به گزارش 598، به نقل از خبرنگار خبرگزارس فارس در اسلامآباد، در شرایطی که کمتر از یک ماه به برگزاری انتخابات آتی پاکستان باقی مانده است احزاب و گروههای مذهبی این کشور همچنان در تکاپو برای حضور موثرتر در این رویداد هستند.
برهمین اساس، دکتر «قندیل عباس» کارشناس مسائل پاکستان در یادداشت اختصاصی خود برای خبرگزاری فارس، به تحلیل وضعیت فعلی و چشمانداز آتی گروههای مذهبی پاکستان در جریان انتخابات پارلمانی این کشور پرداخته است که متن کامل آن بدین شرح است:
ظرف چند ماه گذشته تلاشهای زیادی برای احیای «مجلس متحده عمل» و تشکیل یک ائتلاف جدید صورت گرفته است اما تقریباً تمامی این تلاشها شکست خورده واکنون احزاب مذهبی پاکستان بهصورت پراکنده درتلاش برای ائتلاف با احزاب سیاسی (غیرمذهبی) این کشور میباشند.
در جنبش مسلمانان شبه قاره برای تشکیل کشوری جداگانه ( بهنام پاکستان)، احساسات مذهبی نقش ویژهای را ایفا کرده واکثریت مسلمانان را گرد هم آورد؛ بهگونهای که یکی از شعارهای اساسی این جنبش «پاکستان کا مطلب کیا - لا اله الاالله»( مفهوم پاکستان یعنی لا اله الاالله ) بوده است. اما در دوران پس از تشکیل پاکستان (آگوست 1947)، به علت گروه گراییهای مذهبی، نقش دیدگاههای مذهبی درامورسیاسی این کشور دچار شک و تردید گردید.
بنابراین درطول تاریخ 66 ساله پاکستان گرچه احزاب مذهبی بهصورت پراکنده در قدرت سیاسی به نوعی سهیم بودهاند اما هیچ وقت نتوانستند نقش برتر و مسلط را درامور سیاسی بدست آورند.
پیشینه حرکتهای مذهبی در پاکستان
با این حال، قانون اساسی پاکستان نظام سیاسی این کشور را بر اساس اصول قرآن و حدیث استوار نموده و پاکستان را به عنوان «جمهوری اسلامی» مطرح ساخته است. اما با توجه به تعابیر و تفاسیر گوناگون ازسوی فرق و احزاب مذهبی این کشور، اجرای قانون اساسی همواره با چالشهایی روبرو بوده و زمینه را برای ظهور و تسلط عوامل سکولار و احزاب سیاسی- غیر مذهبی فراهم ساخته است.
نخستین حرکت عمده برای گرد هم آوردن احزاب و گروههای مذهبی پاکستان درسال 1995 با تشکیل «ملی یکجهتی کونسل»(شورای همبستگی ملی) صورت گرفت و نزدیکترشدن دیدگاههای رهبران مذهبی این شورا تأثیر عمیقی برکاهش درگیریهای فرقهای واختلافات مذهبی در پاکستان گذاشت. بعدها با الگو گرفتن از همین شورا، رهبران مذهبی، مجلس متحده عمل را تشکیل دادند که در تحوالات آتی این کشورنقش مهمی را ایفا کرد.
در زمان حکومت نظامی ژنرال «پرویزمشرف» احزاب مذهبی پاکستان نخستین بار در تاریخ سیاسی این کشور توانستند یک ائتلاف بزرگ سیاسی همه گیر بهنام «مجلس متحده عمل» تشکیل دهند و این ائتلاف بزرگ مذهبی توانست در انتخابات سال 2002 نقش برتر و چشمگیر سیاسی در مجالس ایالتی ومرکزی و همچنین درمجلس سنای این کشوربدست آورد. بدینترتیب، از سال 2002 تا سال 2007 شاهد اوج قدرت سیاسی احزاب مذهبی درپاکستان بودهایم.
برخی ناظران سیاسی مجلس متحده عمل را (MMA) MULLA MILITARY ALLIANCE یا به تعبیری «ائتلاف علما و نظامیان» میدانستند وعدهای نیز قدرت سیاسی مجلس متحده عمل را مرهون جو ضد آمریکای ایجاد شده درپاکستان در بحبوحه 11 سپتامبر 2001 قلمداد کردند.
