گفت وگوی روزنامه هفت صبح وابسته به رحیم مشائی با خورشیدی آزاد به شرح ذیل است:
آقای خورشیدی آزاد، از خانواده تان شروع کنیم، چندتا فرزند دارید...
پسر اولم دکتر مهدی، داماد آقای رییس جمهور است. پزشک است و تخصص پزشکی هسته ای می خواند. ورودی دهه 70 است. رتبه کنکورش دورقمی شد و دانشجوی زرنگی بود. خودش همه جوره زحمت کشید و با اتکا به توان علمی خودش در دانشگاه شهید بهشتی، پزشکی هسته ای می خواند. الان هم که از سوی رئیس جمهور به عنوان دبیر شورای مشاوران ریاست جمهوری منصوب شده است. پسر دومم قبلا طلبه بوده و بعد دانشگاه رفت و تقریبا هر سه پسر دیگرم به جز مهدی، طلبه و دانشجو هستند و هیچ کدام هم شغل دولتی ندارند. دختر ندارم. سه تا عروس دارم که به عنوان دخترهایم محسوب می شوند.
از ازدواج مهدی با دختر رییس جمهور بگویید...
زمانیکه پسرم با فاطمه خانم احمدی نژاد ازدواج کرد، آقای احمدی نژاد ریس جمهور نبود، شهردار تهران بودند. آقای زریبافان واسطه ازدوج بود و اساسا ایشان پیشنهاد این وصلت را مطرح کرد. چند ماهی هم طول کشید تا دو خانواده آشنا شدند. حالا هم مهدی و فاطمه، یک دختر 17 ماهه خیلی کنجکاو و شیطان دارند به نام زهرا. عروس دومم از خانواده ای معمولی مانند خودمان است و عروس سومم هم دختر عموی دکتر کوچک زاده در مجلس است، البته در مراسم عروسی ما فهمیدم با کوچک زاده نسبت دارد
عروس شما (همسر مهدی) هم شاغلند؟
ایشان مهندس الکترونیک و مخابرات هستند و شغلی هم ندارند. در حال حاضر هم نگهداری زهرا خانوم جای صد شغل را برای ایشان پر کرده است.
عروس خانومهای دیگر شما چه احساسی دارند که یکی از عروس های خانواده، دختر رییس جمهور است. این موضوع مشکلی ایجاد نمی کند؟
مهریه عروس هایم 14 سکه است. نه ماشین و خونه خواستند نه توقع بالایی داشتند. عروس هایم باهم دوستند. ارتباط عروس ها با هم بیشتر از ارتباط پسرهایم هست. خانواده احمدی نژاد،خانواده ای ساده هستند مثل همه خانواده های ایرانی. همسر دکتر احمدی نژاد، همانطور که همه می دانند دبیر فیزیک هستند و فوق لیسانس فیزیک دارند و هنوز هم تدریس می کنند. می خواهم بگویم که همه خانواده ها مثل هم هستیم و دلیلی برای حسادت و یا مشکلات اینطوری نیست.
رفت و آمد شما با خانواده رئیس جمهور چطور است؟ فرصت می کنید که دور هم جمع بشوید
کمتر اتفاق میافتد بتوانیم برویم مسافرت دسته جمعی مثلا عیدها ما جنوبی هستیم میرویم جنوب. همسر رئیس جمهور مشهدی هستند و به اتفاق مهدی و فاطمه می روند مشهد. خود دکتر هم اگر خیلی دیده شوند 1 روز در مشهد است. اما چند روز قبل ازانتخابات یک روز دور هم نشسته بودیم اقای احمدی نژاد گفت بیایید دور هم بشینیم که این آخرین دور هم نشستن ما در 4 سال اخیر است. آخرین بار هم یه بار همه با هم رفتیم اوشان و فشم، رئیس جمهور نبود البته، ولی خیلی خوش گذشت، با مردم بودیم و طوری صمیمی شدیم که خیلی ها متوجه نمی شدند که فاطمه دختر رئیس جمهور است.
رابطه شما به پسرهای آقای رییس جمهور چطور است؟
پسر دوم آقای دکتر یعنی علیرضا تحصیل می کند. علیرضا با دختر شهید کاوه ازدواج کرده است. یادم هست که مدتی در کتابخانه مسجد منطقه نارمک کار می کرد. پسر اولش مهدی داماد مهندس مشایی 26 یا 27 ساله است.
اهل سیاست هستند؟
علیرضا خیلی با دکتر بر سر مسایل سیاسی بحث و جدل می کند. انتقاد می کند و تحسین می کند و در مجموع ایرادهای زیادی می گیرد. اخباری که به دستش می رسد، او را حساس می کند و خیلی سر به سر دکتر می گذارد. منتهی مهدی دادماد مشایی، خیلی محجوب است. به نوعی دکتر احمدی نژاد، تریبون مردمی در خانه دارد. پسرانش از زبان مردم نقد می کنند، تحلیل می کنند و بحث می کنند و دکتر جواب آنها را می دهد.
اهل کارکردن در خانه هم هستید؟
در زمان جنگ که همه بار خانه به عهده همسرم بود. متاسفانه زمان جنگ من نفهمیدم بچه ها چطور به دنیا امدند و بزرک شدند. ما 17 یا 18 شهر عوض کردیم. ولی بعد از جنگ، هر زمانی فرصت بوده، کمک کردم و وظیفه ام هست و هنوز نتوانستم جوابگوی زحمات همسرم باشم. من در خانه خیلی حرفه ای جارو برقی می کشم، اوایل نمی دانستم چطوری است اما حالا حرفه ای شدم. ظرف هم می شورم و مهدی در کارهای خانه، خیلی کمک همسرش است چندین بار که مهمان بودیم دیدم که در غذا پختن و ظرف شستن به فاطمه خانوم کمک می کنند.
رئیس جمهور چطور تا حالا ایشان را در حال کمک به همسرش دیدید؟
گاهی دیدیم در پیک نیک ها مسولیت کارها را به عهده می گیرد، به طور کلی مثل مردم عادی زندگی می کند، خیلی وقت ها رفتارش در جامعه طوری است که از افراد عادی قابل تشخیص نیست.
بهترین هدیه به همسرتان داده اید، چی بوده ؟
چه زمان جنگ و چه الان، تلاش می کردم مشکلات جنگ و کار را به خانه نیاورم. وقتی به خانه می آیم سعی می کنیم با لبخند و خسته نباشید به استقبال هم برویم.
اگر موافق باشید به علائق شخصی خودتان هم بپردازیم. بهترین کتاب هایی که خوانده اید، چه بوده است؟
کتاب مالزی از صفر تا اوج که توسط ماهاتیر محمد نوشته شده است. به سبب انگیزه ای که می دهد. اینکه مالزی اقتصادش چطور شکوفا شد، قصه ای است بسیار خواندنی که من به همه خوانندگان شما توصیه می کنم مطالعه این کتاب را از دست ندهند. کتابی که الان در دست مطالعه دارم کتاب کوچکی است به نام الهیه که سید حسن طباطبایی برادر علامه طباطبایی نوشته است کتاب فلسفی است. خودم اهل نوشتن هم هستم. یکی دوتا کتاب از جمله درباره وقایع انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری نوشته ام. سعی کردم که خانواده اهل کتاب خواندن باشند. از کوچکی به پسرهایم کتاب می دادم که بخوانند. مهدی پسر بزرگم با خواندن همین کتاب ها زمانی که اول راهنمایی بود با مسایل گروه ها، جنگ و مسایل سیاسی پهلوی و تاریخ انقلاب آشنا شد و به مسائل روز مسلط شد.
شما برنامه های ماهواره را رصد می کنید؟
من در خانه ماهواره ندارم اما در محل کار و به دلایل شغلی زیاد برنامه های ماهواره را می بینم. نظر شخصی من این است که همه برنامه های ماهواره که مستهجن و بد نیستند، بسیاری از این برنامه ها خلاف شرع هم نیست. برنامه بدی هم اگر هست مردم خودشان می فهمند خوب چیست و بد چیست. به دنبال بد نمی روند. الان این دنیای ارتباطات است نباید همه چیز را محدود کرد باید فرهنگ سازی کرد تا تشخیص خوب و بد برای آنها راحت باشد.
با سینما رابطه تان چطور است؟
فیلم قهوه تلخ را همیشه دنبال می کنم. سینما هم معمولا با خانواده می رویم، عید هم رفتیم اخراجی های 3 را دیدیم. من قبل از انقلاب هم اهل سینما بودم و دنبال می کردم.
فیلم چطور بود ؟
فیلم بد نبود اما شخصیت ها غیر واقعی و اغراق شده بودند فرصت نقد این فیلم نیست به هر حال چهره های واقعی اخراجی ها با بچه های جنگ متفاوت است
اهل تئاتر و موسیقی هم هستید؟
به موسیقی های سنتی و مدرن خیلی علاقه دارم ولی خیلی اهل تئاتر نیستم. بچه ها هم خیلی به موسیقی علاقه ندارند.
از سینمای قبل از انقلاب گفتید. هنرپیشه ها را یادتان هست
بله، بهروز وثوقی، فردین، فردین هنرمندی مردمی و خوب بود، خیلی جوانمرد بود حسین گیل. از بعد از انقلابی ها، داوود رشیدی و فرامرز قریبیان را بیشتر دوست دارم. این خانم حلیمه سعیدی هم خیلی خوب بازی می کند(خنده). در مجموع، به نظرم در مقایسه با هنرمندان خارجی با امکانات کم و محدودیت هایی که دارند خیلی خوب کار می کنند.
جایی خوانده بودم که قصد داشتید برای ادامه تحصیل به غرب بروید، چی شد که نرفتید؟
قبل از انقلاب قصد داشتم بروم آمریکا درس بخوانم اما چون مشکل سیاسی داشتم و بر علیه رژیم پهلوی فعالیت کرده بودم، نتوانستم از ایران بروم. مدارکم را فرستادم و ترجمه کردم ولی نشد. خیلی از اقوام در سوئد و امریکا هستند، اما بچه ها یم چون در ایران پس از انقلاب بهترین موقعیت های تحصیلی را داشتند، به فکر این موضوع که از ایران بروند نبودند.
فرزندان رییس جمهور چطور ؟
انها که اصلا کسی را در خارج ندارند و اصلا هم به فکر نیفتادند که بروند.
مرد سیاست بودن چه احساسی دارد ؟
در سیاست ماندن و بودن خیلی سخت است هم برای فردی که فعال سیاسی است هم برای خانواده اش خیلی سخت است سیاست در ایران چون قواعد بازی سیاسی کم رعایت میشود و اخلاق سیاسی هم رعایت نمی شود. در حال حاضر به همین خاطر بیشترین زدگی از سیاست در جامعه را می بینیم. ب نظرم فضا را باید عوض کرد. به اندازه کافی سیاسی شده ایم، یک مقدار هم باید به مسایل معیشتی و اقتصادی و فرهنگی رسیدگی کرد.
تنش های سیاسی چقدر در خانواده تاثیر دارد؟
ما چون تقریبا از سال 50 فعالیت سیاسی می کردم عادت کردیم و پوست کلفت شدیم. حالا که تنش ها چیزی نیست در حد نقد یک روزنامه نگار و اعتراض چند جوان در نهایت اصلا فکر کنید کسی می آید در خیابان شعار می دهد. در اوایل انقلاب، در برخی مناطق شعار نمی دادند، اسلحه می کشیدند و رو در روی ما می ایستادند. البته بچه های ما فقط کار نظامی نمی کردند برخورد نظامی نمی کردند. شهید بروجردی فرمانده کل کردستان بودند، اگر زمانی فردی به علت های مختلف سیاسی و اختلافات توی گوش شهید بروجردی می زد، دست ان فرد را می بوسید. در صورتی که اگر رژیم دیگر غیر از انقلاب اسلامی بود حتما او را اعدام می کردند و یا اینکه شهید رضایی می رفت در روستاها به جای اینکه اسلحه به دست بگیرد میرفت در این روستاها بنایی می کرد و خرابی های خانه مردم را درست می کرد. کسی که فرمانده کل غرب بود، منظورم این است که باید رفت در دل مردم. شهید همت در یک گردانی وقتی یک بسیجی بگو و مگو کرد گفت بیا اینجا و بعد در پوتین آن بسیجی آب خورد و گفت من افتخار میکنم در کفش تو که سرباز این مملکتی آب بخورم یا بسیجی که بچه اش مریض میشد فرمانده لشگر بدون اینکه کسی بداند به خانواده او رسیدگی می کرد و بچه اش را دکتر می برد.
مهمترین دغدغه های شما درباره جوان ها چیست؟
جوان ها در رابطه با اشتغال اشتباه می کنند. اشتباه شون این است که فقط به دنبال کارهای اداری هستند و خودشون را آماده کنند حالا که دولت این همه برای اشتغال هزینه می کنند. جوان ها باید آستین ها را بالا بزنند و از این فرصت استفاده کنند و برای ایجاد کارگاه های کوچک و کارآفرینی قدم بردارند و در زمینه تولید و صنعتی فعالیت کنند. فقط به دنبال پشت میز نشینی نباشند حالا که دولت یک قدم برداشته، آنها هم قدمی بردارند تا از دست سرطان بیکاری نجات پیدا کنند.