هفته نامه « 9 دی» در شماره جدید خود با خانم دکتر زهره طبیب زاده
نوری، پیرامون بحث قانون حجاب، گفتگویی انجام داده که اهم نکات آن به شرح
زیر است:
ـــ
من فکر میکنم، سی سال برای زمینهسازی برای انقلاب ما کافی باشد. ما در
این سالها فرصت داشتیم که زمینهسازی کنیم و آزادی فرهنگی بدهیم. البته من
مسائل و مشکلات سر راه و از آن سو، مقوله تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی را
درک میکنم، اما اعتقادم این است که ما در حوزه فرهنگ و به ویژه در محیط
دانشگاه، سامان یافته عمل نکردیم. اما این دلیل نمیشود که چون ما به صورت
زیربنایی و ریشهای روی این مسائل کار نکردهایم، میتوانیم حکم اسلام را
هم تعطیل کنیم.
ـــ درباره
قانون حجاب، متأسفم که بگویم در جمهوری اسلامی پس از سی سال، این قانون،
ارزش مقررات راهنمایی و رانندگی هم نداشته است. این ضعف ماست به عنوان
افرادی که مسئولیم و به ویژه کسانی که در جامعه مسئولیت فرهنگی دارند، چطور
مردم را به این یقین نسبی میرسانند که قوانین راهنمایی و رانندگی باید
رعایت شود اما هنوز بعد از سی سال، این درک، عمومی نشده که حجاب، برای زن،
یک واجب دینی است.
ـــ متأسفانه
برخی از متصدیان فرهنگی، دانشگاه را نمیشناسند، زبان دانشگاه را
نمیدانند، وقوف مناسبی به فرهنگ دانشگاه ندارند و با ابزارهای تبلیغاتی که
متناسب با فرهنگ و هویت دانشگاه نیست در سطح دانشگاهها عمل میکنند.
ـــ من
یکی، دو جلسه اختصاصی با دخترخانمهای دانشجو داشتم ... و از این زاویه
وارد شدم که من نمیخواهم حجاب را به عنوان یک اعتقاد دینی در اینجا مطرح
کنم، بلکه قصد دارم حجاب را به عنوان یک «انضباط اجتماعی» معرفی کنم...
واجب دینی، یک واجب انضباطی است و من به این واجب دینی (به رغم اینکه شما
قلبا به آن اعتقاد دارید یا نه) به عنوان یک دستور انضباطی نگاه میکنم.
ـــ بحثهای
فرهنگی، چیزی نیست که در کوتاهمدت پاسخ بدهد. اول باید با دید عقلانی و
انضباطی با مسأله برخورد کردیم. آییننامه پوششی در داخل دانشکده نصب
کردیم. تا چند وقت پیش معدودی از اساتید، قاعده را اینگونه چیده بودند که
هر کس ظاهر آراستهتر، آرایشکردهتر و زیباتری داشت، مقبولیت بیشتری داشت و
هر کس نمره بهتری میخواست بگیرد، باید بیشتر آرایش میکرد؛ یعنی ارزش شما
به ارزش علمیتان نیست بلکه ارزش شما به قیافه ظاهری شما بستگی دارد.
ـــ در
تحقیقاتی که مثلا در انگلیس کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که راندمان
آموزشی مدارس مختلط، خیلی کمتر از مدارس تکجنسیتی است، چون آنها هم مدارس
تکجنسیتی دارند و دیدهاند که بازده آموزشی این مدارس بالاتر است.
ـــ اگر به تعداد کافی، استاد زن داشتیم، به نظر من صد درصد ایدهآل بود که در دانشگاهها هم این تفکیک[جنسیتی] به صورت کامل ایجاد شود.
ـــ به
شدت به این مسأله معتقدم که عمده نیازهای زنان ما باید توسط متخصصین زن
تأمین شود. چه در عرصه مسائل پزشکی چه در عرصه مسائل فرهنگی باید تا آنجا
که امکانپذیر است باید خدمت، توسط همجنس صورت بپذیرد. من اصلا اعتقادی به
تربیت زنان در مشاغلی که با طبع و توانایی جسمی مردان بیشتر همخوانی دارد،
ندارم. من اصلا ضرورتی نمیبینم که یک زن، «مهندسی معدن» بخواند.
ـــ من
در موضوعات سریالها بحث بسیار اساسی دارم. شما در بیشتر سریالهای
ایرانی، زن ایرانی را یک آدم خرافاتی که مدام دنبال چشم و همچشمی با زنها
و دخترهای دوست و فامیل است، میبینید. در این سریالها، مردان، بیشتر
اصطلاحا زنذلیل هستند و فرهنگ تسلط زن در خانواده را به صورت اگزجره و
غلوآمیز مشاهده میکنید. در این سریالها مرد در خانواده، اصلا هویت واقعی
خودش را ندارد و یا خیلی زنذلیل است یا خیلی مستبد. خیلی کم زن و شوهر و
خانواده متعادل را در سریالها مشاهده میکنیم.
ـــ شما
الان نگاه بکنید خیلی از مجریان و بازیگران مردی که در صداوسیما میبینید
ابروهایشان را برمیدارند. خب! شما دارید با این کارتان چه پیامی به مخاطب
میدهید؟ شما به مخاطب میگویید این کار پسندیده است. این کار یعنی اینکه
آقایان! پسران جوان! بدانید که از نظر نظام اسلامی بلااشکال است که شما
خودتان را شبیه به زنان دربیاورید.