اشاره
در قسمت قبلی این مقاله، به معرفی «لی هنگجی» مؤسس عرفان «فالون دافا» و به بیان عقاید و نظراتش پرداختیم و نیز صفات بارز تزکیه در فالون گونگ و اهداف و کارکردهای فالون دافا را بیان نمودیم و مورد تحلیل و بررسی قرار دادیم و اینک به ادامه بحث میپردازیم.
ادعاهای خدایی لیهنگجی
بر هیچ کس پوشیده نیست که انسان، مظهری از کل عالم و جلوهای از قدرت خالق خود میباشد و حتی برترین مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین است که خداوند رحمان و رحیم، امانت خود را در وجود او به ودیعت گذاشته است. انسان، پیچیدهترین و شگفتانگیزترین مخلوق روی زمین و دارای توانایی و استعدادهایی ست که با پیشرفت علم تنها گوشههایی از آن کشف شده و هر چه علم بشری پیشرفت میکند، زوایای بیشتری از این راز سر به مهر گیتی کشف میشود. در فالون دافا که ادعا میشود یک روش تزکیه بر اساس آیین بودا میباشد، لی هنگجی مدعیست که او همه این استعدادها را به پیروانش داده و به این ترتیب خود را خدا و خالق و صاحب این نیروها قلمداد میکند.
در حقیقت ادعاهای خدایی لیهنگجی یکی از نقاط ضعف بزرگ این روش است که با هیچ یک از روشهای عرفانی شرقی سازگار نیست و خوانندة کتابهای او را به این اعتقاد وا میدارد که ادعاهای وی براساس جهل او نسبت به خالق و نوعی حس خدایی، خود محوری و خود مرکز بینیست که همة آنها با فطرت خداجوی هر انسان متناقض میباشد.
لیهنگجی برای توجیه چرخیدن فالون مجبور است که خالق را انکار کند؛ در غیر این صورت چگونه میتواند چرخیدن جسمی با شکل و شمایل فالون را در بدن انسان توجیه کند؟! بنابراین میگوید:«به همین شکل در مورد فالون ما هم صدق میکند. آن فقط میچرخد. با طولانی کردن زمان تمرین، مشکل تزکیه را در میان شرایط عادی زندگی برای مردم عادی حل کرده است. چگونه این کار را میکند؟ از آنجا که به طور پیوسته میچرخد، همواره انرژی را از جهان جذب و تبدیل میکند ...».
عدهای از مریدان لیهنگجی بر اساس فطرت پاک انسانی خود در سیر تمرینات فالون دافا به این نتیجه رسیدهاند که لیهنگجی نمیتواند خدای آنها باشد و خدای اصلی را در آسمانها یافتهاند که قدرت و وصف او برتر از تشبه او به موجودی زمینی مثل لیهنگجی است. از اینرو، بیانیهای صادر کرده و در آن گفتهاند: استاد واقعی در آسمانهاست و باید از استاد در دنیای بشری قطع شویم. لیهنگجی با شنیدن این بیانیه آشفته شده و در یکی از سخنرانیهای خود به شدت آنها را مورد انتقاد قرار میدهد و ادعاهای خدایی خود را تکرار میکند:
«افرادی نیز هستند که میگویند، استاد واقعی در آسمانهاست؛ باید از استاد در دنیای بشری قطع شویم و به استاد کمک کنیم گرههایی را که به بدنش زده شده است، باز کند. بدانید فقط یک لیهنگجی وجود دارد. هیچ روح نخستین کمکی ندارم و همچنین هیچ یک از آن سه روح و هفت جان را شبیه آنچه که انسانهای عادی دارند، ندارم. من موجود اصلی هستم. همة بدنهای داخل بنتی من از بزرگترین تا کوچکترین آن که از ذرات سطوح مختلف ساخته شده و در بعدهای مختلفی هستند، توسط موجود اصلی من در دنیای بشری رهبری میشوند و از افکار موجود اصلی من در دنیای بشری پیروی میکنند.
