به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری فارس، اعتراضات مردمی علیه سیاستهای حزب عدالت و توسعه ادامه دارد. اگرچه اردوغان بر روی همراهی حامیان خود حساب ویژهای باز کرده و بسیاری از شهروندان ترکیهای نیز حضور دوباره طرفداران لائیسیته و مشخصا حزب جمهوریخواه خلق به قدرت را بر نمیتابند اما تحولات اخیر نشان داده است که قدرت مانور سیاسی و اجرایی نخست وزیر ترکیه کاهش یافته است. اردوغان هم اکنون با منتقدانی رو به روست که دیگر صرفا از طریق رسانهها و نشستهای ضد دولتی اعتراضات خود را بیان نمیکنند و جهت بیان خشم خود از سیاستهای دولت به خیابانها آمدهاند. از سوی دیگر، فراگیر بودن اعتراضات ترکیه و تظاهرات اتباع این کشور در سایر کشورهای جهان (به ضرر سیاستهای اردوغان) نشان میدهد که حاشیه امنیت سیاسی حزب عدالت و توسعه از بین رفته است. از بین رفتن این حاشیه امنیت مترادف با ایجاد موانع جدی بر سر مسیر پیشرفت سیاسی نخست وزیر فعلی ترکیه است. اردوغان حتی اگر پس از پایان دوره نخست وزیری خود در مسند ریاست جمهوری قرار گیرد، با مخالفینی سرسخت مواجه خواهد بود.
تقابل مستمر حزب عدالت و توسعه و معترضان
رخدادهای اخیر میدان تقسیم در استانبول و گسترش اعتراضات به دیگر شهرهای ترکیه را میتوان نقطه آغاز فصل تقابل اردوغان و مخالفان حزب عدالت و توسعه دانست. این تقابل به لحاظ زمانی و مکانی محدود نخواهد بود. سران حزب عدالت و توسعه تصور میکردند که این اعتراضات صرفا در استانبول و در اطراف میدان تقسیم متمرکز خواهد شد. اما دامنه مکانی تظاهرات از استانبول و حتی مرزهای ترکیه فراتر رفت. درگیری معترضان با پلیس از آنکارا تا مرسین (استانی در نزدیکی بخش قبرس شمالی) نشان داد که مخالفان اردوغان در سایر شهرهای ترکیه قدرت یکپارچه سازی اعتراضات خود علیه حزب عدالت و توسعه را پیدا کردهاند. این خود پیامی تلخ و در عین حال گویا برای نخست وزیر ترکیه محسوب میشود.
نکته مهم دیگری که باید در این خصوص مدنظر قرار داد به بُعد زمانی اعتراضات باز میگردد. اعتراضات بیش از یک هفته است که ادامه دارد. حتی در صورت کنترل اعتراضات در برهه فعلی، حزب عدالت و توسعه نمیتواند در خصوص عدم تکرار آن طی هفتهها و ماههای آتی تضمینی ارائه کند. شواهد و مستندات موجود نشان میدهد که ترکیه وارد فاز تازهای از بحران امنیت اجتماعی شده است. این بحران اجتماعی-امنیتی به لحاظ زمانی و نه مکانی قابل کنترل نخواهد بود. در چنین شرایطی رویکرد اردوغان ادامه تقابل با معترضان و تحقیر آنهاست. این در حالیست که افرادی مانند عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه و عدهای دیگر از اعضای حزب عدالت و توسعه با این رویکرد اردوغان مخالف هستند. عبدالله گل به لابی گری با حزب جمهوریخواه خلق جهت حل بحران فعلی اعتقاد دارد اما اردوغان نه تنها چنین رویکردی را بر نمیتابد، بلکه رفتارهای گل جهت آرام سازی موقت اوضاع را به چالش میکشد.
در چنین شرایطی حضور اردوغان در مسند ریاست جمهوری نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. به عبارت بهتر، اردوغان بر خلاف تصور خود دیگر با دستانی باز و خیالی آسوده مسند نخست وزیری را به مقصد ریاست جمهوری ترک نخواهد کرد! این مسئلهای است که بسیاری از اطرافیان نخست وزیر ترکیه را نگران ساخته است.
افزایش خشم معترضان از اردوغان
اگرچه برخی اعضای ارشد حزب عدالت و توسعه با زبانی نرم از معترضان خواستهاند تا به منازل خود باز گردند و حتی تاکید کردهاند که باید صدای معترضان را شنید، اما با این حال معترضان موضع گیریهای تند نخست وزیر ترکیه در قبال خود را تحقیر آمیز و غیر قابل قبول میدانند. بی دلیل نیست که برخی معترضان اعلام کردهاند برکناری اردوغان از قدرت تنها شرط پایان دادن به اعتراضات است. نخست وزیر ترکیه با سفر خود به مغرب در اوج اعتراضات این کشور عملا در صدد بی اهمیت جلوه دادن خشم معترضان بود. همین مسئله منجر به تحریک بیشتر معترضان، مخصوصا در اطراف میدان تقسیم شد. از سوی دیگر، اردوغان در آغاز اعتراضات و حتی در زمان بازگشت از سفر مغرب از ادبیات تندی علیه معترضان استفاده کرد. حتی در روزهای اول اعتراضات، نخست وزیر ترکیه معترضان را به همکاری با گروههای تروریستی متهم کرد. رویکرد اردوغان در قبال اعتراضات میدان تقسیم و دیگر شهرهای ترکیه رویکردی غیر قابل دفاع بوده است. در این میان تلاش افرادی مانند عبدالله گل و احمد داوود اوغلو نیز نمیتواند منجر به تبرئه اردوغان شود. هم اکنون عبدالله گل در صدد نجات دادن حزب عدالت و توسعه از بحران است اما اردوغان صرفا در صدد اثبات خود به طرفداران سرسختش است. طرفدارانی که حاضر هستند سرکوب اعتراضات ادامه پیدا کند و اردوغان نیز یک گام از تصمیم گیریهای خود عقب نشینی نکند.
از سوی دیگر، خشم معترضان علیه سیاستها و رفتارهای اردوغان از حالت «خشم مقطعی» خارج شده و به نوعی «خشم نهادینه شده» تبدیل شده است. این خشم نهادینه شده از سوی حزب عدالت و توسعه قابل مهار نخواهد بود و ممکن است هر زمان دیگری خود را نشان دهد. در این میان حوادثی مانند تخریب «گزی پارک» هر یک میتواند حکم بهانهای برای آَشکارسازی اعتراضات علیه اردوغان باشد. بنابراین نخست وزیر ترکیه نمیتواند موضع تهاجمی خود علیه معترضان را ادامه دهد. بدون شک اردوغان نیز پس از مدتی ناچار خواهد شد مانند عبدالله گل به موضع انفعالی روی آورد.
اردوغان تفاوت مردم و ژنرالها را نمیداند
رجب طیب اردوغان تصور کرده است که غلبه بر معترضان مانند غلبه بر ژنرالها آسان است! اردوغان تا کنون مقابل بسیاری از ژنرالها از جمله «باش بوغ» و «یاشار بیوک آنیت» ایستاده و آنها را از معادلات قدرت خارج کرده است. در جریان پرونده ارگنه کن اردوغان تصفیه حساب گستردهای با ژنرالها صورت داد و پای بسیاری از افسران بلند پایه کشورش را به زندان و دادگاه باز کرد. شاید اردوغان تصور کند که معترضان هر وزن و جایگاهی داشته باشند قدرتمندتر از ژنرالها نیستند و میتوان به راحتی بر آنها نیز غلبه پیدا کرد. این نگاه نادرست اردوغان سبب شده است تا وی تحولات جاری در کشورش را به خوبی درک نکند. اردوغان تصور میکند منزوی کردن ژنرالها از قدرت و رونق اقتصاد داخلی ترکیه دو تضمین اصلی برای بقای نامحدود وی در قدرت محسوب میشود. این در حالیست که هم اکنون بسیاری از طرفداران سابق اردوغان دیگر سنخیتی با وی و سیاست خارجی دولتش (خصوصا در قبال کشورهایی مانند سوریه و عراق) احساس نمیکنند. احساس بی تفاوتی طرفداران اردوغان نسبت به وی و حزب عدالت و توسعه میتواند تحت تاثیر اعتراضات احزاب و گروههای مخالف افزایش پیدا کند. افزایش فعالیت مخالفان اردوغان میتواند بر شدت و سرعت جدایی طرفداران وی از حزب عدالت و توسعه بیافزاید. این خطری است که نخست وزیر ترکیه فعلا علاقهای نیست به درک آن ندارد.
اردوغان در مواجهه با معترضان همان مسیری را طی میکند که در مواجهه با ژنرالها طی کرده است. وی به جای اقناع معترضان و عقب نشینی از دستوراتی جنجالی مانند تخریب «گزی پارک» بر مواضع خود اصرار میورزد و حتی از گره زدن معترضان با تروریستها نیز واهمهای ندارد. با این حال عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه خطری که پیش روی حزب عدالت و توسعه قرار دارد را درک کرده است. ادامه روند فعلی میتواند به سقوط و انزوای این حزب منجر شود. در این صورت دیگر افرادی مانند اردوغان و داوود اوغلو جایی در معادلات اجرایی کشورشان نخواهند داشت. نخست وزیر ترکیه دستاوردهای اقتصادی و سیاسی حزب متبوع خود را طی دو سال اخیر با اتخاذ رویکرد ماجراجویانه نادرست در عرصه سیاست خارجی را در معرض نابودی قرار داده است. بسیاری از شعارهایی که در استانبول و شهرهای مختلف علیه سیاستهای اردوغان داده شده است به حوزه سیاست خارجی ترکیه مربوط میشود. این اعتراضات خواب اردوغان را آشفته ساخته است اما گویا نخست وزیر ترکیه قصد ندارد از رفتارهای نادرست خود در عرصههای داخلی و بینالمللی عقب نشینی کند.