در انتخابات سال2008 پاکستان، مجلس متحده عمل دچار اختلافات گردید و یک بار دیگر احزاب مذهبی در صحنههای سیاسی این کشورپراکنده شدند که علت عمده این اختلافات، مواضع جماعت اسلامی مبنی بر بایکوت انتخابات عمومی با حضور حکومت نظامی پرویزمشرف بوده است.
ظرف پنج سال گذشته ( 2008 -2013 ) که حزب حاکم «مردم پاکستان» و «مسلم لیگ» (شاخه نواز شریف) به عنوان قدرتهای اصلی درصحنه سیاسی پاکستان مطرح بودهاند، نقش احزاب مذهبی درامور سیاسی این کشور بهتدریج کاهش یافته است و بدلیل وقایع تروریستی و کشتارهای فرقه ای در پاکستان اکثر احزاب مذهبی این کشور متهم به افراط گرایی و تندروی میباشند.
با آغاز روند انتخابات عمومی 2013 درپاکستان، احزاب مذهبی این کشور یکبار دیگر تلاش کردند تا مجلس متحده عمل را احیا نموده و موقعیت مناسبتری درانتخابات 2013 به دست آورند اما به علت اختلاف نظرهای موجود بین حزب «جمعیت علمای اسلام» (شاخه فضلالرحمن) و «جماعت اسلامی»، این هدف محقق نشد.
از سوی دیگر، برخی احزاب مذهبی که متهم به تندروی درمواضع مذهبی وسیاسی بودند تشکلی بهنام «دفاع پاکستان کونسل» ( شورای دفاعی پاکستان) به رهبری «مولانا سمیع الحق» را تشکیل دادند و در وهله اول جنبشی را همسو با طالبان برای قطع همکاری میان پاکستان وآمریکا به راه انداختند.
اما پس از ایجاد هیاهوی تبلیغاتی، این گروه به آهستگی تغییر موضع داد و تحت عنوان حزب «متحده دینی محاذ» (جبهه متحد دینی) برای شرکت در انتخابات آتی پاکستان بهسمت فعالیتهای سیاسی روی آورد. احزاب عمده مذهبی که این جبهه را تشکیل دادند عبارتند از: جمعیت علمای اسلام (شاخه سمیع الحق)، جمعیت علمای اسلام (شاخه نظریاتی)، «جمعیت اهل حدیث» و گروه «اهل سنت والجماعت» («سپاه صحابه» سابق.(
تلاش احزاب مذهبی برای ائتلاف با غیرمذهبیها
این در حالی است که 2 حزب عمده مذهبی یعنی جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام (شاخه فضلالرحمن) همچنان با یکدیگر اختلاف دارند و به صورت جداگانه در تلاش برای ائتلاف با احزاب سیاسی (غیر مذهبی) به ویژه مسلم لیگ بهرهبری نواز شریف می باشند.
اما خبرها حاکی از آن است که نواز شریف تاکنون حاضرنشده در برخی حوزههای انتخابیه خواستههای این 2 حزب را مبنی بر حمایت از کاندیداهای آنان بپذیرد.
تلاشهای جماعت اسلامی برای ائتلاف با حزب «تحریک انصاف» (جنبش انصاف) بهرهبری «عمران خان» نیز تاکنون به نتیجه نرسیده است و بهنظر میرسد که در نهایت، جماعت اسلامی به صورت جداگانه در انتخابات شرکت کند.
لازم به ذکر است که جماعت اسلامی، منظمترین حزب مذهبی به حساب میآید که طرفدارانی در سراسر کشور دارد. «قاضی حسین احمد» رهبر فقید این حزب دارای مواضع انقلابی همسو با جنبش بیداری اسلامی جهانی بوده و درگیریهای فرقهای درپاکستان را به شدت محکوم میکرد.
به همین دلیل، درزمان رهبری وی جماعت اسلامی دارای نقش برجستهای در تحولات مذهبی و سیاسی پاکستان بود و اکنون «منور حسن» رهبر فعلی جماعت اسلامی نیز کم و بیش با همان مواضع وارد روند انتخابات شده است.
