کد خبر: ۱۲۱۳۱۲
زمان انتشار: ۱۷:۳۹     ۰۴ خرداد ۱۳۹۲
انتخاب رئیس‏ جمهور بر اساس راهبرد رهبر انقلاب(۵)؛
وقتی حضرت امام (ره) درباره برخی بزرگان مثل مرحوم طالقانی، شهید دستغیب يا ساير شهدای محراب و ... سخن می‏گفتند ملاک و معیار بود و نشان می‏داد که ویژگی و برجستگی‏های آن شخصیت چيست. امام (ره) بیجا از کسی تعریف نمی‏كردند حتی اگر او شهید محراب باشد. لذا از پیام حضرت امام (ره) مي‏توان منزلت آن شخصیت را درک کرد. موضع گيری مقام معظم رهبری نسبت به افراد مختلف هم همینگونه است.
سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، مهندس عباس معلمی/ مقام معظم رهبری بارها تذکر داده ‏اند كه اصل اختلاف سلیقه و يا اختلاف روش، چندان مهم نیست ولي حل نشدن آن بر اساس قانون و کشاندن این اختلافات به مردم، مشکل دارد. اين مسئله به آنجا رسيد كه ايشان در ماه‏ های اخیر دو سخنراني مهم ارائه فرمودند و تصريح كردند كه اگر كسي در کشور ایجاد اختلاف كند خائن است.

تذكر دوم ایشان هم در مورد بداخلاقی هايي بود که در مجلس اتفاق افتاد. مسئولين كشور و جريان هاي سياسي و رسانه‏ ها بايد از این كلام درس بگيرند و آن را سرلوحه كارهاي خود قرار دهند. این ماجرا هرچند موجب ضررها و مشكلاتي در محیط اجتماعی شد ولی حسن بزرگی هم داشت و آن اينكه مردم يك بار ديگر متوجه شدند که ولی فقیه با مشخصاتی که قانون اساسی و فرهنگ و مکتب ما آن را در رأس حکومت و تشكل اجتماعی قرار داده است، چه کارکردی دارد.

اگر چنین شخصیتی در رأس كشور نبود، شايد ایران نيز مثل مصر مي‏ شد که با اينكه تازه انقلاب آن به پيروزي رسيده است عده‏ای به طرفداری رئیس جمهور و عده‏ای ديگر به مخالفت او تظاهرات مي‏كنند و درگیر و کشته می‏شوند و کسی نیست که مشكل را حل کند!

ولی در کشور ما اگر بین مردم يا مسئولین هم اختلافاتی پیدا شود مقام بالاتري وجود دارد که آن را حل می‏کند. این مقام هم به دليل ویژگی‏ های دینی، اخلاقی، دانشی و رفتاری كه دارد، نظراتش برای مردم دلنشین، نافذ، حجت و فصل الخطاب است و مردم و مسئولین آن را خواهند پذیرفت و جامعه آرام می‏شود. به نظر مي‏رسد كه مردم در این ماجرا و در راهپيمايي 22 بهمن و ... تبعیت خود را نسبت به ولی فقیه نشان دادند و آنها كه به این نقش کم توجه بودند شايد آگاه شدند.

ضرورت پرهیز رسانه‏ ها از دامن زدن به اختلافات گروه ها و مسئولين

اما مطلب مهمی كه در حوادث اخير از آن غفلت مي‏شود این است که برخي از اشخاص و رسانه‏ ها از قبيل نشریات، سایت‏ ها، وبلاگ‏ها و حتي رسانه ملي به نحوي عمل مي‏كنند كه گویا مقام معظم رهبری (مدظله) فقط به اختلاف سران اشکال كرده ‏اند درحالی که ایشان نفرموده ‏اند كه کسی که اختلاف ایجاد می‏کند اگر از سران باشد خائن است و اگر از اشخاص ديگر، رسانه‏ ها يا جريان‏ها باشد، بي اشكال است.

البته روشن است که شخصی که مقام بالایی دارد وقتي وارد اختلاف مي‏شود، لطمه‏ ای که به کشور می‏زند سنگین است؛ اما اينگونه نیست كه اگر مسئولین رتبه‏ های پایین تر مثل نمایندگان مجلس یا وزرا یا شهرداران و استانداران و رده‏های پایین تر این کار را انجام دهند، بی اشکال باشد. ممکن است تنش كمتري ایجاد كند اما او هم مشمول فرمايشات رهبري است. هم¬ چنين اگر سخنرانی در صحبت خود یا روزنامه‏ای با زدن تیترهاي جنجالي ایجاد اختلاف کند و به تنش‏ها دامن بزند و ايجاد يأس كند، آن هم مخاطب فرمايش رهبري خواهد بود. اساساً بايد دقت کنیم که چرا مقام معظم رهبري بروز اختلافات را بد مي‏دانند؟ برای اینکه جامعه را دو بخش می‏کند و رو در روی يكديگر قرار مي‏دهد و در مردم التهاب و تنش ايجاد می‏کند. ايشان در ديدار با مردم غيور تبريز فرمودند كه: «يکى از حقوق اساسى مهم مردم اين است كه در آرامش روانى و در امنيت روانى زندگى كنند؛ در كشور امنيت اخلاقى برقرار باشد».

