به گزارش 598، پرویز امینی کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس درباره این که هاشمی خود را در شرایط فعلی نسخه نجات بخش معرفی میکند اظهار داشت: هاشمی باز هم در حال مرتکب شدن اشتباه سال 84 و 88 است در حالی که تکرار آن تجربه ها و حرکت در آن ریل با سیاست ورزی عقلانی سازگاری ندارد.
وی با اشاره به تکرار مضمون جمله معروف هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در آستانه انتخابات سال 92 که گفته بود منتظر میمانم اگر کسی که بتواند کشور را اداره کند نیاید، خودم می آیم بیان داشت که این گونه سخن گفتن ریشه در نوع روانشناسی هاشمی دارد.
«روانشناسی خاص هاشمی به گونهای است که خود را کانون و محور همه موضوعات و مسایل می داند و دیگران را در مقایسه با خود در حاشیه می بیند. این دفاعی که از دولت سازندگی خصوصا در مسایل اقتصادی کرده است و همچنان راه درست اقتصادی کشور را همان راه دولت خود می داند، نوعی بازنمایی همان روانشناسی است.»
**دفاع از سیاستهای اقتصادی دوران سازندگی خودشیفتگی بالایی میخواهد
«دفاع از آن سیاست های اقتصادی در حالی که آن سیاست ها با اعتراض و رویگردانی مردم از وی به انتخابات دوم خرداد که نه به هاشمی بود، منجر شد، اعتماد به نفس و حس خودشیفتگی بالایی می خواهد. ظرفیت منفی هاشمی و سیاست های اقتصادی او آنچنان پرقدرت بود که می توان علت مهم شکست ناطق نوری را در آن انتخابات در این مسئله دید که ناطق نماد ادامه وضع موجود و تداوم بخش دوران سازندگی و هاشمی و از مهمترین دلایل پیروزی خاتمی این بود که ظاهرا نماد تغییر وضع موجود و پایان دادن به دوره و سیاست های هاشمی تلقی میشد.»
وی در خصوص زمینههایی که دوباره باعث آمدن هاشمی به فضای سیاسی کشور شده است تصریح کرد: به نظرم نتایج برخی نظر سنجیهای جدید در شکل دادن به ادبیات تازه هاشمی در فضای انتخابات اخیر موثر بوده است. چرا که درنارضایتی مردم از وضع موجود و دولت مستقر و وجه نمادین هاشمی در مخالفت با دولت موجود، عامل اصلی رشد او در نظر سنجی هاست.
امینی در عین حال گفت: هاشمی توجه ندارد اولا این مسئله ناشی از وجه نمادین او برای اعتراض به وضعیت موجود است و تا زمانی که در صحنه انتخابات حضور علنی و جدی نداشته باشد پابرجاست و ثانیا این که در همین نظر سنجیها همچنان هاشمی و ناطق جزء رکورد داران ظرفیت منفی از سوی مردمند و تجربه انتخاباتی در ایران به ما میگوید که آنچه مهم است ظرفیت منفی کاندیداهاست و به محض این که حضور هاشمی در انتخابات مسجل شود، این ظرفیت منفی مانند سال 84 و 88 فعال و گسترش مییابد.
به گفته وی هاشمی در سال 84 نیز فکر میکرد پس از دولت اصلاحات و دوم خرداد احیاشده و زمینه بازگشت وی وجود دارد؛ او همین اشتباه را نیز در انتخابات 88 تکرار کرد؛ او که در مجلس خبرگان رای آورده بود احساس کرد که شرایط تغییر کرده و در جامعه هم رای دارد در حالی که در مجلس خبرگان اختلاف و طرفینی وجود نداشت و امکان و استعداد فعال شدن ظرفیتهای منفی وی بوجود نیامد.
** نامزدی فردی که دو شکست سنگین انتخاباتی داشته منطقی نیست
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه مطابق روانشناسی خاص هاشمی اگر کسی وی را با تعابیری نظیر مرد بحران و نجات بخش کشور بداند، با استقبال او روبرو می شود و در شکل دادن به رفتار وی موثر خواهد بود در حالی نزد هاشمی چنین گوش شنوایی برای منتقدینش وجود ندارد. مدعای توان اداره بحران ها و چالش ها برای کسی که تجربه دو شکست سنگین در سال 84 و 88 در کارنامه سیاسی خود دارد و دوباره ادبیات سیاسی خود را در مسئله انتخابات طوری انتخاب می کند که پیش از آن با همان ادبیات و روش وارد آن انتخابات ها شده بود، منطقی نیست و تناقض آمیز است.
** به محض کاندیداتوری هاشمی، ظرفیتهای منفیاش فعال میشود/ رقیب هاشمی بودن امتیاز است
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: به محض اینکه هاشمی وارد انتخابات شود ظرفیت منفی علیه او فعال میشود و هر کس که در انتخابات رقیب هاشمی باشد برایش امتیازش محسوب میشود، چرا که می تواند بر اساس نه به هاشمی پایگاه رای خود را گسترش بدهد.
وی با اشاره به دو الگوی سیاست ورزی عقلانی و غریزی اشاره کرد که در سال های اخیر به خصوص بعد از 84سال ، سیاست ورزی غریزی بر سیاست ورزی عقلانی در هاشمی غلبه داشته است و وضعیت موجود او در صحنه سیاست معطوف به رویکرد غریزی او به امر سیاسی در این سال ها بوده است.
« آفت بازیگران صحنه سیاسی ایران را همین مسئله سیاست ورزی غریزی دانست که پیامدهای منفی آن دامن مردم و نظام را گرفته است. بر همین اساس به پخش فیلم دونفره مرتضوی وفاضل لاریجانی درمجلس اشاره و اضافه کرد: چگونه میتوان چنین کاری را از سوی یک رئیس جمهور توجیه کرد؟ این اقدام می تواند ریشه ای جز مسئله نفرت از لاریجانیها که اوج سیاست ورزی غریزی است، داشته باشد.»
امینی با بیان اینکه رفتار بسیاری از سیاستمداران ما غریزی بوده و عقلانی نیست. یادآور شد: پایگاه اجتماعی هاشمی در دهه 60 و 70 چه بوده است، هاشمی چرا باید خطبههای 26 تیر درسال 88 را بخواند؟ مگر همین نماز جمعهایها مهمترین پایگاه هاشمی نبودند؟ که شعار دشمن هاشمی ، دشمن پیغمبر است را سر میدادند بنابراین این چه منطق سیاسی است که هاشمی به رفتاری وا می دارد که او را در مقابل نماز جمعهایها قرار بگیرد و عدم حضورش در نماز جمعه به خواسته و مطالبه نمازگزاران تبدیل شود.
** هاشمی نتوانسته خلأ امپراتوری دهه 70 و افول دهه 90 را پر کند
این کارشناس مسائل سیاسی با مقایسه هاشمی دهه 70 و هاشمی دهه 90 ادامه داد: با این که در وضعیت عینی هاشمی نسبت به دهه 70 تغییرات چشمگیری صورت گرفته است و خبری از آن هیمنه سیاسی آن سال ها نیست تا این حد که دو فرزند او به عنوان متهم در بازداشت و سپری کردن مجازات قانونی به سر میبرند، اما فضای ذهنی هاشمی همان فضای سالهای اقتدار سیاسی اوست و تاکنون نتوانسته این شکاف بنیادین در بین ذهنیت او و واقعیت عینی را در خود هضم کند و بنابراین منشا برخی رفتارها و نوع ادبیات سیاسی مورد استفاده او همچنان با منشا تصور ذهنی او از خود انجام می شود که خود را همچنان محور و کانون مسایل می بینید یا می خواهد اینطور دیده شود.
وی در خصوص دلایل حمایت اصلاحطلبان از هاشمی و کنار کشیدن به نفع وی تصریح کرد: اولا در بین گزینه های موجود در بین آنها مانند عارف و غیر از خاتمی، هاشمی کاندیدای بهتری است و ثانیا و از آن مهمتر استعدادی است که هاشمی در همراهی با آنها در انتخابات سال 88 و حوادث بعد از آن داشته است. این مسئله مهمی برای آنهاست. ثالثا آنها می دانند که هاشمی با امواج منفی که در طبقه مستضعف و مذهبی جامعه دارد، به پایگاه اجتماعی آنها محتاج است و همین مسئله قدرت چانه زنی آنها را برای امتیاز گیری از هاشمی در جریان انتخابات و بعد ازآن بالا می برد.
وی تاکید اصلاحطلبان مبنی بر اینکه بین خاتمی و هاشمی، هاشمی را ترجیح میدهند را یک دروغ دانست و افزود: آنها می خواهند از هاشمی مانند انتخابات سال 76 استفاده ابزاری کنند تا برای آنها کاری انجام دهد درحالی که اصلاح طلبان در این مسئله نیز مانند گذشته اشتباه میکنند و هاشمی نیز آنها را به مقصد نخواهد رساند.
این کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این سئوال که چرا هاشمی خودش و سیاستهای دوران سازندگی را درست میداند و چرا در ذکر خاطرات خود مسایل را جوری مطرح می کند که همه چیز از هاشمی شروع شده و به او ختم میشود و در واقع خودرا حلال همه بحرانها و مسائل میداند. ادامه داد: این جمله هاشمی نیز که اخیرا گفته بود که تا وقتی فرد مناسبی برای اداره کشور باشد به میدان نمیآید، نیز از همین سنخ است و ناشی از وضعیت روانشناسی خاص اوست. اما یک سیاست ورز عقلانی آیا باید باجامعه و مردم این چنین صحبت کند؟ او در سال 84 نیز همین نکته را گفت و تاکید کرد منتظر میشوم تا فردی که میتواند کشور را اداره کند به میدان بیاید و اگر کسی پیدا نشد خودم میآیم، بنابراین او نشان داد که لاریجانی، معین و قالیباف و ...را دارای قابلیت اداره کشور نمیداند درحالی که امام (ره) با آن جایگاه و موقعیت منحصر به فرد هیچ گاه با جامعه این چنین صحبت نمیکرد و دروصیت نامه خود تاکید کردند با رفتن یک خدمتگزار خللی در اراده آهنین ملت اتفاق نمیافتد اما امام کجا و آقای هاشمی کجا؟!
وی مهمترین مانع پیشرفت کشورمان را نخبگان سیاسی دانست و مهمترین مشکل نخبگان سیاسی را «توهم» و « سیاست ورزی غریزی» آنها بیان کرد. فردی که در انتخابات از 40 میلیون رای 600 هزار رای آورده بود انتخابات را سه قطبی می دانست بنابراین چنین فردی را نمیتوان با گفتگو توجیه کرد، در حالی که وقتی آقای «ری شهری» سال76 ، 700 هزار رای از 30میلیون آورد کار سیاسی را کنار گذاشت و حزب و روزنامه خود را نیز تعطیل کرد .
وی با اشاره به کاندیداتوری برخی افرد و تاکید بر اینکه با اعتماد به نفس به دنبال رییس جمهور شدن هستند، این مسئله را یک امر غریزی و غیر عقلانی دانست که سیاست را به امری مبتذل تبدیل کرده است، در حالی که سیاست کاری پیچیده در تمام شئون انسانی و اجتماعی است.