به گزارش 598 به نقل از خبرنگار سینمایی فارس،«جمال شورجه» کارگردان سینما به نامه اخیر فریدون جیرانی در واکنش به دستور شمقدری برای حذف آثار مخملباف از موزه سینما واکنش نشان داد و نامهاش را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد.
در بخشی از نامه آمده است: جریانی از داخل کشور آنها که سینما را برای سینما و هنر را برای هنر می دانند و اصالت میدهند و هیچ گاه و در هیچ برههای از تاریخ انقلاب با ملت شریف و شهید پرور ایران همگرا و همسویی نکردند. متن کامل نامه به شرح ذیل است:
گر حکم شود که مست گیرند...
جمع آوری آثار و نشانههای یک خائن به ملت شریف و شهیدپرور ایران از موزه سینما یک حرکت جهادی و انقلابی بود که به دستور ریاست سازمان سینمایی در این روزها صورت گرفت حرکتی که میبایست پیش از اینها انجام می شد. ولی باز از اجر آن نمی کاهد. آنها که به ارزشها و باورها و اعتقادات ملت بزرگ این مرز و بوم پشت میکنند و آغوش به سوی رژیم صهیونیستی جنایتکار و متجاوز همچون اسرائیل غاصب و آمریکای جهانخوار و جنگ طلب باز می کنند هیچ گاه جایگاهی در دل ملت بزرگ ایران ندارند و مطرودان سیه روی هستند به مثابه «خسرالدنیا و الاخره» .
اما جریانی از داخل کشور آنها که سینما را برای سینما و هنر را برای هنر میدانند و اصالت میدهند و هیچگاه و در هیچ برههای از تاریخ انقلاب با ملت شریف و شهید پرور ایران همگرا و همسویی نکردند و همیشه آب به آسیاب دشمنان این ملت ریختند لب بر نصیحت و اعتراض گشودهاند و این عمل انقلابی و شجاعانه را سیاستزده و عجولانه و یا جو زده عنوان میکنند. تولی و تبری از احکام اسلام عزیز و تشیع علوی است. احکامی پیشرو که نشست عنصرهای سیاست پیشه و سکولار در داخل و خارج آنرا برنمیتابند همانها که در ایام فتنه در خیابانها شعار اسرائیلی نه لبنان نه غزه جانم فدای ایران سر میدادند و با دشمنان این ملت بزرگ همصدا میشدند و حالا در قالبی و چهرهای دیگر مقابل این احکام لب به اعتراض میگشایند. بدون شک هر کسی که با این حکم مخالفت میکند دوست و دشمن ایران محسوب میشود هرچقدر هم حرف و کلام خود را بخواهد در لفافه فریبنده فرهنگ وهنر بخواهد بیان کند.
امثال مخملباف را همینها در روزگاری محملباف مینامیدند ایشان از همان اولین تولیداتش نشانههای تحریف و التقاط و عناد در آثارش موج می زد ما شاهد بودیم که این فیلمساز خود فروخته چطور از امکانات و ظرفیتهای این کشور و ملت در روزهای خون و جهاد در حالیکه جوانان این کشور در مرزها برای ایستادگی در برابر دشمن کینه توز بعثی تن به میدانهای مین و سیم خاردارها و گلولههای میسپردند و با گوشت و پوست خود از خاک ایران عزیز دفاع می کردند ایشان به اصطلاح در حال تجربه اندوی و فیلمسازی با بیت المال حوزه هنری بودند تا در چنین روزهایی چهره واقعی خود را نشان دهند و از پشت تریبونهای رژیم جنایتکار اسرائیل ندای صلح و انسان دوستی بدهد و اسرائیل و فلان فرقه ظاله و دستساز انگلیس را دوست خطاب بکند.
حال سؤال اینجاست چرا باید برای چنین منافق وطن فروشی که دین و ایمان خود را هم از دست داده و خودرا بیدین می نامد دل بسوزانیم و آثار ننگ آلود او را جزو افتخارات موزه سینما بدانیم. بله اگر موزه خائنین به وطن روزی دایر شود، آثار ایشان در آن موزه جای میگیرد و خیلی از وطن فروشان جیرهخوار دیگر که در حال حاضر در زمین دشمن باز میکنند.
گر حکم شود که مست گیرند...
جمال شورجه _ 25/4/92