به گزارش 598 به نقل از رجانیوز، مساله گسترش زبانهای
بیگانه در یک کشور اسلامی و تلاش برای گسترش و نفوذ فرهنگ غربی در میان
سبک زندگی مردم آن کشور به وسیله زبان، موضوعی قدیمی است؛ تا جایی که
کشورهای آفریقایی که زمانی مستعمره فرانسه بودند، همچنان از زبان فرانسوی
به جای زبان محلی کشور خود استفاده میکنند و در برخی موارد حتی تسلط
مسئولان سیاسی این کشورها به زبان بیگانه بیشتر از زبان محلی است.
همین مساله در برخی از کشورهای عربزبان
غرب آسیا (خاورمیانه) نیز رخ داده است؛ به طور مثال جوانان اماراتی، زبان
انگلیسی را بسیار بهتر و مسلطتر از زبان عربی صحبت میکنند، تا جایی که
بسیاری از گردشگران خارجی از شهر «دبی» و همچنین «ابوظبی» به عنوان شهرهای
انگلیس زبان – و نه عرب زبان – یاد میکنند و شرکتهای توریستی و گردشگری
نیز با تاکید فراوانی به این مساله و تبلیغ آن برای گردشگران اروپایی و
آمریکایی میپردازند.
با این حال، مردم ایران همواره در برابر
این مساله و تهاجم فرهنگی غرب در زمینه زبان بیگانه ایستادگی کردهاند و
نه تنها تسلیم زبانهای غیرفارسی نشدهاند، بلکه همیشه درصدد گسترش ادبیات
فارسی در میان کشورهای فارسیزبان همسایه مانند افغانستان و تاجیکستان نیز
بودهاند.
این مساله انگار به مذاق کارمندان شبکه
تلویزیونی دولت بریتانیا خوش نیامده است و در مطلبی تند، زبان فارسی به
عنوان یکی از خطرات جدی که فرهنگ افغانستان را تهدید میکند، معرفی شده
است. در بخشی از این مطلب، ضمن اشاره به زبانهای رایج در میان مردم
افغانستان، فرانسوی و انگلیسی مورد تایید قرار گرفتهاند و اینچنین درباره
زبان فارسی نوشته شده است: «در واقع، تنها نگرانی که در سالهای اخیر
بارها از سوی نهادهای رسمی مثل کابینه و پارلمان افغانستان دیده شده است،
در برابر واژههای اصیل فارسی یا در مواردی، کاربرد معادلهای ساختهشده در
زبان فارسی ایران است. کاربرد واژههای فارسی دانشگاه و دانشکده به جای
معادلهای پشتوی آنها، پوهنتون و پوهنزی، در کنار برخی واژههای فارسی
دیگر مانند دادگاه عالی به جای استره محکمه، دادستان به جای ثارنوال و
مانند اینها، تاکنون بارها خشم مقامهای دولتی افغانستان را برانگیخته
است. در افغانستان اگر کسی از واژه فارسی «خیابان» استفاده کند، که ریشه
چند صد ساله دارد، برچسب بیگانهگرایی میخورد، بنابراین ناگزیر است به جای
آن بگوید سرک (هندی) یا وات (پشتو)، یا از واژه عربی «جاده» استفاده کند
که معنای دقیقی برای خیابان نیست، بلکه به راههای برونشهری گفته
میشود.»
سایت اینترنتی بیبیسی فارسی همچنین
دولت افغانستان را مسئول جلوگیری از گسترش زبان فارسی در میان مردم این
کشور دانسته و خطاب به آنان نوشته است: «آگاهان معتقدند که در میان عامه
مردم افغانستان حساسیتی نسبت به کاربرد زبانهای پشتو یا فارسی وجود نداشته
و ندارد، تا زمانی که دولت این حساسیتها را به وجود نیاورد، و تجربه نشان
داده است که هرجا دولت در این مورد دخالت کرده، حساسیتها به میان مردم
نیز راه یافته است.»
البته این نگرانی از همزبانی دو ملت
ایران و افغانستان منحصر به رسانه ملکه بریتانیا و کارمندان آن نیست. کاخ
سفید هم با یک برنامهریزی دقیق به دنبال جلوگیری از تسریع در این روند
است؛ مسالهای که با اعطای جوایز گوناگون به کتابهایی که درباره افغانستان
نوشته میشوند اما به زبان انگلیس نوشته و منتشر میشوند و حتی اشعار
شعرای فارسیزبان را نیز با زبان انگلیسی بیان میکنند، پیگیری میشود.
ماجرای جنجال برانگیز اهدای جاوایز بزرگ ادبی به رمان «بادبادک باز» نوشته
نویسنده افغانیالاصل آمریکایی «خالد حسینی» نیز از سوی
کارشناسان عرصه ادبیات در راستای همین سناریو ارزیابی شد.
در این زمینه، «محمداعظم رهنورد زریاب»، نویسنده و پژوهشگر مشهور افغانی
گفته است:
«نویسندگانی مانند خالد حسینی و عتیق رحیمی نه تنها نویسنده کشور ما
نیستند، بلکه تعلقی هم به افغانستان ندارند. نویسندهای را که به زبان
مادریش ننویسد نمیتوان متعلق به سرزمین زادگاهش دانست هر چند به او
توجهاتی هم در جهان بشود؛ چرا که این دسته از نویسندگان با زبانی که
مینویسند دیگر تعلقی به سرزمینشان ندارند.»
گفتنی است رهبر معظم انقلاب در
یکی از سخنرانیهای خود،
به اهمیت مساله زبان اشاره کردند و خاطرهای جالب را هم در این زمینه ذکر
کردند: «فرانسوىها هم در کشورهائى که تحت استعمار آنها بود، زبان فرانسه
را اجبارى کردند. یک وقتى یکى از رؤساى کشورهاى آفریقاى شمالى - که سالها
فرانسوىها بر آنجا سلطه داشتند - زمان ریاست جمهورى با بنده ملاقات داشت.
او با من عربى حرف میزد؛ بعد میخواست یک جملهاى را بگوید، واژهى عربىِ
آن جمله یادش نیامد، بلد نبود. معاونش یا وزیرش همراهش بود، به فرانسه به
او گفت که این جمله به عربى چه میشود؟ او هم گفت که بله، این جمله به عربى
میشود این. یعنى یک عرب نمیتوانست مقصود خودش را با عربى ادا کند، مجبور
بود با فرانسه از رفیقش بپرسد، او هم بگوید که این است! یعنى اینقدر
اینها از زبان اصلىِ خودشان دور مانده بودند. این مسئله را سالها بر
اینها تحمیل کردند. پرتغالىها هم همین جور، هلندىها هم همین جور،
اسپانیائىها هم همین جور؛ هر جا رفتند، زبان خودشان را تحمیل کردند؛ این
میشود فرهنگ مهاجم. بنابراین فرهنگ غرب، مهاجم است.»