لیهنگجی معتقد است میتواند با یک تکان دست، همة شیاطین و اهریمنان را ناپدید کند و خود را صاحب قوای فوقالعاده خارج از توان یک بشر میداند و همواره میگوید: «تمام شما به جز من لیهنگجی، فقط یک تمرین کننده هستید» و خود را موجود برتر و موجود اصلی میخواند. |
بدنهای قانون من تجلیات به خصوص خرد من هستند. بدنهای گونگ من، ترکیبهای گونگ بیاندازه وسیع من هستند. تصدیق نکردن استاد در دنیای بشری، تصدیق نکردن خود شخص به عنوان یک مرید دافاست. پس چنین شخصی حتی یک تزکیه کننده نیست، چه رسد به اینکه در مورد کمال صحبت کند....مردم آینده هنوز احتیاج دارند که «فا» را به دست آورند. چندین میلیارد نفر در این دنیا هستند که در حال انتظار به سر میبرند».
نفی ادیان و مذاهب گذشته و حال و تمسخر آنها
لیهنگجی همواره در کتابها و مقالات خود، مذاهب موجود را سطحی و فاقد ارزش خوانده و همقطاران خود از استادان «شی گونگ» را متقلب، دروغگو، فریبکار و یا تسخیر شده توسط حیوانات و اهریمنان معرفی میکند و مردم را از رجوع به آنها و یا پیروی از روشهای دیگر تزکیه بر حذر میدارد.«زمانه تغییر کرده است و در حال حاضر، ما آن آداب و رسوم، زانو زدنها و پیشانی را بر زمین قرار دادن یا آن نوع از تعظیم کردن سنتی را به کار نمیبریم. آن آداب و رسوم استفادة زیادی ندارند و آنها شبیه نمایشهای مذهبیست».«بودیسم نمیتواند کل "فای بودا" را پوشش دهد. بودیسم در دو هزار و پانصد سال پیش توسط شاکیامونی در هندوستان قدیم بنیان گذاشته شد».
«اکثر مذاهب تأسیس شده در دو هزار و پانصد سال پیش یا مذاهب جدید تأسیس شده در چند صد سال اخیر، قلابی هستند. به شما میگویم که همة این مذاهب شیطانی هستند، حتی اگر به مردم صدمه نرسانند. هنوز هم مذاهب شیطانی هستند؛ زیرا در اعتقاد مردم با مذاهب اصلی مداخله کردهاند. مذاهب اصلی میتوانند مردم را نجات بدهند، اما آنها نمیتوانند. با گذشت زمان در نهان، کارهای بدی انجام میدهند. تمام این چیزها شیطانهایی هستند که در عصر پایان «دارما» ظاهر شدهاند».
ناگفته نماند که لیهنگجی فقط فالون دافا را به عنوان مذهب اصلی قبول دارد و سایر مذاهب را شیطانی و منحرف میداند. این عقیده با تبلیغاتی که برای این فرقه میشود مبنی بر اینکه فالون دافا با مذاهب دیگر در تضاد نیست و تنها یک روش برای تزکیه ذهن و جسم است، تناقض دارد؛ همان گونه لی هنگجی بارها تکرار کرده: «ما آموزش میدهیم که شخص فقط یک راه تزکیه را باید تمرین کند. نباید با اضافه کردن چیزهای دیگر عمل تزکیة خود را آشفته کنید. اگر همزمان در دو قایق قدم بگذارید، نمیتوانید چیزی را به دست آورید. عمل تزکیه موضوعی جدی است، شخص باید از یک روش پیروی کند».
در سایت فارسی این فرقه آمده است:«حزب کمونیست اعتقاد داشتن فالون گونگ به خدا را تهدیدی در برابر مشروعیت رژیم کمونیستی تلقی میکند»، اما در همه صفحات کتابهای چهارگانه، تنها چیزی که دیده نمیشود، اعتقاد به خدای یکتا و واحد است. لیهنگجی در بسیاری از مواضع، خود را خدا میداند.
او در بسیاری از مواقع خود را موجود اصلی، برتر و خدا میخواند و خود را از دیگر انسانها جدا میداند، حتی در چرخه باز پیدایی و تناسخ نیز معتقد است، او چرخه و نحوه باز پیدایی انسانها را طراحی و هدایت کرده است و فراتر از آن، ادعا میکند که او همه قدرتهای فوق طبیعی، فالون و سیستم انرژی را در بدن پیروانش کار گذاشته و اگر به دستورات او عمل نکنند و سرپیچی نمایند، آنها را مجازات کرده و سیستم انرژی آنها را پس خواهد گرفت یا اینکه فالون آنها را از بین خواهد برد و یا آنها را از خطرات و حوادث محافظت نخواهد کرد.
ادعاهای لیهنگجی هیچگونه پشتوانه عقلی، تاریخی و عرفی ندارد و صرفاً یک سری گفتههای تخیلی و بیاساس است و استناد او فقط به حرفهای خودش میباشد که این امر، دور و باطل است.او مراحلی را متناسب با حرفهای خودش ترتیب داده که هیچ واقعیت خارجی ندارد و انسانهای عاقل با کمی دقت، به هیچ وجه این ادعاها و صحبتها را قبول نمیکنند. |
او حتی معتقد است اگر در حین تمرین با صحنههای وحشتناک مواجه شدید. نام وی را بگویید و البته «فاشن» که همان روح و یا در اصطلاح فالون دافا «بدن قانون» استاد نامیده میشود، شما را محافظت خواهد کرد. حتی زمانی که آرامش ندارید، نام او را برای رسیدن به آرامش زمزمه کنید. لیهنگجی معتقد است میتواند با یک تکان دست، همة شیاطین و اهریمنان را ناپدید کند و خود را صاحب قوای فوقالعاده خارج از توان یک بشر میداند و همواره میگوید: «تمام شما به جز من لیهنگجی، فقط یک تمرین کننده هستید» و خود را موجود برتر و موجود اصلی میخواند.
لیهنگجی معتقد است او میلیاردها «فاشن» یا «بدن قانون» ﴿روح﴾ دارد. این «فاشن»ها که شبیه خود لیهنگجی است، به طور اتوماتیک تکثیر شده و هر یک از تمرین کنندگان تعدادی از آنها را در اطراف خود دارند. این فاشنها، تمرین کننده را از خطرات و انحراف مراقبت و از بیماری و مرگ او جلوگیری کرده و نمیگذارد حادثهای برای مرید اتفاق بیفتد.
همچنین این «فاشن»ها خانه مرید را تمیز کرده و شیاطین را از آن دور میکنند و مانند فرشته نگهبان او عمل خواهند کرد. کسی نمیتوان مرید را اذیت کند؛ زیرا اگر کسی بتواند مرید را اذیت کند، قادر است به استاد نیز آزار برساند و چون ریشه لیهنگجی در جهان است و هیچ کس قادر نیست به جهان صدمه بزند؛ در نتیجه هیچ کس نمیتواند به مرید صدمه بزند و او را اذیت کند.
البته این ادعا موجب شده است که عدهای در چین به اعتقاد اینکه «فاشن» استاد از آنها مراقبت میکند، دست به خودکشی بزنند و یا امور غیر معقول و خطرناک انجام دهند که البته منجر به مرگ آنها شده و متأسفانه فاشن استاد، نتوانسته از آنها حمایت کند.اما مهمتر از همه، لیهنگجی معتقد است که او فالون را به همه انسانها داده و با شرکت در جلسات سخنرانیاش و یا خواندن کتابها، این فالون در بدن شاگردان او قرار گرفته و کار چرخیدن اتوماتیک و جذب انرژی را با چرخش مداوم و بیوقفه، حتی در حال تمرین نکردن مرید نیز انجام میدهد.
در زمان غیابش «فاشن» او که به طور اتوماتیک تکثیر شده و در همه جا موجود است، این وظیفه مهم را به انجام میرساند. به این ترتیب لیهنگجی ادعا میکند که راحتترین آئین را با خود آورده و گرانبهاترین چیزها را که همان فالون میباشد، به انسانها هدیه کرده است.فالون که به گفته خود او در هیچ روش و آیینی وجود نداشته و ندارد و استادان قبلی همواره تأکید کردهاند که فالون، دادنی و کاشتنی نیست و کسی نمیتواند آن را به دست آورد، ولی لیهنگجی از روی رحمت و شفقت میلیاردها فالون را تولید و در اختیار مریدانش قرار داده است.
لیهنگجی معتقد است، همة انسانها قبل از تولد و پا گذاشتن به این جهان با او پیمان بستهاند؛ بنابراین شایسته نیست که پیمان خود را بشکنند و اگر چنین کنند، خطرات زیادی متوجه آنها خواهد شد.لیهنگجی خدای آسمانها نیز هست،او میگوید: «همه شما به جز من ﴿لی هنگجی﴾ تزکیه کننده خود هستید».«در حقیقت چیزهایی که توسط چندین استاد در این زندگی به من داده شده است، نیز چیزهایی هستند که من به عمد چندین دوره زندگی قبل برای آنها ترتیب دادهام که به دست بیاورند.
زمانی که وقت به خصوص از پیش تعیین شده فرا رسید، این چنین ترتیب داده شد که آنها آن چیزها را به من بدهند، به طوری که بتوانم کتاب فای خود را در تمامیت خودش به یاد بیاورم. بنابراین بگذارید به شما بگویم این کتاب «فا» نه تنها توسط آنهایی که در سطح انسان هستند؛ بلکه توسط موجودات در سطوح بالاتر نیز مطالعه میشود. به خاطر اینکه محدوده وسیعی از بدن کیهانی از سرشت عالم منحرف شده است، باید توسط «فا» اصلاح شود».
لیهنگجی معتقد است که او فالون را به همه انسانها داده و با شرکت در جلسات سخنرانیاش و یا خواندن کتابها، این فالون در بدن شاگردان او قرار گرفته و کار چرخیدن اتوماتیک و جذب انرژی را با چرخش مداوم و بیوقفه، حتی در حال تمرین نکردن مرید نیز انجام میدهد. در زمان غیابش «فاشن» او که به طور اتوماتیک تکثیر شده و در همه جا موجود است، این وظیفه مهم را به انجام میرساند. |
بعد از تزکیه عمیق دافا، مریدان زیادی به روشن بینی نائل شدهاند. آنها میتوانند صحنههای واقعی و درخشان و با شکوه را در بعدهای دیگر ببینند. مریدانی که روند روشنبینی را تجربه میکنند، تا اندازهای هیجان زده میشوند که بدنهای قانون من را استاد دوم مینامند. این یک درک اشتباه است. بدنهای قانون تصویر آشکار خرد در همهجا حاضر من هستند و یک موجود زنده مستقل نیستند. برخی دیگر فالون را استاد فالون مینامند. این به طور مطلق اشتباه است. فالون شکل آشکار دیگر سرشت قدرت فای من و خرد دافا است».
«وقتی من به شما آموزش میدهم، به طور مستقیم جسمهای شما را عوض میکنم. هر کدام از شاگردان من «فاشن» من را پشت سرشان دارند و «فاشن» به طور اتوماتیک تقسیم میشود. «در فکرت درست باش، در تصمیمت جدی باشد، ارواح پلید خواهند ترسید، اگر آنها همچنان تو را تسخیر کردهاند و کارهای پلید انجام میدهند، پس من دخالت خواهم کرد. تکانی از دست من به طور کلی در یک لحظه آنها را ناپدید خواهد کرد».«فاشن من برای آن است که زندگی تو را از خطرها حمایت کند، اما او از همه چیزها مواظبت نخواهد کرد. بعضی از آنها برای تجربه زندگی تو باقی خواهند ماند. فهمیدن با خودت».
«بنابراین اگر خطر از سرت گذشت من حمایت کردهام و اگر خطری به تو اصابت کرد، آن امتحان تو بوده و برای تجربهات حمایتت نکردم».«وقتی فردی عادی ناگهان چیزی را به دست میآورد که شخص عادی نباید داشته باشد، زندگی او در خطر خواهد بود. در نتیجه برای حمایت احتیاج به فاشن من دارد. فاشن من از تو حمایت خواهد کرد. اگر در نیمه راه تزکیه را رها کنی، فاشن خودش تو را رها میکند».
با یک نظر کلی به سخنان لیهنگجی میتوان دریافت که ادعاهای او هیچگونه پشتوانه عقلی، تاریخی و عرفی ندارد و صرفاً یک سری گفتههای تخیلی و بیاساس است و استناد او فقط به حرفهای خودش میباشد که این امر، دور و باطل است. او مراحلی را متناسب با حرفهای خودش ترتیب داده که هیچ واقعیت خارجی ندارد و انسانهای عاقل با کمی دقت، به هیچ وجه این ادعاها و صحبتها را قبول نمیکنند.
زینب برجی نژاد