جمعیت علمای اسلام به رهبری فضل الرحمن نیز تاکنون بهصورت مستقل عمل میکند و اگر مذاکرات فضل الرحمن با نواز شریف به نتیجه نرسد، این حزب نیز مانند جماعت اسلامی بهصورت جداگانه در انتخابات ظاهر خواهد شد.
البته جمعیت علمای اسلام شاخه فضل الرحمن حتی اگر به صورت جداگانه نیز در انتخابات شرکت کند میتواند آرای چشمگیری بهویژه در ایالات «بلوچستان» و «خیبر پختونخواه» کسب کند و در نتیجه همانند گذشته نسبت به دیگر احزاب مذهبی دارای قدرت سیاسی بیشتری در مجالس ایالتی، مرکزی و حتی سنای پاکستان خواهد بود.
اگرچه تقریباً تمامی احزاب مذهبی عضو «جبهه متحد دینی» و همچنین جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام شاخه فضل الرحمن پیروان مکتبی بهنام «دیوبند» هستند اما باوجود داشتن بسیاری از عقاید و دیدگاههای مذهبی مشترک نتوانستهاند با یکدیگر متحد شوند.
از سوی دیگر، احزاب و گروههای مذهبی پیرو مکتب «بریلوی» نیز با وجود داشتن عقاید و دیدگاههای مذهبی مشترک نتوانستهاند یک جبهه واحد برای شرکت در انتخابات تشکیل دهند. لذا جمعیت علمای پاکستان و «سنی تحریک» با استراتژیهای مستقل سیاسی برای شرکت در انتخابات آماده میشوند.
این در حالی است که گروه «منهاج القرآن» و «عوامی تحریک» (جنبش مردمی) به رهبری «طاهرالقادری» نیز که در ماههای گذشته بهصورت یک قدرت مذهبی برجسته ظاهر شده بود اکنون اعلام کرده است تا زمانی که اصلاحات مورد تقاضای آنان در سیستم سیاسی پاکستان صورت نگیرد وارد روند انتخابات نخواهد شد و حتی این گروه اعلام نموده در روز انتخابات به نشانه اعتراض پای صندوقهای رأی تحصن خواهند کرد.
چشمانداز گروههای شیعی در انتخابات آتی پاکستان
گروههای شیعه نیز که مدعی داشتن جمعیت 30 درصدی پاکستان می باشند بهدلیل اختلافات درونی اکنون در 3 حزب جداگانه ظاهر شدهاند. «مجلس وحدت مسلمین» که در صحنههای سیاسی پاکستان دارای فعالترین نقش به نمایندگی از شیعیان پاکستان میباشد از سراسر پاکستان کاندیداهای خود را برای شرکت در انتخابات نامزد کرده است.
حزب شیعی «تحریک اسلامی» به رهبری «علامه ساجد نقوی» نیز به طور مستقل وارد روند انتخاباتی شده و کاندیداهای خود را از حوزههای انتخابیه مختلف نامزد کرده است.
علامه ساجد علی نقوی قبلاً رهبری حزب «تحریک جعفریه پاکستان» را به عهده داشته و پس از ممنوع الفعالیت شدن تحریک جعفریه، وی تحریک اسلامی را تشکیل داده است. علامه ساجد نقوی در تشکیل ملی یکجهتی کونسل و سپس مجلس متحده عمل نیز نقش فعال ایفا نمود و در یک سال گذشته تلاش کرده تا جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام شاخه فضل الرحمن را برای احیای مجلس متحده عمل آماده کند اما تلاشهای وی تاکنون به نتیجه نرسیده است.
در همین حال، یک گروه دیگر شیعی به رهبری «حامد علی موسوی» نیز با عنوان «پاک وطن پارتی» (حزب پاک وطن) وارد صحنه انتخابات شده است. این گروه که توسط برخی شیعیان سنت گرا اداره میشود از محبوبیت چندانی در پاکستان برخوردار نیست و عمده فعالیتهای آن محدود به شهر راولپندی است.
