به گزارش 598، وبلاگ خاطرات و نظرات یک ایرانی ساکن لبنان نوشت: باز هم نیمه شعبان شد و انتظار به درازا کشید؛ باز هم چشم باز کردیم و خورشید را ندیدیم؛ باز هم میلاد منجی آمد و آن یگانه منجی نیامد.
ای حلقه وصل آسمان و زمین، ای رحمت خدا، ای مهربانترین مهربانان، کجایی؟ و ضاقت الارض و منعت السماء
جنگ و خونریزی جای جای زمین را گرفته است، پیروان شیطان مکه را اشغال کردهاند و در حال تخریب آن هستند، اصحاب شیطان در میانمار مسلمانان را زنده زنده میسوزانند و در پاکستان جشن شیعه کشی گرفتهاند.
آتش شام بالا گرفته و اگر نبود دفاع سرسخت مدافعان حرم، باز زینبت به اسیری میرفت، قبرها شکافته و شکمها دریده و قلبها خورده میشد.
امروز آنان که با ظاهری اسلامی، شعار دفاع از دشمنترین دشمن مسلمانان را سر دادهاند، در حال کشتار مسلمانان و مردم بیگناه هستند؛ مگر قرار نبود بعد از فتنه شام باز گردی؟ آیا یار نداری؟ هنور 313 نفر یار نیافتهای؟ آنان که رجعت میکنند کافی نیستند؟ در میان ما دنبال یار میگردی؟
مگر خبر نداری که ما سرگرم دنیای خویشیم و دعواهای سیاسی و حمایت از این و مخالفت با آن، ما را از شما دور کرده است؟
مگر خبر نداری سالهاست شعار میدهیم و حالا که دشمنان اسلام، به نام اسلام به کشتن مسلمانان مشغولند، نشستهایم و محکوم میکنیم؟
اما ای یگانه بازمانده خدا در زمین، میدانیم که تو گلی هستی که دنیا را گلستان میکند، تو آن شرار عشقی هستی که تمام مردم عالم جذب تو خواهند شد، و تو آن منجی موعود هستی که چشمها به انتظار اوست.
یار میخواهی چه کار؟ مگر پدرانت این تعداد یار داشتند؟ مگر نفرمود اگر به تعداد انگشتان دست یار داشتم قیام میکردم؟
شما هم 10 یار نداری؟ ای به قربانت که این همه خون دل خوردی و سالها صبر کردی، این همه دعای مومنان برای فرجت کافی نیست؟ این همه ظلم و ستم در زمین کافی نیست؟
بازآ، که اگر برای بازگشتت لازم است کشته شویم، چارهای نیست؛ بازآ که فتنهها زیاد شده و جای فراری نیست.
بازآ که امیدها قطع شد...