متأسفانه گاهي مسئولین نسبت به يكديگر بداخلاقی مي‏كنند و یا کار غلطي انجام مي‏دهند اما از طرف ديگر، سخنران ها، رسانه‏ ها و مطبوعات و پايگاههاي خبري هم آنها را برجسته مي‏كنند و در مقياس وسيعي پوشش و در معرض ديد مردم قرار مي‏دهند و یک دسته را به عنوان موافق و دسته ديگر را به عنوان مخالف مطرح مي‏كنند و حاشيه هايي هم به مسئله اضافه می‏كنند اين ماجرا مانند آن است که کسی جرقه‏ای را بزند و آتشي را به غلط برافروزد، اما عده‏ای ديگر روی این آتش محدود، بنزین بپاشند و عده‏ای هم هیزم يا دینامیت و باروت درون اين آتش بریزند. اينها هم در آتش‏افروزي بی‏گناه نيستند.

بعضی از اصحاب مطبوعات كه ادعای طرفداری از مقام معظم رهبری می‏كند و خود را جزو سرداران جنگ نرم به حساب مي‏آورند آیا به این مطلب فکر كرده‏اند كه با يك مقاله يا سرمقاله یا تيتر جنجالي دودستگي و تنش ايجاد مي‏كنند؟ آيا اين كار مصداق خيانت نيست و يا لااقل كمك به خائنان محسوب نمي شود؟

برداشت از صحبت رهبری كه ايجاد اختلاف فقط از ناحيه مسئولين، بد است، صحيح نيست. هر كسي در همان سطحی که ایجاد اختلاف مي‏كند و جامعه را به قطب‏بندی مي‏كشاند و به اصطلاح ديو و دلبر درست مي‏كند و افراد را رو در روی هم قرار مي‏دهد، كار او نيز مصداق كلام رهبري است.

ضرورت تبعيت از رهبري در اصلي و فرعي كردن امور (تبعيت در مقام ارزشگذاري)

به نظر مي‏رسد اكر مضمون فرمایشات رهبری در جمع مردم تبریز را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهيم شد كه چگونه باید عمل کنیم. در آن سخنراني ايشان ابتدا از مردم تشکر كردند و فرمودند که اگر صدها بار از این مردم تشکر بشود جا دارد. بخش دوم را ايشان به دشمنان بیرونی و در كل به آمریکا و قدرت‏های استکباری، اختصاص دادند و مواضع آنها در بحث هسته‏ای و... را باز كردند و توضیح دادند كه مخالفت آنها با ما از کجا ناشی مي‏شود و مواضع ما نسبت به آنها چه باید باشد. بخش اعظم فرمايشات ایشان در بخش دوم بود. مقام معظم رهبری در آخر هم چند جمله در مورد بداخلاقی‏ها بيان فرمودند.

اگر رسانه‏ اي که مدعي پيروی از فرمايشات رهبری است و می‏خواهد براساس فرمایشات ایشان در جامعه حرکت ایجاد کند، چند جمله آخر را به «اصل» تبديل کند و مباحث اصلی ايشان را «فرعی» قلمداد نمايد و به تعبيری اصل و فرع سخنان رهبری را عوض کند، ديگر نمی‏تواند مدعی عمل در خط رهبری باشد. حتی در همان چند جمله هم مقام معظم رهبری فرمودند که: «بنده‌ى حقير هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل اين قضايا احساس تأثر مي‏كنم؛ هم به خاطر ناراحتى مردم، انسان احساس تأثر ميكند».

همچنين فرمودند که: «توقع بنده از مسئولين اين است كه حالا كه رفتار دشمن شدت پيدا كرده است، شما هم رفاقتهايتان را با هم شدت بدهيد و بيشتر با هم باشيد».  يعنی ايشان بحث را دوباره به آرامش مردم و خطر دشمن برگرداندند؛ پس مقام معظم رهبری، مسئله اصلی را توجه به ترفندهاي دشمن خارجی و آرامش مردم مي‏دانند و اگر به مسئولین اشکال می‏كنند بخشی از اشکال به نقض این دو مورد بر می‏گردد؛ به اینکه چرا مردم را ناراحت کردند و يا به حمله‏های دشمن کم توجه مي‏باشند.

بر این اساس، هر نشریه یا سایت یا سخنران و يا صاحب تریبون و ... كه مدعی حركت در خط رهبری است باید مثل ایشان رفتار كند و تقدّم و تأخرهای رهبری را تغییر ندهد، و امتیازدهی‏های رهبری به مسائل داخلی و خارجی را دگرگون نکند. اگر مقام معظم رهبری خطر یک مسئله‏ای را بزرگ و خطر مورد دیگر را كم عنوان کردند و یا حُسن کسی را زياد و اشکال او را ناچيز دانستند، كسي نباید جای زياد و كم را عوض کند.

برخی مدعی‏اند که ما می‏خواهیم جاده صاف کن رهبری باشیم، در حالي كه معلوم نيست رهبری بخواهند از همان جاده‏ای که آنها صاف می‏کنند عبور کنند. بعضی از آقايان که مدعی طرفداری از رهبری هستند، گاهی می‏خواهند رهبری را به جایی بکشانند و يا در موقعیتی قرار دهند که ايشان تمایلی برای ورود به آن عرصه‏ها ندارند و نمی‏خواهند در این زمینه‏ها موضع گیری كنند. این معنا از جاده صاف کنی صحيح نیست. رهرو باید درست پشت سر رهبری حرکت کند؛ نه یک قدم جلوتر و نه عقب تر. کسی که عقب می‏ماند يا تقدّم پیدا مي‏كند در واقع از خط رهبری جدا مي‏شود. این اشتباه است که کسی خود را همعرض رهبری بداند و براي جامعه تعيين تكليف كند.

در تاریخ امامت ما، زمان‏ه ايي بوده است که دو یا سه امام، همزمان حیات ظاهري داشته‏اند مثل زمانی که پیامبر اعظم (ص)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و حضرت ابا عبدالله (ع) در قید حیات بودند اما هيچگاه بيش از يك امام در مسائل اجتماعی تعیین تکلیف نمی‏کرد مثلاً امام حسن (ع) در زمان اميرالمؤمنين آن چنان تسليم و ساکت بودند كه بعضي فكر مي‏كردند كه ايشان نمي‏توانند صحبت كنند! همچنين در زمان پیامبر(ص)، امام علی (ع) تسليم محض بودند. این رابطه یک معصوم با معصوم دیگر است در حالي كه در مقام غیرمعصوم به طریق اولی باید از رهبر و پرچمدار اسلام تبعیت داشت. پس، کسی نباید فکر کند که هم عرض با رهبری است.
 
هر چند نظرش با رهبری يکی باشد؛ چنین چیزی در فرهنگ ما نیست. همه باید تابع رهبری باشند و گام به گام پشت سر ايشان حرکت کنند. بنابراين، هر جا که ايشان میزانی را براي خطری تعيين کردند سخنران، روزنامه‏نگار، وبلاگ‏نویس یا مسئول سایت و يا هر عنصر سياسي و اجتماعي به همان اندازه بايد ارزشگذاری کنند. مثلاً مقام معظم رهبری مرتباً متذکّر بحث فتنه هشتاد و هشت مي‏شوند و تصریح می‏کنند که اين فتنه، انحراف بزرگی بود و پيوسته مردم و گروهها را به این فتنه یادآوری می کنند. اما برخی که خودشان را تابع رهبری می‏دانند گروهها و افراد دیگری را در عرض فتنه گران هشتاد و هشت مطرح می‏کنند در حالي كه مستندی از فرمايشات مقام معظم رهبری ندارند که مثلاً غیر از فتنه گران هشتاد و هشت، گروه يا ماجراي ديگری را هم عرض آن مطرح کرده باشند.

وقتی مقام معظم رهبری با ایمان، تقوا و تیزهوشی فراوان و اطلاعات گسترده و ... خطری را به عنوان خطر اصلی معرفی می‏کنند، نبايد به موازات این خطر اصلی، خطرات دیگری را بزرگ کرد و ارزشگذاری ایشان را منقلب نمود. این در خط رهبری بودن، نیست. اگر کسی مدعی پیروی واقعی از رهبری است به موضع گیرهای شخص ايشان در زمان حضرت امام (ره) مراجعه کند و ببیند همین آقایی که ما مفتخریم که سرباز او هستیم خود وقتی سرباز امام (ره) بود چگونه عمل کرد؛ همان زمانی که بنی صدر مصاحبه مطبوعاتی داشت و ایجاد اختلاف می‏کرد و عده‏ای هم در سخنرانی‏های خود يا تيتر روزنامه‏ها بر آتش مي افزودند در حالي كه حضرت امام (ره) دعوت به آرامش می‏كردند، مقام معظم رهبری هم در خطبه‏های نماز جمعه، به صراحت یا اشاره يا کنایه به اختلاف نمي‏پرداختند تا مثلاً جاده صاف کن امام باشند. بنابراین کسی که تابع ایشان است باید از ايشان درس بگیرد و مثل ایشان عمل کند و معبر دیگری در کنار خط رهبری باز نکند.

وقتی حضرت امام (ره) درباره برخی بزرگان مثل مرحوم طالقانی، شهید دستغیب يا ساير شهدای محراب و ... سخن می‏گفتند ملاک و معیار بود و نشان می‏داد که ویژگی و برجستگی‏های آن شخصیت چيست. امام (ره) بیجا از کسی تعریف نمی‏كردند حتی اگر او شهید محراب باشد. لذا از پیام حضرت امام (ره) مي‏توان منزلت آن شخصیت را درک کرد. موضع گيری مقام معظم رهبری نسبت به افراد مختلف هم همینگونه است. به هر حال، کسی که مدعی اطاعت از رهبری است باید ارزشگذاری اش مانند رهبری باشد؛ نه اینکه ارزشها یا ضد ارزشهایی را از پيش خود به وجود بياورد و بعد آسمان ریسمان ببافد و آنها را مهم جلوه دهد يا به سخنان رهبری بچسباند.

به نظر مي‏رسد متأسفانه عوامل فتنه هشتاد و هشت توانسته ‏اند در صف مدافعین نظام رخنه كنند و آنها را نسبت به هم بدبین نمايند و در جناح اصول گرایی اختلاف ایجاد كنند؛ و یا اختلاف کوچک را برجسته كند تا به جای اينکه افراد متوجه فتنه گران باشند متوجه رفقا و هم گروهي و هم جبهه‏ اي خودشان شوند و با آنها مقابله کنند تا فضای تنفس برای فتنه گران باز شود. در انتخابات گذشته مجلس یا در انتخابات ریاست جمهوری در پيش می‏بینیم که جناح طرفدار انقلاب از فتنه گران بازی خورده و دچار چنددستگی شده و نمی‏تواند خود را منسجم کند.

کسی که مدعی کار سیاسی است بايد به سابقه این اختلافات رجوع کند و روزنامه‏های چند سال اخیر را ورق بزند تا متوجه شود که فتنه‏گران چگونه توانستند بر خلاف نظر مقام معظم رهبری که خطر اصلی داخلی را فتنه گران معرفی می‏كردند و انگشت اشاره را به طرف آنها گرفته بودند، اختلافات را به داخل جبهه خودی انتقال دهند و آنها را چند دسته کرده تا هر کسی هم جناح خود را اصل فتنه و اصل خطر بداند و فتنه گران، فراغ بال پیدا كنند. دامن زدن به این قبیل اختلافات، با خط رهبری منافات دارد.

پرهيز از تهمت زدن با تكيه بر اسناد اثبات نشده

مقام معظم رهبری در نقد بداخلاقی‏های اخیر، موضع گیری و تهمت زدن با تکیه بر اسناد اثبات نشده را خلاف شرع و حرام دانستند. این کار نيز، هم برای مسئولین بد است و هم برای دیگران. کار روزنامه‏ای که ایجاد شبهه مي‏كند و با اتکاء به اسناد دادگاه نرفته، در موضع‏گیری و يا شخصيت برخی مسئولین خدشه ایجاد می‏کند و در قشری از مردم تشويش ذهنی به وجود مي‏آورد، هم اشکال دارد. اينطور نيست که اتهام زدن برای مسئولین اشکال دارد اما برای اصحاب رسانه آزاد است. آقاياني كه يك جمله را برجسته مي‏كنند و به گوينده آن مي‏تازند يا جمله‏اي را از قبل و بعد آن مي‏برند و بر آن تحليل و تفسير سوار مي‏كنند و تحليل خود را خبر مي‏نمايند و گوينده يا نويسنده را به خروج از ولايت، انقلاب و اسلام متهم مي‏كنند آيا مي‏پذيرند كه با آنها هم همين گونه رفتار شود؟!

اگر خبرگزاری ها، روزنامه ها و اشخاص خارجی و یا حتی داخلی به مسلمانی نسبتی بدهند و او آن را تکذیب کند آیا برای طرح در مجامع عمومی (نه دستگاه های امنیتی و مسئول) باید حرف آن مسلمان را تایید کرد یا حرف طرف مقابل را؟ آیا تا به حال با عکس های دستکاری شده یا خبرهای جعلی یا اختلاف افکنی های بیگانگان روبرو نشده ایم؟ دستور اسلام در این باره چیست؟ آیا به صرف اینکه احتمال قابل توجهی وجود داشته باشد که عکس یا حرف طرف مقابل صحیح باشد می توان بدون دادگاه کسی را متهم کرد و بر علیه او مقاله نوشت و سخنرانی کرد و مصاحبه نمود؟ جای حمل به صحت یا تغافل و یا عدم اعتماد به دشمنان اسلام کجاست؟ اگر واقعا آن شخص خطائی کرده باشد گناه او بیشتر است یا کسی که آن را در جامعه طرح و برجسته سازی می کند و به خیال خود می خواهد منکر را بکوبد؟ عقل چه حکم می کند؟ اسلام چه می فرماید؟ اشاعه فحشاء چیست؟