در مجموع، مجلس وحدت مسلمین پاکستان ازمیان گروههای شیعی این کشور ازشانس بیشتری برخوردار است و با توجه به مواضع مذهبی و سیاسی خود می تواند نقش جدید مذهبی وسیاسی شیعیان را رقم بزند.
بهطورسنتی، شیعیان پاکستان متحدان سنتی حزب مردم پنداشته میشدهاند اما در یک دهه گذشته، بهویژه در پنج سال اخیر، خط مشی سیاسی حزب مردم در قبال کشتار شیعیان پاکستان جمعیت عمده آنان را از این حزب ناراضی کرده است و گروههای شیعه شاکی هستند که حزب مردم باوجود داشتن قدرت سیاسی هیچگونه اقدام جدی علیه عوامل کشتار شیعیان انجام نداده است.
از سوی دیگر، مسلم لیگ بهرهبری نواز شریف نیز متهم به داشتن رابطه با گروههای ضد شیعی بهویژه سپاه صحابه (گروه اهل سنت والجماعت فعلی) و «لشکر جهنگوی» می باشد بهگونه ای که «رانا ثناءالله» از رهبران مهم این حزب و عضو کابینه ایالتی «پنجاب» بهطورعلنی از حمایت سپاه صحابه و لشکر جهنگوی برخوردار بوده و درطول پنج سال گذشته ازعوامل کشتار شیعیان حمایت بهعمل آورده است.
لذا پیش بینی میشود که در انتخابات آتی پاکستان شیعیان این کشور بهجای 2 حزب عمده سیاسی مذکور، به گروههای مستقل شیعه رأی خواهند داد که از میان این گروهها مجلس وحدت مسلمین از حمایت بیشتری برخوردار است.البته باتوجه به پراکندگی جمعیت شیعیان در مناطق مختلف پاکستان احتمال اندکی وجود دارد که گروههای شیعه بتوانند کرسیهایی متناسب با جمعیت 30 درصدی شیعیان در این کشور بهدست آورند.
جمعبندی
درجمع بندی کلی میتوان گفت که تقریباٌ تمامی احزاب مذهبی پاکستان خواهان اجرای نظام اسلامی در این کشور میباشند اما بدلیل تعابیر مختلف و گاهی متعارض از«نظامی اسلامی»، این احزاب نتوانستهاند بهصورت یک قدرت متحد مذهبی و سیاسی ظاهر شوند و این روند همچنان ادامه دارد.
در انتخابات آتی پاکستان نیز احزاب مذهبی این کشورنه تنها موفق به ائتلاف با یکدیگر نشدهاند بلکه باوجود داشتن اختلافات اساسی با احزاب سیاسی (غیر مذهبی) مانند حزب مردم، مسلم لیگ نواز و تحریک انصاف بهسوی ائتلاف با این احزاب روی آورده اند که این امر اوضاع سیاسی این کشور را در نهایت بهنفع احزاب و گروههای غیرمذهبی تغییر میدهد.
وضعیت و رویکرد احزاب مذهبی و سیاسی پاکستان بیانگراین واقعیت است که در انتخابات آتی این کشور هیچ یک از این احزاب دارای اکثریت مطلق نشده و نهایتاٌ در مجالس ایالتی و مرکزی، حکومت ائتلافی تشکیل خواهد شد.
در چنین حکومت ائتلافی احتمال دارد که احزاب موتلفه بر سرقدرت و مخالف همانند گذشته با یکدیگر درگیر شده و زمینه را برای بی ثباتی مستمر سیاسی فراهم خواهند ساخت که این امر همواره از بهانههای اصلی دخالت نظامیان در امور سیاسی پاکستان بوده است.
همچنین اگر رهبران مذهبی و سیاسی پاکستان پیچیدگی اوضاع داخلی و دخالتهای خارجی در این کشور را درک نکنند ممکن است اوضاع این قدرت هستهای به سمتی سوق یابد که در نهایت گریبانگیر کشوری همچون لبنان شد. در این کشور گروههای مذهبی و سیاسی دارای نقش مستقل در قدرت سیاسی می باشند که این امر میتواند منجر به تضعیف جنبههای مختلف قدرت در کشور شود.