتهي شود.
اين هفته ارتش سوريه بخشهاي
جديدي از مناطق تحت نفوذ شورشيان را به تصرف در آورد و بر پيروزيهاي خود
كه از عمليات"القصير" در دو ماه قبل آغاز شده است، دوام بخشيد.اكنون ارتش
سوريه بر اغلب مناطق درگيري تسلط پيدا كرده است و مخالفان در بخشهاي محدود
حضور دارند.
اين درحالي است كه اعلام شده است ارتش سوريه در آينده
نزديك عمليات گستردهاي را بر پاكسازي بقيه مناطق آغاز ميكند كه ميتواند
سرنوشت جنگ و بحران سياسي سوريه را بطور كامل روشن سازد. اتفاقات اخير در
سوريه موجب گرديده شورشيان و مخالفاني كه بازيچه دست دولتهاي خارجي شده و
بر روي دولت و مردم سوريه سلاح كشيدند دچار سرخوردگي شوند.
اين ياس
و سرخوردگي در حاميان بينالمللي اين گروهها نيز مشهود است. در تازهترين
مورد از اعتراف به شكست حاميان شورشيان سوري، وزير خارجه سابق انگليس اظهار
داشت غرب در سوريه زمينگير شده است. غربيها و برخي دولتهاي مرتجع عرب در
منطقه در طول دو سال گذشته با حمايتهاي همه جانبه سياسي و ارسال گسترده
پول و سلاح، جنگ گستردهاي را در سوريه به راه انداختند كه تاكنون منجر به
كشته شدن هزاران نفر گرديده است.
تحولات اخير سوريه اين نكته را
ثابت كرد كه مسائل داخلي سوريه راه حل نظامي ندارد و مداخلات غيرقانوني
كشورهاي خارجي نيز به جز ويراني و كشتار براي ملت سوريه و رسوايي و شكست
براي عاملان آن حاصلي ندارد.
اين هفته، آمريكا صحنه اعتراضات گسترده مردمي عليه يك رويداد نژادپرستانه بود.
هزاران
نفر از مردم، متشكل از سياهپوستان و سفيدپوستان، به اقدام دادگاه اين
كشور در تبرئه قاتل يك نوجوان سياه پوست اعتراض كرده و دست به
راهپيماييهاي گستردهاي زدند كه اين تظاهرات هنوز ادامه دارد. اين تظاهرات
در برخي موارد به خشونت كشيده شد و پليس شماري را دستگير كرد.
"تريوون
مارتين" نوجوان 17 ساله سياه پوست بر اثر شليك گلوله يك سفيدپوست 29 ساله
به قتل رسيد ولي دادگاه اين متهم را تبرئه كرد. اين حكم، زير پا نهادن
آشكار حقوق سياه پوستان تلقي ميشود، در كشوري كه ادعاي دفاع از حقوق بشر
دارد و ديگران را در اين باره مورد شماتت و انتقاد قرار ميدهد. بسياري از
تظاهر كنندگان، اين حكم را شرم آور خوانده و آنرا توهين آميز تلقي كردند.
تظاهر
كنندگان شعارهايي مبني بر محكوميت اقدام دادگاه سر داده و به شهروندان
آمريكايي هشدار دادند كه شايد همين سرنوشت در انتظار بستگان آنها و ساير
شهروندان باشد. تبرئه قاتل نوجوان سياه پوست، نژادپرستي حاكم بر دستگاههاي
حكومتي آمريكا را آشكار كرد و رسوايي جديدي را براي حكومت آمريكا رقم زد.
«هفت سنگ اقتصادي پيشروي دولت آينده»عنوان یادداشتی به قلم مهدي نصرتي برای ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد است که در آن به برشماری مشكلات اقتصادي پيشروي دولت آينده پرداخته است:
به
جز موضوع تحريمها و آثار آن و مشكلات در فروش نفت و انتقال درآمدهاي نفتي
به داخل و اثرات بر تجارت و سرمايهگذاري، ميتوان ساير مشكلات اقتصادي
پيشروي دولت آينده را شامل اين موارد دانست:
۱- مساله آمارها: اولين و مهمترين چالش اقتصادي دولت، ارائه تصويري صحيح از وضعيت فعلي اقتصادي كشور است.
اختلاف
نظرهاي جدي بر سر برخي آمارهاي اقتصادي دولت فعلي وجود دارد. دولت بعدي سه
انتخاب بغرنج در اين زمينه دارد: الف-به رويه فعلي دولت در خصوص توليد
آمارها ادامه دهد.
ب-رويه صحيح را اعمال كند كه در اين صورت ناگهان
وضع بسياري از متغيرها شامل تورم، رشد اقتصادي، سرمايهگذاري، اشتغال و...
ناگوار خواهد شد و در سريهاي زماني، دولت بعدي مسوول اين وضعيت تلقي خواهد
شد. ج- آمارهاي سالهاي قبل را پالايش كرده تا سريهاي زماني اصلاح شود و
حقيقت آنگونه كه هست براي مردم تشريح شود كه اين گزينه نيز سختيهاي خود
را دارد.
۲- تورم و رشد نقدينگي: ريشه اصلي تورم فعلي، رشد بيسابقه
نقدينگي در اقتصاد كشور است. در طول هشت سال گذشته، نقدينگي بيش از 6
برابر شدهاست. براي جلوگيري از افزايش تورم و مهار آن، بايد جلوي رشد
نقدينگي گرفته شود اما از آنجا كه اقتصاد كشور در شرايط ركود تورمي به سر
ميبرد، مهار نقدينگي ميتواند موجب تشديد وضعيت ركودي و افزايش بيكاري
شود.
۳- بدهيهاي سنگين دولت: بنا به گزارشهاي منتشرشده، دولت
داراي بدهي سنگيني به بانكها، پيمانكاران، توليدكنندگان و بخشهاي عمومي
است. تداوم اين وضعيت، به معناي فشار بيشتر بر اين طلبكاران و از طرفي
تسويه اين بدهيها نيز مستلزم منابعي عظيم است.
۴- بيكاري: بنا به اعلام جناب آقاي دكتر روحاني به نقل از مركز آمار، ميزان ايجاد شغل جديد در سالهاي اخير نزديك به صفر بوده است.
همزمان،
موج جمعيتي متولدين دهه 60 و70 نيز در حال فارغالتحصيل شدن از
دانشگاهها و ورود به بازار كار به عنوان متقاضي هستند. اين در حالي است كه
به دليل بدهيهاي دولت و رشد نقدينگي از طريق سياستهاي انبساطي مالي و
پولي نيز نميتوان اشتغالزايي كرد.
۵- يارانهها: مبناي پرداخت يارانه نقدي اين بود كه اين يارانه از محل افزایش قيمت كالاها و خدمات يارانهاي صورت گيرد.
بنا
بر گزارشها ظاهرا در سالهاي گذشته اين اقدام صورت نگرفته و دولت از
منابع ديگري نسبت به تامين وجوه يارانهها اقدام كرده است. از يك طرف
نميتوان پرداخت يارانهها را قطع كرد و از سوي ديگر ادامه وضع فعلي نيز به
معني افزايش نقدينگي است. راه پيش رو، افزايش مجدد قيمت كالاها و خدمات
يارانهاي است كه اين كار در شروع دولت جديد، ميتواند وجهه دولت جديد را
خراب كند.
۶- سهام عدالت: واگذاري سهام شركتهاي دولتي به شركتهاي
تعاوني و سرمايهگذاري سهام عدالت، وضعيت بغرنجي را ايجاد كرده است. اين
شركتها به دليل ساختار و منطق غيراصولي خود به هيچ عنوان داراي كارآيي
نيستند و از سويي خود را خصوصي تلقي كرده و ملزم به پاسخگويي به نهادهاي
نظارتي نميدانند.
۷- حضور گسترده نهادهاي شبهدولتي در اقتصاد: به
دليل رويكردهاي اقتصادي دولت فعلي و همزمان تضعيف كاركرد بخش خصوصي واقعي
به دلايل مختلف، در سالهاي اخير فضاي گستردهاي براي حضور نهادهاي
شبهدولتي ايجاد شد. مهمترين ايراد اين وضعيت ايجاد شرايط انحصاري براي
اين نهادها و تضعيف رقابت در اقتصاد است. ضمن اينكه اين وضعيت با خود
معايب ديگري را نيز به همراه دارد كه فعلا از آنها عبور ميكنيم. البته
آنچه گفته شد بيشتر با تمركز بر نيمه خالي ليوان و چالشها و مسائل پيشرو
بود. انشاءالله در فرصتي ديگر به ارائه فرصتها و اميدهاي پيشروي دولت
آينده خواهيم پرداخت.