اصل قرار گرفتن سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی

اگر فرد شناخته شده یا مسئول بلند رتبه‏ ای اشتباهی کرد بايد تا آنجا که ممكن است آن اشتباه را در محيط اجتماعي نادیده گرفت و آن را از راه دیگری اصلاح كرد تا آن مسئول از خطای بیشتر باز داشته شود؛ هم چنانکه سلوک مقام معظم رهبری نيز همین است. اگر کسی، لغزشی کرد ایشان دنبال راه و فرصتی هستند که او را اصلاح کنند نه اينکه با يك لغزش به طرف پرتگاه هل دهند. حضرت امام (ره) هم در جريان گروه‏ها و شخصيت‏هاي خطاكار و از جمله بنی صدر تا وقتی که از ایران فرار نکرده بود، خيرخواهي مي‏كردند و قصد حذف او را نداشتد و حتی بعد از آن هم خطاب به بنی صدر فرمودند: «اگر نصیحت‏های من را گوش کرده بودی این مسائل پیش نمی‏آمد... چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقة خودت را از این گروه‏های مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنی و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تألیف بشوی، صلاح تو است...». 

درحالی که می‏دانیم مطالبی که او می‏نوشت مطالب بي‏اشكال و مهمی نبود اما امام (ره) نمی‏خواستند که او یک گام بيشتر در جهنم فرو رود. کسی که در امام و خط رهبری است بايد رفتار امام و مقام معظم رهبری در این سالها با گروه‏های مختلف را ببیند و آن را الگوی خود قرار دهد. به محض دیدن یک خطا از کسی و با بزرگ‏نمايي و تکثیر اشکال و تحلیل‏های منفی و خبرسازیهای بیجا نباید دیگران را از اسلام، انقلاب و رهبری دور كرد و به لج بازی و سقوط كشاند. مشي رهبری، حفظ مسئولین و حفظ افراد در خط اسلام، انقلاب و نظام است.

اين کار نه فقط از باب حکومت داری و کم شدن اختلافات در دایره حکومت است، بلکه بیشتر ناشي از اخلاق و مسئوليت دینی و اسلامی است که بر اساس آن بايد سعی كرد تا افراد را از چنگال شیطان خارج و متوجه اشتباه شان نمود و به طرف خدا كشاند؛ آن هم به نحوي که خودش برگردد و توبه کند و جذب اسلام شود و خدمت گذاری به اسلام و کشور را انتخاب نماید؛ نه با زبانی که افراد را به لج بازی بكشاند و تعصبات و حساسیّت‏های بي‏جا را تحریک کند و آنها را به موضع گیری شدیدتری سوق دهد.

تبعيت عملی از رهبری در کنار تبعيت زبانی

کسی که از دیگران توقع دارد که بعد از فرمایشات رهبری علناً عذرخواهی و توبه كنند، آيا خودش هم چنين کاری را انجام مي‏دهد؟ وقتی او به خاطر اشتباهش چنین کاری نمی‏کند چگونه از دیگران توقع دارد که این کار را انجام دهند؟ کسی که در یادداشت خود نوشت که من اشتباه کردم و از نظر رهبری فراتر رفتم، آيا اين عذرخواهی زبانی يا نوشتن کفایت مي‏كند یا اینکه در عمل باید آن کار را تکرار نكرد. توبه زبانی چه فایده‏ای دارد اگر در عمل دوباره آن کار تکرار مي‏شود و همان خط و همان اختلاف افکنی و همان تهمت زدن و... ادامه می‏يابد. چرا فضای بعضی از رسانه¬ها پر از تهمت باشد؟ مضمون روایت این است که: از قاضیان اهل آتش کسی است که قضاوت مي‏كند و قضاوتش هم به حقّ است، اما از طریق و روش صحيح نبوده است.  همان گونه كه رهبری هم می‏فرمایند با یک سند اثبات نشده و دادگاه نرفته نمی‏توان به کسی تهمت زد.

اين کار چه از طرف مسئولين و چه از طرف هر فرد دیگری كه باشد اشکال دارد. مثلاً کسی بعد از واقعه نادرستی که در 22 بهمن قم اتفاق افتاد و مورد اعتراض رهبری هم قرار گرفت فوراً مقاله می‏ نویسد و افرادی که آن بداخلاقي را انجام دادند طرفدار فلان مسئول معرفی می‏کند! بايد از ايشان پرسید با کدام بینه؟ اينكه من از جلسه‏اي خبر دارم و نوار دارم و... آيا همان بداخلاقي نيست؟ اگر نويسنده خود را تابع رهبری می‏داند، بايد توصيه‏های ايشان در جمع مردم تبریز را به دقت بخواند و عمل کند. رهبری خطاب به آن برهم زنندگان جلسه فرمودند: «آن كسانى كه اين كارها را مي كنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهى و مؤمنند، خب نكنند.

مى‌بينيد كه تشخيص ما اين است كه اين كارها به ضرر كشور است، اين كارها به نفع نيست. با احساساتشان راه بيفتند اينجا، آنجا، عليه اين شعار بدهند، عليه آن شعار بدهند؛ اين شعاردادن‌ها كارى از پيش نمي‏برد. اين خشمها را، اين احساسات را براى جاى لازم نگه داريد. در دوران دفاع مقدس اگر بسيجى‌ها مي‏خواستند همين طور بروند يك جائى، طبق ميل خودشان حمله كنند، كه خب پدر كشور در مى‌آمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به اين حرفها اعتنائى ندارند، آنها كه خب حسابشان جداست؛ اما آن كسانى كه به اين حرفها اعتناء دارند و مقيدند كه برخلاف موازين شرع حركت نكنند، بايد مراقبت كنند، از اين كارها نكنند».

بيان رهبری خيلی با بيان آن نويسنده محترم فرق مي‏کند. اگر به فرض، افرادی هم طرفدار شخص خاصی بودند عقل و شرع حکم مي‏كند که آن را بزرگ نکنیم تا اختلاف تشديد نشود، بلکه بايد روي آن سرپوش بگذاریم و آتش را با خاک و آب خاموش كنيم. آیا اگر دو نفر با هم اختلاف دارند، اسلام به ما دستور داده است که بر آتش اختلاف بدميم يا اينکه آن را خاموش کنيم؟ یکی از جاهایی که دروغ، جایز است همین جاست که ما می‏توانیم به طرفين بگوييم که طرف مقابل از دست شما ناراحت نیست و به شما خیلی هم علاقه دارد! 

بنابراین، کسی که خودش را مدعی طرفداری از رهبری می‏داند در این زمینه هم باید پای خود را جای پای رهبری بگذارد و ارزشگذاری‏های ايشان نسبت به امور مختلف سیاسی و اجتماعی را ملاک و معیار قرار دهد؛ يعنی نه از رهبری جلو بیفتد و نه عقب بماند و راه جداگانه‏اي برود و نه خود را هم عرض ایشان بپندارد.

سياه نمايي وضعیت کشور، در خدمت اهداف دشمن

امروز در کشور ما گروه‏ها و مسئولین مختلف در قوه مجریه، قوّه ی مقننه، قوّه ی قضاییه، شهرداری ها، نهادها و... خیلی تلاش می‏كنند اما گاهی با يكدیگر اختلافاتی هم دارند. همه دولت هایی که سر کار بودند کم یا زیاد به این مملکت خدمت كرده‏اند؛ هر چند هر شخص یا گروهی از اينها اشکالاتی هم داشته یا دارند اما مهم این است که برجسته سازی اشکالات و کوچک كردند حسنها خط امام و رهبری نیست. فرقی هم ندارد که کسی اشکالات شهرداری را برجسته کند و حسنهای آن را کم نماید، و یا اینکه اشکالات دولت را بزرگ کند و محاسن آن را بپوشاند. این برجسته سازی اشتباهات، مورد تأیید رهبری نیست؛ ایشان می‏خواهند داخل را متحد نگه دارند تا بتوان در مقابل دشمنان بیرونی مقاومت کرد و نقشه‏ها و حیله‏های شیطان را خنثی نمود. آيا بارها از ايشان در مورد اميدآفريني نشنيده‏ايم؟ آيا ايشان بارها بر ذكر نقاط قوت نظام و مسئولين و بزرگداشت پيروزيهاي انقلاب تأكيد نداشته‏اند؟ و اينها را مصداق اميدآفريني و نشاط اجتماعي معرفي نكرده‏اند؟ پس چرا بعضي مگس‏وار فقط ناهنجاريها را مي‏بينند و برجسته مي‏سازند؟

ما چه حجتي به خودمان اجازه می‏دهیم که کلیّت کار شهرداری یا دولت یا مجلس یا قوهّ ی قضاییه یا سپاه یا ... را بر اساس برخی اشکالات واقعي و غير واقعي، زیر سؤال ببریم. سخن اين نيست كه نبايد هيچ اشكالي را گفت، اما بين اينكه فقط اشكالها منعكس شود و يا قوت‏ها و اشكال‏ها با هم طرح شوند تفاوت است؛ بين اينكه اشكال با زبان و قلم ليّن و خيرخواهانه طرح شود يا اينكه قلم كينه توزانه، تمسخر آميز، تحقير كننده يا از سر كبر و غرور باشد تفاوت است.

اشكال اين است كه بعضي خود را علامه دهر، همه فن حريف و بي اشكال مي‏بينند و ديگران را سراپا عيب و تقصير مي‏دانند؛ پذيرفته است که اشکالاتي در اينجا يا آنجا كم يا زياد وجود دارد ولی بالاخره کشور باید با همین فرماندهان به جنگ دشمن برود. اگر این سرداران را در ذهن مردم تحقیر کنيم چگونه می‏توان اینها را در مقابل دشمن قرار داد؟ تو که این گوشه و آن گوشه نظام را می کوبی به خیال آنکه خود، صنف، جبهه، گروه و... خود را بالا بیاوری، دانسته یا ندانسته نظام را هم به نسبتی کوبیده ای و بر درخت تناوری تیشه می زنی که خود بر شاخکی از آن لانه داری! اگر در دوران هشت سال دفاع مقدس، کسی به جبهه‏ ها اشکال می‏کرد و يا رسانه ای اختلافات را برجسته مي‏نمود يا بر آتش اختلافات می‏ دمید به خیال اینکه امام (ره) يا مردم از این اختلافات خبر ندارند و باید با برجسته سازی اختلافات، ایشان را مطلع کرد و طرف متخلف يا ناحق را حذف نمود و یا ... آيا او می توانست مدعی خط ولایت شود؟ با این کار، در دل مردم ترس پا مي‏گرفت و به شک و شبهه می‏افتادند و حاضر نمی‏شدند که جبهه ‏ها را پر كنند.

در نهایت، برجسته شدن این اختلافات، به نفع خط صدام و جبهه ی استکباری بود نه به نفع حضرت امام (ره) و جبهه اسلام. در جنگ تحمیلی با رعايت همين ظرائف توانستیم مقاومت کنیم و طرف مقابل که دنیا را پشت سر خود داشت عقب رانديم و شکست داديم. امام (ره) با همین سربازارن و فرماندهانی که در ارتش، سپاه و بسیج بودند و بعضي از آنها دوره نظامی هم ندیده بودند و در اوایل جنگ در حمله به دشمن و دفاع، کم تجربه بودند و اشتباهاتی هم داشتند، جنگ را اداره کردند. مقام معظم رهبری هم امروز جنگ همه جانبه و از جمله جنگ اقتصادی با آمریکا و اروپا را با همین فرماندهان اداره مي‏كنند و اگر كسي دل مردم را خالی کند و آنها را نسبت به این مسئولین بدبین نمايد بي ترديد به خط رهبری ضربه زده است.

دشمن در حال حاضر، وجه اصلی حمله خود را روی بخش اقتصاد قرار داده است و به خيال خود مي‏خواهد با افزايش حملات و فشارهاي اقتصادی مردم را از نظام جدا كند. حال اگر کسی اشکالاتی که ناشي از فشار اقتصادی دشمن است را برجسته کند و به دولت یا مجلس یا شهرداری یا ... نسبت دهد، در خط دشمن عمل كرده است نه در خط رهبری. این همان چیزی که دشمن می‏خواهد، مردم تحریک شوند و اعتراض كنند. مثلاً اگر وقتي كه مرغ ناياب مي‏گردد و یا پسته در بازار کم و گران مي‏شود یا اتومبیل گران مي‏شود، عده‏اي آنها را برجسته سازی كنند و به مسئولین فشار بياورند، در واقع، به دشمن خدمت مي‏كنند نه به دوست. آيا اینکه بعضی از مطبوعات يا حتی در رسانه‏های ملی درباره اينکه پسته مهمانی‏های مردم در عید نوروزی بايد با قيمت ارزان فراهم باشد و حال آن که قیمت آن دو برابر شده، قلم فرسائي مي‏كنند، حرکت در خط رهبری است؟ يا اينکه بايد بگويند مردم امسال پسته نخورند و حتی اجازه دهند تا صادر شود و ارز به داخل کشور برگردد تا بتوانیم حمله دشمن را خنثی کنیم؟ کدام یک از این دو کار حرکت در خط رهبری و کدام یک حرکت در خط دشمن است؟

آيا موضوع اصلی مردم در دید و بازدید عید نوروز، بايد پسته باشد یا انرژی هسته‏اي و حمله اقتصادی دشمن جنگ ايمان و كفر در نقاط مختلف جهان؟ برخی از افراد مدعی هستند که کل این مشکلات، مربوط به مدیریت کشور است و شایعه‏ای درست می‏کنند که مسئولان به شکل عمدی به این وضعیت دامن می‏زنند! اينها اگر دلیلی دارند بايد به دادگاه ارائه دهند و گر نه مشمول همان فرمايشات رهبری هستند و ادعاهایشان، خلاف شرع، خلاف عقل و خلاف اخلاق است!!

ايجاد وحدت در بين مردم در مقابل جنگ اقتصادي دشمن

مردم را باید در مقابل حمله اقتصادی دشمن متحد کرد. باید گفت که جنگ، بالا وپایین و زد وخورد دارد و طرفین لطمه می‏بینند. اما پيروزي از آن خداجويان صابر است. باید گفت که اگر پسته یا اتومبیل یا مرغ يا ارز و طلا و ... گران مي‏شود ناشي از حمله دشمن است ولو بعضی از مسئولین ما هم خوب کار نکرده‏اند. راه مبارزه با دشمن این است که نشان بدهیم که این ضربه‏ها ما را تسلیم نمی‏کند و در ما اختلاف به وجود نمی‏آورد از صف انقلاب و رهبری جدا نمی‏سازد، تا دشمن هم به این نتیجه برسد که این فشارها بی¬جا است و دست از فشار بردارد، نه اینکه شواهدی به دشمن نشان بدهیم که خیال کند فشاری که وارد کرده موثر بوده و منجر به اختلافات داخلي و تنش اجتماعي شده که اگر فشار را مضاعف کند تسلیم می‏شویم؟

منبع اصلی درآمد کشور فروش نفت است و عمده این فروش باید در خارج از کشور باشد و ارز خارجی وارد کشور گردد تا دولت بتواند آن را هزینه کند. حال دشمن، تحریم نفتی و در کنار آن تحریم بانکی را هم اعمال کرده است تا اگر دولت نفتی هم فروخت امکان اینکه بتواند آن پول را به داخل کشور برگرداند یا پول خود را جابه جا کند و با آن مايحتاج كشور را خريداري نماید، وجود نداشته باشد همچنين تجارت طلا برای ایران ممنوع شد و... .

آيا ما نبايد متوجه این فشار شويم و آيا نبايد در مقابل آن متحد باشيم؟ اثر تحریم بانکی مثل این است که در بانک، میلیاردها تومان پول داریم اما تنها راه ما برای استفاده از آن، کارتی است که در شبانه روز فقط دويست هزار تومان پرداخت می‏کند در حالی که هزینه ی ما در روز، چهارصد يا پانصد هزار تومان است! مسئولین کشور بارها اعلام کرده‏اند که هیچ زمانی جمهوری اسلامی به اندازه امروز، ارز و طلا نداشته‏ است ولی بحث اين است که چقدر امکان استفاده از آن وجود دارد؟ طبیعی است که این سطح از تحریم، لوازمی هم در کشور به دنبال دارد و نباید همه آن را به کوتاهی مسئولین برگرداند. بايد اشکال را در اين ديد که اقتصاد ما وابسته به نفت است و ساختاری معیوب و وابسته دارد و نفت هم متصل به دلار آمریکا است.

باید به مردم گفت که ولو اینکه برخی از مسئولین ما دارای ضعف هستند اما ملت نبايد تسلیم دشمن گردد، بلکه ما باید دست در دست يكديگر و با اتحاد کمبود‏ها را رفع يا تحمل کنیم؛ اگر کالایی کم است کمتر مصرف کنیم و همه را تشویق کنیم که اگر کالایی گران شد آن را نخرند يا اگر کمیاب شد آن را طلب نکنند تا اینکه از پیچ مهم و شرايط اضطراری فعلي عبور کنیم و دشمن متوجه شود این فشار بی‏جاست و به سرانجام نمی‏رسد.

تنها راهی که برای خنثی شدن حیله‏های دشمنان داخلی و خارجی و شیاطین وجود دارد حرکت در مسیر رهبری است؛ بايد فهمید که ايشان چه کسی را دشمن و چه کسی را دوست معرفی می‏کند و چه چیزی را بزرگ و چه چیزی را کوچک مي‏كند و ... اگر در همین خط حرکت کردیم انشاء لله مي‏توانيم در این زمینه هم حمله دشمن را مثل سی و چند سال گذشته خنثی سازيم كه بحمدالله مردم پشت سر رهبری هستند و وظیفه خود را انجام می‏دهند. رهبری در جنگی که بین کفر و اسلام در جریان است پرچم دار اسلام هستند و در مقابل پرچم دار کفر که در شرایط موجود آمریکاست، قرار دارند. بنابراین ايشان نقشه جنگ را مهندسی می‏کنند و ما باید طبق همان نقشه عمل کنیم وهر کسی که طبق آن نقشه عمل کرد و مردم را به آن دعوت نمود در خط رهبری است و هر کس، غیر از آن عمل کرد دانسته یا ندانسته، از خط رهبری فاصله گرفته است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها