واكنشها و اعتراضها به سخنان هاشمي رفسنجاني پيرامون پذيرش قطعنامه و پايان دفاع مقدس ادامه دارد چنانكه پس از موضعگيري سردار سعيد قاسمي از فرماندهان دفاع مقدس، مهدي كوچك زاده، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نيز با انتشار مطلبي در وبلاگ خود به اين سخنان واكنش نشان داده است.
به گزارش 598 به نقل از رجانيوز، كوچك زاده در وبلاگ خود خطاب به هاشمي رفسنجاني نوشت:
آقای هاشمی رفسنجانی در راستای سلسله دیدارهایی که در سالهای اخیر برایشان ترتیب داده می شود، در دیدار با اعضای حزبی ناشناخته، فرمایشاتی ایراد فرموده اند که در سایت شخصی ایشان تحت عنوان"امروز اعتدال یک خواست عمومی است" / "افراطی ها در باتلاق خود فرو می روند" منعکس گردیده است.
نظر به اینکه خود ایشان در بیانات مذکور لازمه ايجاد اعتدال در جامعه را مبنا قرار دادن پذيرش «قول احسن» دانسته و با اشاره به آيه شريفه «... فبشر عبادي الذين يستمعون القول و يتبعون احسنه» تأكيد كرده اند که: "بندگان خوب خدا و كساني كه مدال افتخار بندگي و خدمت به خدا و خلق را به دست ميآورند، كساني هستند كه با بالا بردن آستانه تحمّل و شنيدن سخنان ديگران بهترين سخنان را بدون تعصب و افراط و تفريط ميپذيرند تا تعادل و اعتدال جامعه حفظ و خدمت به كشور و مردم امكانپذير گردد" تصمیم گرفتم فرازهایی از سخنان ایشان را مورد بررسی قرار داده و خوانندگان را به قضاوت بطلبم تا در این راستا اقوال دیگری را هم شنیده و بدون تعصب و افراط بهترین سخنان را بپذیرند.
آقای رفسنجانی بدون توضیح کافی و یا اشاره به مصادیق روشن کننده ، نکته ای بدیهی را مبنای فرمایشاتشان قرار داده اند و آن اینکه اسلام دین اعتدال است و افراط و افراطگران به باتلاق خودساخته فرو می روند و در دنبال بیان این اصل بدیهی و قرآنی فرموده اند:
"پس از پيروزي انقلاب، عليرغم حضور جدّي افراطيون، حضرت امام و مسئولان تلاش كردند تا تعادل كشور با تصميمات عاقلانه و مدبرانه حفظ گردد و اگر قرار بود كه تسليم افراطيون و متعصبين گردند، هنوز هم ما با عراق در جنگ بوديم اما عقلانيت و تدبير امام(ره) ايجاب كرد ادامه پيروزيها در صلح و پذيرش قطعنامه دنبال گردد."
آقای هاشمی با به فراموشی سپردن این سخن صریح امام در باب پذیرش قطعنامه که فرمود:
"خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم." و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بىتفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند!"
به گونه ای مسئله پذیرش قطعنامه از سوی امام را مورد اشاره قرار می دهند که انگار پذیرش قطعنامه از سوی امام امری سهل و شیرین بوده که ایشان با رضایت کامل و تنها با راندن جماعت مجهولی که آقای هاشمی آنان را افراطیون می خوانند و همراهی رضایتمندانه با عقلای باصطلاح معتدل صورت گرفته است. برداشت من از سخن آقای رفسنجانی درست باشد یا غلط ، این فرمایشات مرا به یاد فرازی از سخنان امام انداخت که در روز عید غدیر سال 1365 (ایامی که امام تحت بیشترین فشارها از سوی مقدس های معتدل از بیرون و داخل برای پذیرش صلح تحمیلی قرار داشت) در جمع مسئولین ایراد فرمود که شاید بتواند تا حدودی روشن کند چه زمینه هایی باعث سرکشیدن جام زهر یا همان پذیرش صلح تحمیلی از سوی امام گردید بخوانید:
"ما الآن مبتلاى به جنگيم. يك دستهاى در همين قضيه هم دارند اشكالتراشى مىكنند، نه يك اشخاصى باشند كه حالا تأثيرى داشته باشند، اما هستند. هستند اشخاصى كه مىگويند كه بياييد صلح بكنيم، بياييد يك سازشى بكنيم. ما از تاريخ بايد اين امور را ياد بگيريم؛ به حضرت امير تحميل كردند، مقدسين تحميل كردند، آنهايى كه جبههشان داغ داشت و اضرمردماند بر مسلمين، آنها تحميل كردند به حضرت امير حكميت را و تحميل كردند آنكه حَكَم بايد بشود، بعد كه حضرت امير با فشار اينها نتوانست، مىخواستند بكشندش اگر نكند؛ براى اينكه آنها [پيشنهاد] كرده بودند كه چه بايد چه بشود؛ «حَكَم قرار بدهيد، قرآن است، قرآن است اين». اين ابتلا را حضرت امير داشت، الآن نظير او را ما داريم. اينكه مىگويند، اينور و آنور مىافتند كه بگذاريد يك حكميتى پيدا بشود، بيايند حكم، حكم پيدا بشود كه كارها را انجام بدهد، تشخيص بدهد كه كى چى است، دنيا نمىداند كه كى متجاوز است؟! ما از آن قضيه بايد عبرت بگيريم و زير بار حكميت [نرويم]. ما در اين هفت سالى كه بوده است فهميديم كه اين حكمها كىها هستند و اينهايى كه مىخواهند صلح ايجاد كنند كىها هستند.
قصه امام حسن و قضيه صلح، اين هم صلح تحميلى بود؛ براى اينكه امام حسن، دوستان خودش، يعنى آن اشخاص خائنى كه دور او جمع شده بودند، او را جورى كردند كه نتوانست خلافش بكند، صلح كرد؛ صلح تحميلى بود. اين صلحى هم كه حالا به ما مىخواهند بگويند، اين است.
(صحيفه امام،ج20، ص119)
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا