به گزارش بولتن نیوز، نکته اصلی هیجان انگیز و یا همان جذاب بودن «رسوایی»، حضور یک روحانی است که نقش مهمی در این فیلم بر عهده دارد و با نقش آفرینی خوب اکبر عبدی نیز به خوبی همخوان شده است. شخصیت اکبر عبدی در این فیلم نمادی از یک روحانی واقعی است یا شاید بتوان گفت روحانی اصیل باید با چنین شیوه ای زندگی کند. او در برخورد با یک دختر که در ظاهر وضعیت اخلاقی مناسبی ندارد،شکیبایی به خرج می دهد تا دختر را به مسیر درست هدایت کند.
به نظر می رسد اگر ده نمکی این سوژه را کمی امروزی تر پرداخت می کرد و ماجرا را فقط بین این دو شخصیت یعنی دختر و روحانی شکل می داد، شاید حالا وضعیت کمی بهتر بود و سلوک و تحول شخصیت دختر نیز مناسب تر بیان می شد. ده نمکی طبق معمول این فیلم را به شکل کلیشه ای از آب درآورده است و به جای شخصیت، این تیپ ها هستند که در آثار او بیشتر خودنمایی می کنند. روحانی در این فیلم شخصیت نیست و یک تیپ است که با بازی باورپذیر اکبر عبدی، برای بیننده نیز قابل باور شده است.
این فیلم هم قصد دارد ویژگی های روحانیت را بیان کند و هم نمی خواهد این مسئله را تا حد زیادی بروز دهد و در این میان مخاطب با این مشکل روبرو می شود که کدام بخش از این ماجرا حقیقت و کدام بخش ساخته ذهن کارگردان فیلم است. وجود شخصیت های حاشیه ای در فیلم های ده نمکی و در همین فیلم موجب شده تا تمرکز اصلی از روی شخصیت روحانی برداشته شود و فیلم نه قصه سرراستی داشته باشد و نه از لحاظ تکنیکی بتواند بیننده را راضی نگاه دارد. به هر حال در این فیلم نگاه بیننده بیش از هر نکته ای متوجه حضور روحانی فیلم است تا بداند او در موقعیت های مختلف، چه عکس العملی را از خود نشان می دهد اما این فیلم ملغمه ای از تمام این موارد شده و باز هم تصویری صحیح یا واقعی از قشر روحانی را به نمایش نمی گذارد چرا که مخاطب هنوز هم با این پرسش مواجه است که روحانی واقعی کیست و از چه خصوصیاتی برخوردار است.
تحول ناگهانی شخصیت ها در هر فیلمی موجب از دست رفتن قصه می شود و در عوض آن که هدف اصلی سازنده اثر را برساند، برای همیشه مخاطب را از ادامه تماشا بازمی دارد. سید رضا میرکریمی برای نخستین بار جسارت بسیاری را به خرج داد و مسیر را برای ارتباط بین روحانیت و سینما به وجود آورد. در فیلم او البته بیننده با جزییات بیشتری از زندگی یک روحانی و اعتقادات اصلی او در زندگی شخصی اش آشنا می شد که نتیجه آن هم بررسی دوباره از سوی مخاطب در نحوه اندیشیدن نسبت به روحانیون بود. شاید پس از این فیلم بود که مسیر کمی گشوده شد و افراد ذهنیات درونی خود را که شاید تا آن زمان جرات پرداختن به آن را نداشتند، بازگو کردند. فیلم «طلا و مس» از جمله آثاری بود که باز هم به سراغ روحانیون رفت و از زاویه تازه ای به مسایل پیرامون زندگی روحانیت پرداخت که حتی در گیشه نیز موفق بود.
می توان گفت پس از سال ها باز هم این دغدغه در فیلم های سینمایی و حتی سریال های تلویزیونی مطرح می شود و مخاطبان هم با تمام بی حوصلگی های خود، نسبت به آن واکنش های مختلفی را نشان می دهند؛ واکنش هایی که سراسر تقدیر و تشکر نبوده و حتی گاهی با توهین به روحانیت همراه است. دلیل اصلی این اتفاق را نیز می توان در نبود یک تصویر صحیح و مناسب از قشر روحانی در جامعه خودمان دانست. سالهاست که این مسئله به صورت مبهم در جامعه ما جلوه گری می کند و تضاد فکری و طبقاتی در جامعه دامن می زند. شاید هنوز هم مخاطبان از این که روحانی واقعی باید دارای چه ویژگی هایی باشد،آگاهی کامل و کافی ندارند و حتی به طور مثال وقتی یک روحانی را در خیابان می بینند باید با وی چگونه رفتار کنند.این مسئله حاکی از آن است که اتفاقا باید به مسئله روحانیت بیش از پیش در سینما پرداخت و آن را برای بیننده شفاف سازی کرد نه این که این موضوع مهم را در هاله ای از ابهام قرار داد.