شاید روز که سهراب سپهریِ شاعر، مشغول نقاشی کردن آثارش بود، هیچگاه فکر نمیکرد روز ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۲ اثری از وی در حراجی کریستی دبی به قیمت ۱۴۷ هزار و ۷۵۰ دلار (۵۱۷ میلیون و ۱۲۵ هزار تومان) به فروش برسد.
نخستین روز از اردیبهشت ماه، مصادف است با درگذشت سهراب سپهری، شاعر پرآوازهی ایرانی و البته نقاش مشهور این دیار.
سهراب در پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان دیده به جهان گشود و به واسطهی والدین خود از سنین کودکی با هنر آشنا شد و پس از گذراندن دوران تحصیل خود تا مقطع دیپلم در کاشان برای ادامه تحصیلات وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد.
سهراب فعالیت جدی خود را در نقاشی با یک سلسله تصویرهای الهام گرفته شده از طبیعت آغاز کرد و اولین تجربههای آثار آبرنگ و گواش او را میتوان بازتابی از احساس شاعرانهاش دانست. حرکتهای آزاد و روان و با سرعت قلمو، ترکیب رنگها و تمرکز کردن در فضای دو بعدی از جمله مشخصات آثار او هستند.
سهراب سپهری با این نقاشیها به سبک انتزاعی مکتب پاریس نزدیک بود اما تلاش داشت تا با ترکیبی از سنتهای شرقی وغربی به شیوهای مستقل دست یابد.
دستمایه اصلی آثار سپهری شکلهای ساده شده طبیعت هستند، گاهی حتی یک خط راست و بیانی ساده از آنچه که میخواهد بگوید توجه مخاطب را به خود جلب میکند.
سهراب بمانند برخی دیگر از نقاشان نوظهور ایران، در ابتدا به کوبیسم و بعد از آن به سورئالیسم تمایل پیدا میکند. اگر حضور سبک کوبیسم را تحت تأثیر آموزشهای ضیاپور بدانیم، گرایشات و تمایلات بعدی او احتمالاً با درونگرایی روشنفکران ایرانی پس از کودتای ۲۸ مرداد بیربط نیست.
نمونهای از نقاشی سهراب سپهری
نقاشیهای سهراب از جنس نقاشیهای خالص ایرانی است که ترکیبهای او، چهرهی نجیب و ساده طبیعت ایران را نشان میدهد.
آثارش مانند تمام آثار ایرانی فروتنانه ابعاد عمیق فکری زندگی ایرانی را نشان میدهد.
تابلوهای سهراب آزمونهای مراحل نزدیک شدن این هنرمند به طبیعت است اما از یک سو رنگهای طبیعی به کار رفته در آثارش همچون رنگهای زنده در کویر هستند و از سوی دیگر رنگها در آثارش درخشان و پاک و پالوده و خالص نیستند.
همزمان با فارغ التحصیلی از دانشگاه در سال ۱۳۳۲ در چند نمایشگاه نقاشی آثار خود را به روی دیوار برد و وقتی که ساکن ژاپن بود حکاکی بر روی چوب را نیز فرا گرفت. البته این امر سبب شد تا بعضی نقاشیهای او را تا مدتی «ژاپنی» بخوانند.
زمانی که عازم اروپا شد، در مدرسه هنرهای زیبای پاریس به فراگیری رشته لیتوگرافی (چاپسنگی) مشغول شد و وقتی که به اتفاق حسین زندهرودی (از بنیانگذاران مکتب سقاخانه و پیشگامان شیوه نقاشیخط ایران) در فرانسه زندگی میکرد، بورس تحصیلیاش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامه فعالیت هنری خود، مجبور به انجام کارهای دشوار شد.
وقتی که در اسفندماه ۱۳۴۱ شغل خود را رها کرد تمام تمرکز خود را بر روی نقاشی و شعر گذاشت.
سهراب در نقاشیهای خود از ترکیب هنر غربی و شرقی بهره میبرد و تلاش میکرد تا فرمی نو و با ترکیبی جدید را در نقاشیهای خود ارائه کند.
مرتضی ممیز هم درباره امضای او در آثارش میگوید: «این امضاء نشان از روحیه فروتنانه و ایرانی وی دارد»
نکته دیگری که در آثار سهراب حضور دارد سادگی آثار اوست. نقاشیهای سپهری اغلب مثل یادداشتهایی است که از لحظههای تصویری خیال برداشته شدهاند. در واقع او تلاش دارد که لحظههای زنده را ثبت کند.
از جمله مهمترین آثار نقاشی سهراب میتوان به طبیعت بیجان(۱۳۳۶)، شقایقها، جویبار و تنه درخت(۱۳۳۹)، علفها و تنه درخت(۱۳۴۱) ، ترکیب بندی با نوارهای رنگی (۱۳۴۹) ، ترکیب بندی با مربعها(۱۳۵۱) و منظره کویری(۱۳۵۷) اشاره کرد.
نمایش آثارش در گالری نیالا، لیتو، صبا، گیل گمش، بورگز، سیحون و… و همچنین شرکت در نمایشگاه گروهی هنر معاصر ایران در موزه بندر لوهاور فرانسه، حضور در در بینال سان پاولو برزیل،شرکت در نمایشگاه فستیوال روایان فرانسه، برگزاری یک نمایشگاه انفرادی در گالری بنسن نیویورک از جمله فعالیتهای وی در عرصه هنر بودند.
آثار وی در سالهای اخیر مورد توجه مجموعه داران و خریداران آثار هنری قرار گرفتهاند و در حراجیهای بزرگ و معتبر بینالمللی ارائه میشوند.
سهراب سرانجام در اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در تهران درگذشت و پیکرش در صحن امامزاده سلطانعلیبن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان به خاک سپرده شد