سرویس فرهنگی
پایگاه 598 - امینخندقی/ «جرم» آخرین فیلم «مسعود کیمیایی» شاعر، رماننویس، كارگردان، نويسنده، تهيهكننده، سرمايهگذار، تدوينگر، طراح صحنه، طراح لباس، طراح دكور، طراح تيتراژ، سازندهی آنونس، و... سینما که به نوعی «همهکارهی سینمای ایران» محسوب میشود. در مورد فیلمِ مسعود کیمیایی (کسره مهمترین جزء این ترکیب است) واقعا چه باید گفت؟
ابتدا قصد داشتم مفصل در مورد فیلم بحث کنم ولی آنقدر صحبت شده که حرف تکراری واقعا ملالآور است. روزی که توفیق دیدن فیلم را در سینما پیدا کردم برای گپ زدن سری هم به آپاراتچی محترم سینما زدم. تعبیر آپاراتچی در مورد این فیلم آنقدر جالب بود که تقریبا همهی حرفهای گفته و ناگفته جرم را در خود داشت و به همین گفته میتوان اکتفا کرد.
دمای هوای اتاق آپارات آنقدر بالا است که گمانم گپ و گفتمان را به شدت داغ کرد. بعد از اینکه از بحثهای مربوط به پولهای میلیونی پیشپرداختی به فیلمها، باند بازیهای روزمره، دوز و کلکهای اکران و... گذر کردیم، در مورد جرم صحبت کردیم. اگرچه عامیانه و به اصطلاح کوچهبازاری صحبت میکرد ولی در باره این فیلم دو نکتهی بسیار جالب و دقیق گفت. میگفت: (با سعی بر امانتداری اصل جملات)«این جرم که سیاه سفیده و مردم هم که فیلم هنری حالیشون نمیشه همش میگن پول بیخود دادیم. کیمیایی هم که عشقش همین چاقویه که از فیلمهاش حذف نمیکنه»
به زبان دیگر این صحبت تبدیل میشود به اینکه کیمیایی همچنان سعی در بازسازی فیلم دههی چهل و پنجاه خودش را دارد. همه چیز از سبک داستان، بازی، میزانسنها و شخصیتها همان چیزی است که در دهههای قبلی هم از این کارگردان دیدهایم. بماند که جرم مشکلات اساسی ساختاری در داستان و پردازش شخصیتها دارد و برخی پلانها فقط شبیه شوهای لباس و مد برای پولاد کیمایی است تا به قول یکی از دوستان پدر قد و بالای پسرش را از پشت لنز نگاه کند و چه نگاههای طولانی در جرم هست. واقعا تاسف دارد که سیر کارهای کیمیایی نزولی است و «محاکمه در خیابان» بهتر از جرم و «رئیس» بهتر از هر دو ارزیابی میشود و همینطور میتوان به بهترین کارها در گذشته یا همان «قیصر» رسید.
فیلم شباهتهای بسیاری با «فیلم نوآر» دارد البته همچون شباهت گرد و گردو! و این مطلب را به خودمان تذکر میدهیم که صرف دوبلههای سینک نشده، شباهتسازی به درامهای جنایی، سیاه و سفید بودن و صفاتی از این قبیل نمیتوان یک اثر را به زور تبدیل به فیلم نوآر کرد.
جالب است این نوع فیلمسازی (یعنی سعی در ساخت آثار موفق قبلی) توسط همین کارگردان مذمت شده که متن بخشی از صحبتهای ایشان در پانزدهم آذرماه سال هشتاد و هشت در دانشگاه آزاد یزد بر همین مطلب تصریح دارد:
«کارگردانهای جوان غالبا به دلیل موقعیتهای مالی یا مسائل دیگر وارد چالش فیلمساز- جامعه نمیشوند در نتیجه به تقلید آثار موفق گذشته میپردازند.»
این جمله تحلیل بسیار دقیقی از فیلم جرم توسط خود کارگردان است که البته ایشان در آن جلسه خطاب به دیگران و کارگردانهای جوان فرمودهاند.
نکتهی مهم دیگر نوع نگاه کارگردان به جامعه و چالشهای آن است که در آثار قبلی هم مشهود بود. نگاهی تیره و تلخ و قهرمانهای ناشناختهی قیصری که در این فیلم هم به وضوح دیده میشود. چنین نگاه تیرهای به جهان پیرامون واقعا قابل تامل است و همین نگاه قبل و بعد انقلاب برای ایشان یکسان است. جالب است سوال و جوابی در همان جلسهی مذکور این مطلب را نشان میدهد.
«سوال: آقای کیمیایی دید شما بسیار تیره است. لحنتون تلخ و دیالوگهاتون سرد و جذاب و آدمهای داستانهایتان عجیب و غریب! واقعاً با این دنیا زندگی میکنید؟
کیمیایی: بله دنیایی است که میبینم و وقتی میبینم باهاش زندگی میکنم.»
نگرش فیلم به دین حتی با توجه به زمان داستان هم جالب است. نگاه حداقلی به دین که در غالب فیلمها هم مشابه آن دیده میشود. در پایان امیدواریم پس از این شاهد آثار فاخری از جهت محتوا و فرم از اساتید سینمای ایران باشیم.