کد خبر: ۱۰۸۴۰
زمان انتشار: ۰۱:۵۷     ۲۰ فروردين ۱۳۹۰

رقابت "اخراجی های 3" و "جدایی نادر از سیمین" یک واقعیت است. موافقت و یا مخالفت منتقدین و کارگردانان و روزنامه نگاران هم تاثیری در این رقابت ندارد. به علاوه رنگ و بوی سیاسی این رقابت هم قابل انکار نیست. اما با دقت در یادداشت ها، مقاله و گفتگوهایی که در این مدت راجع به این دو فیلم صورت گرفته است به نکاتی بر می خوریم که نشان دهنده تفاوتی عمیق در نگرش و روش تحلیل جریان انقلابی طرفدار نظام جمهوری اسلامی و جریان مشهور به جنبش سبز است؛

-          اکثر کسانی که به نوعی از اخراجی ها دفاع کرده اند( کم یا زیاد) نسبت به فیلم انتقاداتی هم داشته اند. ضعف در فیلنامه، به هم ریختگی ساختار فیلم، استفاده از مولفه های رایج بین مردم برای جذب مخاطب و...از جمله انتقاداتی است که از سوی طرفداران فیلم ده نمکی مطرح شده و می شود. اما در کل فیلم را متعلق به همه مردم ایران می دانند که توانسته است خواست عمومی(نه فقط تهران از خیابان انقلاب به بالا)  را به نحوی ساده و شفاف بیان کند و فروش بالای شهرستان ها دلیلی بر این مدعاست.

اما طرفداران فیلم فرهادی هیچ گونه انتقادی به فیلم فرهادی ندارند. فقط و فقط تمجید و تحسین و ستایش و پرستش و گویی با این فیلم تاریخ سینما به پایان رسیده است. این طرفداری منتقدانه و آن طرفداری مطلق از تفاوت های نگرش انقلابیون و سبزهاست( لطفاٌ زحمت تطبیق این موارد با انتخابات سال 88 و نامزدهای مربوطه را خودتان قبول بفرمایید ).

-          جریان انقلابی بین پیام و محتوا تفاوت گذاشته و به چیره دستی فرهادی در فیلم سازی اذعان دارد (البته ریشه این موضوع را باید در ذات سینما و رابطه آن با عقلانیت مدرن و گره خوردن هنرمند با روح غرب جستجو نمود)، اما جریان مقابل به صورت یک کاسه تمام شخصیت، تاریخ زندگی ، سیر تفکر و آثار و ... مسعود ده نمکی را به باد فحش و انتقاد میگیرد. حتی رکوردشکنی فیلم های او را در تاریخ سینمای ایران امری بی اهمیت جلوه می دهد. درحالیکه اگر این افتخار به هر شکل و دلیل و قیمتی نصیب یکی از کارگردانان مورد علاقه جریان سبز میشد تا سالهای سال باید هر سال و هر ماه و هر هفته و شاید هر روز راجع به این کارگردان افسانه ای مخالف نظام قصیده و مدح و ثنا می شنیدیم.

-          فیلم اصغر فرهادی فروش بدی نداشته است و به این علت رقابت با اخراجی ها کم فروغ جلوه می کند. اما اگر آن را مقایسه نکنیم فروش خوبی داشته است. این در حالی است که پیام فیلم ضد رویکرد و نگرش کلی انقلاب اسلامی است . اما کسی آن را تحریم نکرد. مورد توهین قرار نداد. تحریم و سرقت و تکثیر نشد. بر عکس بخشی تماشاگران آن را انقلابیون و علاقه مندان به جمهوری اسلامی تشکیل دادند که هموراه به آثار فرهادی توجه داشته اند. اما اخراجی ها قبل از ساخت، در حین ساخت و بعد از ساخت آماج هرگونه تخریبی که به ذهن شما بیاید قرار داشت.

-          اما نکته پایانی اینکه اصغر فرهادی و فیلمش قله فیلمسازی جریان روشنفکری پایبند به عقلانیت غربی در ایران است. اما فیلم مسعود ده نمکی جزء اولین ثمرات نزدیک شدن انقلاب اسلامی به هنر سینماست و تا قله راه بسیاری مانده است. همین اتفاق در عرصه خاطرات شفاهی و رمان با کتاب "دا" تکرار شد و رکورد تاریخ نشر و فروش کتاب در ایران را شکست و در فاصله زمانی کوتاهی به چاپ صدم رسید. هر چند جریان مخالف انقلاب اسلامی سعی کرد با دولتی خواندن این تیراژ بالای کتاب دا از ارزش آن بکاهد اما این کتاب در عمق قلب مردم نفوذ کرده بود و اظهار نظرهای برخی از بازیگران و نویسندگان و روزنامه نگاران  نیز نشان داد که کتاب دا حقیقتاً یک پدیده شگفت انگیز در عرصه رمان و خاطرات شفاهی در ایران است.

همین مطلب در مورداخراجی ها هم صادق است. اگر فروش اخراجی ها فقط و فقط به سبب لودگی و شوخی های سطح پایین بود، چرا شما چنین فیلمی نمی توانید بسازید؟ کم نیستند فیلم هایی که کارگردانان مورد علاقه جریان سبز ساخته اند و از بازیگر و لودگی و آرایش و... چیزی کم نگذاشته اند و فروشآان ها به صد میلیون هم نرسیده است. پس چرا فیلم شما نتوانست مردم را به سینما بکشاند تا چه رسد به اینکه در صف هم بایستند. پس لطفاً به مردم توهین نکنیم.

توجه فوق العاده مردم به اخراجی ها و توجه کم آن ها به فیلم جدائی نادر از سیمین نمونه ای از موقعیت مردم امروز ایران در تقابل میان انقلاب اسلامی و تفکر  و تمدن غربی است. منظور این نیست که اخراجی ها نماینده  کامل تفکر انقلاب است بلکه منظور هم جهتی و تلاش برای بیان رویکرد انقلاب اسلامی و ارزش ها و آرمان های آن است و همینطور فیلم فرهادی نیز تماماً نماینده غرب نیست. اما در تحلیل نسبت سنت و مدرنیته در فیلم فرهادی ، انقلاب اسلامی سنت تلقی می شود که این دروغ بزرگی است و بیرحمانه ترین ظلم ها به تفکر انقلاب وارد می شود.

روشنفکری ما بیمار است و نمی تواند پدیده انقلاب اسلامی را درک کند و سال های سال است که متوجه این تعارض ذاتی اندیشه مدرن اروپایی آمریکایی غرب با اندیشه اسلامی ایرانی شرق نشده است و اصرار دارد نگاه مشوش خود را به نسبت به دین، انسان و تاریخ و .. به مردم حقنه کند و وقتی همراهی مردم را با خود نمی بیند فریاد می زند، توهین می کند و مردم را به نفهمی و رشد نیافتگی متهم می کند. در حالی که مشکل در جای دیگری است و این بیمار را درمانی نیست...

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۲۲ - ۲۱ فروردين ۱۳۹۰
۰
۰
با سلام
نوشته های بنده یک نظر کاملا شخصی بوده که بر اساس اطلاعات موجود در این مورد نوشته ام.
در مقام مقایسه باید شرایط را نیز تا حد امکان برابر کرد و آنگاه به مقایسه پرداخت.
با توجه به آمار تعداد سینماها و تعداد شهرستان هایی که این دو فیلم را به اکران درآوردند می توان این نابرابری در شرایط را دید، البته این به معنای این بوده که شاید در نگاه اول رغبت سینما داران به فیلم خاصی بیشتر بوده و ریشه آن را می توان در مسایل مادی و امتیازهای ناشی از اکران فیلمی خاص برای سینما دار جستجو نمود.
به هر حال دو فیلم را باید به دور از مسایل سیاسی یا اقتصادی به نقد فنی گذاشت اما همانطور که در خیلی مسایل دیگر نیز خیلی مسایل را با هم مخلوط می کنیم در این باب هم دچار این گونه مسایل می شویم، خواسته یا نا خواسته ....
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۰۵ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۰
۰
۰
آقا محسن عزیز؛ سلام.
1- اینکه کسانی جدایی نادر را در برابر اخراجی های 3 قراردادند از اساس اشتباه بوده و است.
سینما، سینما است و باید با زبان سینما با آن مواجه شد. البته این، به معنی "هنر برای هنر" هم نیست.
2- فیلم اخراجی ها از اساس در هیچ بخشی با فیلم جدایی نادر قابل مقایسه نیست. و من با این تحلیل ها موافق نیستم. البته بنده به همه توصیه کردم که اخراجی ها را ببینند ولی درباره جدایی نادر از سیمین اینگونه سخن گفتند، کمی بی انصافی است.
چطور به این تحلیل رسیده ای که سنت در این فیلم، انقلاب اسلامی است؟
اگر اینگونه تحلیل کنی، باید سنت مورد نقد "دعوت" حاتمی کیا را هم به انقلاب اسلامی ربط دهی.
اصلا این سنت به نوعی در برابر خود انقلاب اسلامی نیز گاهی ایستاده است. چون که سنتی بدون گاهی و بدون معرفت است. سنتی است که نومن ببض و نکفر ببعض شده است.
3-درست است، داستان "جدایی نادر .." محصول اجرای ناقص مدرنیته در ایران و تناقضات درونی آن با هنجارها و ارزشهای اجتماعی ایران است. ولی به هر حال این چیزی است که با آن زندگی می کنیم و به آن خو کرده ایم و این توجه فرهادی در به تصویر کشیدن آن قابل تقدیر است.
از طرفی در این سنت سطحی، ما با پدیده دروغ های ناخودآکاه مواجه هستیم.
در این فیلم هیچکدام واقعا نمی خواهند دروغ بگویند ولی در شرایطی مجبور می شوند دروغ بگویند.
در سکانسی که همسایه بالایی نادر از ساره بیات می پرسد که چرا پله ها کثیف شده است، می گوید که سرم گیج رفت و خوردم زمین.
اراده نکرده است که دروغ بگوید، نمی خواهد بگوید که دخترم برده ، زورش نرسیده و پلاستیک پاره شده و الخ ...
البته همین دروغ، بعدا پاگیرش هم می شود.
خب! آیا از این جنس دروغ ها در فرهنگ ایرانی وارد نشده است؟
ما همه کمابیش از این جنس راست های دروغ! می گوییم.
و البته همه اینها در نسبت با انقلاب اسلامی معضلات فرهنگی است که باید از پای فرهنگ این مرز و بوم باز شود تا بتواند به صعود خود ادامه دهد.
و البته ادامه این بررسی و تحلیل در این جا نمی گنجد.
4- فیلم اخراجی ها فیلم خوبی است. حداقل به خاطر پیام هایی که دارد. اینکه می گوید صاحبان زر و زور برای قدرت طلبی شان در پشت ریش ها و یقه های دکمه بسته قایم شدند و مردم را به جان هم می اندازند.
ولی باید قاطی نکنیم که این موضوعات اصلا به هم ارتباطی ندارند که بخواهیم مقایسه شان کنیم. و بگوییم گفتمان انقلاب و گفتمان مدرنیته.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها