اجرای طرح ضربتی دستگیری مجرمان و خلافکاران، شب آرام قم را طوفانی کرد.
به
گزارش خبرنگار مهر در قم، شامگاه چهارشنبه برای مردم قم شبی دلنشین و
بهاری همراه با نسیم خنک بود، ولی همین شب برای عدهای از ساکنین این شهر
شبی طوفانی بود.
طرح ارتقای امنیت اجتماعی به محلههای قم رفت و
خانههای اراذل و اوباش و معتادان و فروشندگان مواد مخدر را ناامن کرد و
چتر امنیتی خود را در محلهها پهن کرد.
نیروهای انتظامی استان در
قالب 55 اکیپ با همکاری دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی که مصطفی برزگر گنجی
دادستان قم نیز در میان آنها دیده میشد، در این طرح حضور داشتند.
این
طرح در سطح شهر قم اجرا شد که تعدادی از خبرنگاران و عکاسان با هماهنگی
ترشیزی مسئول روابط عمومی دادسرا برای پوشش خبری و تصویری در این طرح شرکت
کردند.
اولین جایی که برای خبرنگاران و عکاسان سوژه شد، خانهای موسوم به «شهرابی» بود که ماموران انتظامی به موقع وارد این خانه شده بودند.
لانه «شهرابی» از هم پاشید
هنوز
چند دقیقه از ورود مأموران انتظامی به این منزل نگذشته بود که به لحاظ
بافت سنتی آن منطقه، تعداد قابل توجهی از زن و مرد مقابل این منزل جمع شده
بودند.
مردم نگاه از در این ساختمان فرسوده بر نمیداشتند تا
چهرههای تکراری این منزل را این بار متفاوتتر از گذشته و با دستبند قانون
ببینند.
یکی از همسایهها که در هر دو جملهاش یک بار از دادسرا و
نیروی انتظامی به خاطر اجرای این طرح تشکر میکرد، گفت: این خانه حدود 10
سال است که لانهای برای فساد و بیبندوباری و آمد و شد تبهکاران و مفسدان
است، ولی هر وقت که اعضای این خانه را دستگیر کردند، خیلی زود آزاد شدند و
حتی دامنه فسادشان بیشتر شد.
دیگری گفت: دلمان نمیخواهد دیگر شاهد تردد آدمهای لاابالی و مفسد به این خانه باشیم.
مأموران انتظامی مشغول بازرسی از این ساختمان دو طبقه بودند که خبرنگاران و عکاسان وارد آن شدند.
سه
متهم با دو دستبند در گوشهای از اتاق نسبتاً بزرگی ایستاده بودند؛ اینها
همانهایی بودند که همسایهها هر روز، ورودشان به این خانه را به گونهای
میدیدند و خروجشان را با وضعیت دیگر.
یکی
از آنها آرام و قرار نداشت. این پا و آن پا میکرد. به اصطلاح برای اولین
بار به این خانه رفته بود و میخواست طلبش را بگیرد، اما جواب سوال مأمور
انتظامی را نداده بود که چرا داخل خانه رفت و با بقیه دمساز شد.
افسر
انتظامی سری تکان داد و گفت: هر جا که برای دستگیری فروشندگان و معتادان
مواد مخدر داخل خانهای میرویم، اولین حرفشان این است که برای اولین بار
وارد این خانه شدیم. این حرفها برای ما خیلی تکراری است.
صاحب این
خانه دو طبقه، پیرزنی بود با لباسهایی ژنده که خونسرد و آرام به نظر
میرسید. در چشمان پیرزن هیچ وحشتی نبود؛ انگار این صحنهها برایش تکراری و
عادی شده بود.
او که برخلاف سه جوان دیگر، آزادانه در اتاق منزلش
دنبال چیزی میگشت، زبانش را دور لبانش چرخاند و از کمد چوبی یک ورق قرص را
بیرون آورد و یکی از آنها را بدون آب خورد.
پیرزن در گوشهای از اتاق که فرش آن جمع شده بود نشست و فقط یک جمله گفت: چرا خانه مرا بهم میزنید؟
5 سیخ برای سه نفر
خانه «شهرابی» دیشب از هم پاشید؛ خانهای که انگار فقط و فقط برای پاتوق معتادان و مفسدان ساخته شده است.
بوی
کهنگی خانه مشام همه را آزرده بود. تعداد زیادی ته مانده سیگار در راهروها
زیر پاها له شده بود؛ شاید این خانه هرگز مهمان درست و حسابی به خودش
ندیده بود که لااقل برای یک بار هم شده گرد و غبار آن با جاروی کدبانوی
خانه زدوده شود.
پردهها، پرههای پنکه و همه و همه با زبان بیزبانی به ستوه آمدهاند و سیهروی شدند.
تیرگی
دیوار و سقف اتاق حکایت از سالها دمیدن افیون بر پیکره آن دارد. سرخی 5
سیخ که بر روی اجاق گاز تک شعله قرار داشت پریده بود اما مقداری تریاک به
صورت دلمه شده بر روی سنجاق قرار داشت.
آقای گنجی دستت درد نکنه!
از
طبقه دوم خانه صدایی میآمد. صدای پای مأموران که مرتب از پلهها پائین و
بالا میرفتند. بالا و پائینرفتنها بیفایده بود؛ هرچه بود در همین طبقه
همکف پیدا شد.
صورتجلسه بازرسی از این منزل که تمام شد، متهمان را
برای انتقال به کلانتری به بیرون از منزل هدایت کردند و مردم از اینکه
ماموران دست خالی برنگشتند خوشحال شدند.
یکی از خودروهای حامل خبرنگاران، نیسان پیکاپ بود که «امور جنایی» و ترازوی عدالت بر روی داشبورد و درهای بغل آن حک شده بود.
ترشیزی
مسئول روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب روی صندلی جلوی این خودرو نشسته
بود. وقتی خودرو حرکت کرد، زن جوانی که از انهدام این پاتوق خوشحال بود با
صدای بلند به اشتباه گفت: آقای گنجی دستت درد نکنه!