به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه وطن امروز، امروز شنبه 91/15/05 نوشت: بهطور طبیعی با نزدیک شدن به ایام سرنوشتساز خرداد92، گروهها و جریانات سیاسی با تبیین مواضع و دیدگاههای حزبیشان برای حضور موثر در انتخابات تدریجا و تلویحا اعلام آمادگی میکنند.
تجربه نشان میدهد اصولا در هر دوره از انتخابات جریانات سیاسی جدیدی از بطن جریانات فعال متولد میشوند که این امر در نهایت امر به نشاط و پویایی سیاسی کشور منجر میشود. طبعا در شرایط کنونی نیز صفوف جدید سیاسی در حال شکلگیری است و اشخاص مختلفی نیز بهطور ضمنی و قطعی پیشاپیش برای کاندیداتوری در انتخابات اعلام آمادگی کردهاند. در این میان هاشمیرفسنجانی که با وجود چشیدن طعم شکستهای سهمگین در 2 دوره گذشته کماکان علاقه به تصاحب عنوان ریاستجمهوری دارد تاکنون به دلایل مختلف از نتیجهگیری برای اعلام رسمی حضور یا عدم حضور در انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم کاملا عاجز نشان داده است. در این بین تلاشهای اطرافیان وی نیز برای راضی کردن او به حضور در انتخابات فعلا نتیجه مطلوبی در پی نداشته است.
1-کاملا مشهود استرفسنجانی سیاستمدار پا به سن گذاشته، کهنهکار و کاملا محتاطی است که در پهنای 3 ماه پایانی سال جاری چشم به اتفاقات آینده کشور بویژه در بخش اقتصادی- امنیتی داشته و شاید دل به حوادث و رخدادهای آتی کشور بسته که به نوعی بتواند در سایه استناد به این اتفاقات از شدت و حدت تلخیهای اقتصادی دوران سازندگی بکاهد. نگاهی به رویکرد خبری پایگاه اطلاعرسانی وابسته به ایشان درباره بازنشر جهتدار اخبار غیرقابل استناد تبلیغی مانند تکرقمی بودن نرخ بیکاری در دولت وی یا رشد اقتصادی کشور در آن مقطع گواه روشنی بر اثبات این چشمانتظاری ناپسند است.
2-مبتنی بر گفتار و رفتارهای 5 دهه گذشته ایشان بدیهی است آقای رفسنجانی از دوران جوانی ـ خودخواسته و برخلاف تصور همگانی ـ برای خویش توانایی اختصاصی برای نجات کشور از بحرانها قائل بوده است، نقشی که بازبینی نتایج حاصله از ریاست 8 ساله او بر کشور در دوران سازندگی خط بطلان پررنگی روی آن میکشد. او هرگز کتمان نمیکند که از دوران کودکی آرزوی ایفای نقش امیرکبیری در کشور را داشته است؛ آرزویی که تقریبا هر ایرانی که در دوران کودکی نام دارالفنون را شنیده باشد اشتیاق رسیدن به این عنوان را دارد.
3-به هر شکل هاشمی از یکسو به دلیل امیدواری برای استفاده فراگیر از حربه نقد عملکرد دولت فعلی- همان اتفاقی که در ادوار قبلی او را بر زمین زد- نیم نگاهی جدی به حضور در انتخابات دارد اما از سوی دیگر وی به دلیل خوف از طرح مجدد انتقادات گسترده و بحق مردمی بویژه نسبت به مسائل مطروحه درباره اعضای خانواده، بستگان و اطرافیانش هیچ تمایلی به حضور در این میدان متلاطم ندارد. قطعا «مرد سایهها» لقبی برازنده برای اوست و تنها گذر زمان میتواند تصمیم نهایی او را در این باره آشکار کند.
4-غیرقابل کتمان است که هاشمی و خانواده ایشان از بدو تشکیل دولت سازندگی و حتی پس از آن به قدری دارای عملکرد مخدوش و نقاط ضعف چشمگیر بوده و هستند که بخشی از جریانات سیاسی فعال در کشور بشدت علاقهمند هستند که وی پا به صحنه انتخابات بگذارد تا آنها با استفاده از فرصت تنفر ماندگار عمومی از دولت سازندگی و حواشی آن به مقصود خویش دست یابند. البته تودههای مردمی بویژه نسل جوان انقلابی هم به دلایل خاص اجتماعی تمایل جدی دارند تا هاشمیرفسنجانی بار دیگر کاندیدای ریاستجمهوری شود تا آنها با باز طرح سوالات مختلف انباشته در حوزه شخصی و سیاسی دوباره به پیگیری مطالبات ملی همت گمارند.
5-حقیقت آن است که در برزخ آمدن و نیامدن هاشمی به صحنه انتخابات، طیف رو به اضمحلال اصلاحطلبان دچار سردرگمی کشندهای شدهاند. اصلاحطلبان که از قدیمالایام از منتقدان جدی ـ شما بخوانید هتاکان و مخربان ـ شخصیت اجتماعی ـ خانوادگی هاشمی محسوب میشوند با ارزیابی موقعیت کنونیشان در جامعه به روشنی دریافتهاند هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند. آنها میدانند تنها با توسل به هاشمیرفسنجانی میتوانند از باتلاق مرگبار کنونی رهایی پیدا کنند. در حقیقت تئوریسینهای اصلی اصلاحطلبان که شناخت دقیقی از زوایای شخصیتی هاشمی دارند به انحای مختلف اصرار دارند وی با صراحت و شفافیت در مواضع، تکلیف آنها را مشخص کند و طبیعی است چنین امری در حال حاضر ناممکن مینماید. به نظر میرسد عدم حضورهاشمی در انتخابات، اصلاحطلبان را ناچار به در پیش گرفتن ژست تحریم انتخابات خواهد کرد.
6-ملاحظه مجموع مواضع و رفتارهای سیاسی هاشمیرفسنجانی در 5 دهه گذشته حکما اثبات میکند ایشان یکی از معدود چهرههای کارکشته سیاسی کشور در ادوار مختلف است که به آسانی میتواند در مواجهه با افکار عمومی و در سایه به فراموشی سپردن گذشتهای نهچندان دور یا توسل به تاکتیک «عدم شفافیت در مواضع اعلامی» آشکارا تغییر موضع بدهد. ناگفته پیداست برای ایشان هیچ تفاوتی ندارد که این تغییر در مواضع مربوط به اصول باشد یا فروع، مربوط به استراتژی باشد یا تاکتیک، متن باشد یا حاشیه. به هر حال متناسب با شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی استناد به واژههای کلی مانند «مدیون بودن به مردم، لزوم ادای دین به مردم، احساس تکلیف و نیاز، تاثر از وضع موجود، رفاقت با رهبری، داشتن سابقه مبارزه 50 ساله، مرد بحران بودن و برخورداری از توانایی اختصاصی برای نجات کشور از بحران پیش رو، داشتن ظرفیت خدادادی برای مدیریت اقتصاد کشور، طرح دولت ملی و...» از شگردهای رایج هاشمی برای موجهسازی و تبیین علل چرخشهای گاه ناموجه در مواضع قبلی محسوب میشود.
7-در خاتمه باید اشاره کرد ملاحظه روند کلی اخبار منتشره در رسانههای بیگانه و ضدانقلاب درباره موضوع حضور یا عدم حضور هاشمی در انتخابات آتی موید آن است که دشمن خارجی و جریان ضدانقلاب داخلی مسبوق به سابقه چشم طمع به هاشمی و اطرافیان وی دارند. در واقع آنها تلاش دارند با کشاندن رفسنجانی به عرصه انتخابات ظرفیت جدیدی را برای هجمه به انقلاب اسلامی فراهم کنند که ضرورت دارد هاشمیرفسنجانی در مقطع حساس کنونی با هوشیاری سیاسی مناسبترین راه ممکن را برگزیده و عملا به وظیفه میهنپرستی خویش جامه عمل پوشاند.