به گزارش 598 به نقل از روزنامه جوان، چندی پیش خبر توزیع فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه» در شبکه خانگی و حذف دیالوگهایی از آن حسابی خبرساز شده بود. اصل خبر در مورد حذف واژه «بیتربیت» بود که در طول فیلم چند باری گفته میشود. گویا مسئولان ممیزی واژه «بیتربیت» را نوعی بیتربیتی فرض کرده بودند و برای جلوگیری از بروز فاجعهای اخلاقی آن را از میان دیالوگهای فیلم حذف کردهاند.
این خبر در ظاهر میتواند این پیام را به مردم منتقل کند که شبکه خانگی محل توزیع فیلمهای پاک و پاستوریزهای است که هیچ مسئله اخلاقی در آن وجود ندارد.
دقت عملی که از سوی دستاندرکاران شبکه خانگی در مورد کلاه قرمزی اعمال شده است، آنچنان موشکافانه بوده که حس تفاوت 180 درجهای اخلاقمداری در شبکه خانگی و بیاخلاقی و فساد در سینما را به ذهن متبادر میسازد. ولی تا چه حد این قضیه درست است؟ نظارتهایی که برای حذف یک دیالوگ ساده مانند «بیتربیت» انجام شده است آیا برای تمام محصولات ریز و درشت شبکه نمایش خانگی نیز اعمال میشود؟
* شبکه خانگی جایی برای دیده نشدهها
به طور سنتی در شبکه نمایش خانگی سه دسته فیلم توزیع میشوند؛ ابتدا فیلمهای سینمایی که پیش از این در سینماها اکران شده و مردم حداقل یکبار در سینما آن را دیدهاند و از محتوا و داستان فیلم تا حد زیادی آشنایی دارند. خریدار این فیلمها هم با پیش فرضی در مورد فیلم و آنچه شاهد آن خواهد بود اقدام به خریداری لوح فشرده آن خواهد کرد.
نوع دوم فیلمها، محصولات خارجی هستند، فیلمهایی که غالباً از میان فیلمهای گمنام، ارزان قیمت و کم سانسور خارجی سینمای غرب انتخاب شدهاند یا یکی از محصولات بیشمار سینمای هند هستند که موسیقی و حرکات موزونش را برداشتهاند تا قابلیت نمایش در ایران را داشته باشند.
اما دسته سوم فیلمهای شبکه خانگی که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود، آثاری هستند که هیچ گاه در سینماها اکران نشدهاند. دلایل اکران نشدن این فیلمها هم میتواند مواردی چون، توقیف فیلم در زمان اکران، ناتوانی در توافق با پخشکننده و عدم برخورداری فیلم از ابتداییترین استانداردهای لازم برای جذب تماشاگر هستند.
جالب اینجاست که اکثریت این فیلمها آثار ویدئویی هستند که با هزینههای پایینتری نسبت به فیلمهای 35 تولید شدهاند و از آنجا که هم نیت سازنده فیلم از ابتدا عدم نمایش در سینما بوده است، کارگردان و تهیهکننده تلاشی برای تبدیل نسخه ویدئویی به 35 انجام ندادهاند.
اسامی این فیلمها و لیست عوامل تولیدکننده آنها دارای چند نکته جالب است؛ ابتدا نام فیلمها از دمدستیترین نوع ممکن است، اسامی بلند در حد یک جمله که میتواند کل داستان فیلم را از ابتدا تا انتها بیان کند، کارگردان فیلم معمولاً گمنامترین فرد ممکن در لیست است، بازیگران تقریباً ثابتی در اکثر این فیلمها بازی میکنند. بازیگرانی که عمده فعالیتشان در حوزه فیلمهای کمدی است و...
* فیلم فارسیسازی به نیت شبکه خانگی
بسیاری از فیلمهای شبکه خانگی مخاطب دوستدار سینما را به یاد فیلمفارسیهای دهه 40- 50 میاندازد، در آن سالها سینمای ایران با افزایش تولیدات روبهرو بود.
بازیگران خاصی در نقش به صورت تیپ درآمده و در هر فیلمی که بازی میکردند همان تیپ را اجرا میکردند. تعداد فیلمهای کمدی که تنها نیتشان خنداندن مردم بود هر روز افزایش پیدا میکرد.
فارسیسازی نسخههای کمدیهای ایتالیایی به صورت سطحی همراه با رقص و آواز و کاباره که کلاه مخملیها نیز نقش پررنگی در آن داشتند. اما با گذشت چند دهه از آن دوران، فیلمفارسیسازی این بار خودش را در قالب نویی نشان میدهد و فیلمهایی با داستانهای یک خطی دختر- پسری که به هر بهانه موسیقی مشابه با آهنگهای غیر مجاز در آن پخش میشود.
فضاهای آپارتمانی و در نهایت یک پایان خوش که هیچ کس از دیدن آن ناراضی نباشد. همان طور که اشاره شد این فیلمها معمولاً در به صورت ویدئویی تولید شدهاند و هدفگذاری تهیه کننده مشخصا شبکه نمایش خانگی بوده است. به همین دلیل تلاش قابل توجهی برای عامه پسندتر بودن فیلم صورت میگیرد.
این عامه پسندی با استفاده از مولفههایی چون داستان خطی عاشقانه، موسیقی، دیالوگهای جالب و تیپ سازی، انجام میشود. در این فیلمها به کرار شاهد رد و بدل شدن دیالوگهایی هستیم که به طور معمول در فیلمهای نمایش داده شده در سینما دیده نمیشوند. طرز کار فیلمنامه نویس در این نوع فیلمها آدمی را به یاد پدر و مادری میاندازد که برای تفریح و کمی خنده به کودک خود الفاظ رکیکی را یاد میدهد و به اصرار میخواهند که کودک آن را تکرار کند تا وی با بیان آنها که غالبا همراه با اشتباه است، والدین خود را به خنده در بیاورد.
در اینجا یک خانواده به خاطر کلمهای رکیک میخندند و ناخواسته کودک تشویق میشود که بیشتر و بیشتر فحش دهد تا با خنده والدینش از آنها امتیاز بگیرد. پخش شدن این کلمات در یک فیلم که عنوان «محصول فرهنگی» را با خود یدک میکشد در باعث تعجب و بعد از آن باعث القای حس تناقض ابتدا بیننده است. وقتی ممیزی از کلمه «بی تربیت» را بیادبانه دانسته و حذف میکند، چرا به راحتی اجازه میدهد کلماتی به مراتب بدتر از آن در فیلمها دیده شود؟
* بیتربیتها به تلویزیون میآیند
از زمانی که تلویزیون نیت کرده خود را به عنوان ابزار سرگرم کننده در مقابل ماهواره قرار بدهد و شبکههای نمایش دهنده فیلم در داخل رشد فیزیکی کردهاند، حجم ساعتهای اختصاص یافته به نمایش فیلم بالا رفته و صدا و سیما برای پر کردن آن زمان به سراغ فیلمهای گوناگونی از جمله تولیدات پخش شده در شبکه خانگی رفته است.
همین مسئله باعث شده است خیلی از این فیلمهای نادیده، بالاخره در سطح وسیعی دیده شوند و همه نکات منفی که از زیر نظر ممیزی به راحتی عبور کردهاند به صورت برجستهای به چشم بیاید. جالب آنجا است که صدا و سیما که خود را مقید به محافظهکارترین نوع ممیزی میداند نیز در مواجهه با آنها مماشات به خرج داده و حذفیات را به حداقل میرساند.