به گزارش خبرگزاری فارس از بهمئی، بنا به نقل قولی، آنگونه که سینه به سینه به امروزیها رسیده، جوانی به نام «خوناحمد» بیش از 250 سال پیش از شهرستان بهمئی استان کهگیلویه و بویراحمد از خانواده خود دور میشود و به یکی از شهرهای استان فارس پناه میبرد و در منطقه ترکنشین با یکی از دختران ترک ازدواج میکند.
این فرد لرزبان(خوناحمد) که به قصد ماندن راهی این شهر و منطقه ترکزبان در استان فارس شده بود با موافقت کدخدای این منطقه در استان فارس ماندنی میشود (ساکن میشود) که از آن روز خون احمد را به اسم «ماندنی» صدا میزدند.
یکی از ندیدههای خوناحمد به نام بهروز کریمی ساروئی از ایل قشقایی در حالیکه از شادی در پوست خود نمیگنجید، در توضیح ماجرا میگوید: زمانی که خوناحمد یا همان ماندنی جوان بود، استان کهگیلویه بویراحمد و استان خوزستان را به مقصد شهرستان لارستان استان فارس ترک میکند و در همان جا تشکیل خانواده میدهد.
اما از 250 سال پیش به بعد تا فروردین 92 دیگر طایفه برزو در استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد از سرنوشت فرزند خود به نام خوناحمد( ماندنی) هیچ اطلاعی نداشت تا اینکه یکی از اهالی استان کهگیلویه و بویراحمد که در شهرستان بهمئی ساکن بوده، برای فعالیت کاری و پیمانکاری عازم شهرستان خنج در استان فارس میشود که در گفتوگو با کارکنان و همکاران خود به تاریخچه زندگی خود اشاره میکردند با تشابه اسمی شرکت و نسبت طایفه و قوم این گروه ترکزبان که در شهرستان لارستان استان فارس ساکن هستند و بیش از 200 خانوار ترک را تشکیل میدهند، مواجه میشود و اینگونه است که جدایی این قوم ترک و لر بعد از 250 سال به پایان میرسد.
این کنجکاوی اهالی لر برای یافتن خانواده و طایفه برزو انگیزهای میشود تا بار دیگر اهالی لر استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان در جستوجوی آنها برآیند.
مسنترین ندیدههای برزو که در شهرستان لارستان استان فارس ساکن هستند، هماکنون حدود ٩٠ و ٨٠ سال دارند، آنها نیز از هیچ تلاشی برای یافتن بستگان خود دریغ نکردند، اما قسمت نبود که آنها همدیگر را ببینند.
اهالی لرزبان که هماکنون در استان خوزستان (از جمله شهرستان بهبهان) و شهرستان بهمئی و منطقه خوناحمد (خان احمد) شهرستان گچساران زندگی میکنند، مدعی هستند که بیش از 250 سال پیش فردی به نام خوناحمد از خانوادهاش در استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان جدا میشود و دیگر خبری از او نمیشود.
اهالی استان کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان درصدد پیدا کردن خانواده او برآمدند تا اینکه یکی از اهالی شهرستان بهمئی که برای کار پیمانکاری به استان فارس رفته بود در آنجا به طور اتفاقی به کارخانهای که در آنجا کار میکردند میرود و با یکی از فامیلهای خود آشنا میشود.
این فرد لر زبان، داستان زندگی خود و دوری از فامیلهای خود را با یکی از کارکنان کارخانه در میان میگذارد و او هم به دلیل نیت خیری که در دل برای رساندن دو طایفه لر و ترک زبان داشت، تصمیم میگیرد که به شهرستان لارستان سفر کرده و آنها را پیدا کند.
بعد از برگشتن مرد لرزبان از شهرستان لارستان، با پیگیریهایی که او انجام میدهد، بالاخره سرنخهایی از محل زندگی خوناحمد یا همان ماندنی که در استان فارس ساکن بود، پیدا میکند و بعد از ارتباط با خانواده تُرک، این خبر خوش را به اهالی استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و فارس اطلاع میدهد.
بهروز کریمی ساروئی یا همان نوه و نتیجه خوناحمد از ایل قشقایی که در شهرستان لارستان استان فارس زندگی میکند، بینهایت خوشحال بود و احساس شادمانی میکرد و میگفت که نمیدانستیم چنین بستگانی داریم و تنها در تاریخ مطالعه میکردیم که جد ما از بهمئی آمده و جدایی ماندنی (خون احمد) به پایان حکومت صفویه ( یعنی دو سال پایانی حکومت صفویه) برمیگردد.
ماندنی (خوناحمد) که اصلیتی کهگیلویه و بویراحمدی دارد و به طایفه برزو منصوب میشود، اکنون فقط بیش از 600 نتیجه در استان فارس دارد.
و سرانجام هیئتی از طایفه ترک زبان استان فارس وارد شهرستان بهبهان استان خوزستان شد که با استقبال گرم و صمیمی مردم استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان مواجه شدند و به جشن و شادمانی پرداختند.