به گزارش کیهان مؤسسه مطالعات بين المللي چين (CIIS) با ارائه تحليل فوق نوشت: آمريكا اعتقاد راسخ
دارد كه منافع حياتي آن در سرتاسر جهان حاضر است و مدعي است كه سرنوشت مقرر آمريكا
حاكميت بر جهان و «تغيير جهان» با استفاده از سيستم، مدل و ايدئولوژي غربي است.
ايران در مقابل تمدني باستاني با تاريخي طولاني است كه فرهنگ هاي درخشاني در طول
زمان خلق كرده است. انقلاب اسلامي سال 1979كه يكي از حوادث بزرگ تاريخ اسلام و
روابط بين المللي معاصر بود، توازن قدرت را در جهان اسلام و خاورميانه تغيير داد.
دونگ مانيوان معاون مؤسسه مطالعات بين المللي چين در اين تحليل خاطرنشان كرد:
خاورميانه از زمان جنگ سرد يكي از كانون هاي تمركز راهبردي آمريكا بوده و اهداف
راهبردي آمريكا در اين منطقه شامل مواردي از قبيل حفظ بقا و امنيت اسرائيل، كنترل
منابع نفت و بازارها و گذرگاه هاي راهبردي در منطقه خاورميانه بخصوص خليج فارس و
نيز مهار و تغيير رژيم ايران بوده است. ايجاد ائتلاف هاي منطقه اي براي مهار و
سرنگوني رژيم ايران در فرصت مقتضي به يكي از هدف هاي راهبردي آمريكا تبديل شده است.
وي مي افزايد: دولت هاي مختلف آمريكا از زمان ريگان ايران را بزرگترين مانع بر سر
راه اجراي راهبردهاي خاورميانه اي آمريكا به شمار آورده اند. اما اين اهداف راهبردي
آمريكا در خاورميانه با بلندپروازي هاي راهبردي ايران در تعارض هستند و اين تعارض
ها موجب تناقض هاي ساختاري و آشتي ناپذير شده اند.
پژوهشگر مؤسسه مطالعات بين المللي چين در ادامه با ذكر مواردي از محورهاي انديشه
امام خميني (ره) مي نويسد: اين انديشه ها در دستور كار سياست خارجي ايران بخصوص در
سياست مربوط به خاورميانه قرار گرفته اند. اين سياست ها اقدام تلافي جويانه اي در
برابر سياست خاورميانه اي آمريكا به شمار مي روند و بر روندهاي آينده خاورميانه
تأثير خواهند گذاشت.
نويسنده اين تحليل با اشاره به اينكه ايران تحولات انقلابي منطقه را برخلاف ادبيات
آمريكايي، «بيداري اسلامي» توصيف مي كند، مي افزايد: خصوصيات نبرد آمريكا و ايران
راهبردي است اكنون برنامه هسته اي ايران به كانون اصلي مناقشه آمريكا- ايران تبديل
شده است و اين در حالي است كه رقابت هاي راهبردي بين آمريكا و ايران در حال پيچيده
ساختن مسائل مربوط به كانونهاي داغ حوادث منطقه اي است به طوري كه هر زمان ايران با
فشار آمريكا رو به رو مي شود در مسائل منطقه اي دست به حمله متقابل مي زند.
وي در ادامه به بررسي چشم اندازهاي آينده رقابت هاي راهبردي بين آمريكا و ايران مي
پردازد و مي نويسد: در كوتاه مدت، آمريكا و ايران قادر به شكست دادن يكديگر نيستند
هرچند كه يكديگر را دشمن مي دانند. ايران سازش ناپذير است و در حال تجميع و يكپارچه
سازي منابع و در انتظار پيدا كردن پاشنه هاي آشيل (نقاط آسيب پذير) آمريكا مي باشد.
دونگ مانيوان خاطرنشان كرد: از آنجا كه تغيير رژيم در ايران يك شبه امكان پذير
نيست، آمريكا مايل به تضعيف توانايي منطقه اي ايران به طور مرحله به مرحله است. گام
اول سرنگوني رژيم سوريه و نابودسازي ائتلاف راهبردي ايران- سوريه است. مرحله دوم
عبارت از اين است كه از فرصت استفاده كرده و براي از بين بردن تأسيسات هسته اي
ايران تلاش كند. گام سوم عبارت است از گسترش ائتلاف هاي منطقه اي براي مهار ايران و
كمك به تحريك شورش هاي شهري در ايران و در نهايت مداخله نيروهاي خارجي براي
براندازي و تحقق هدف «خاورميانه بزرگ».
پژوهشگر مؤسسه مطالعات بين المللي چين افزود: ايران در ماجراي سوريه بيكار نمي
نشيند و بدون شك براي تلخ كردن شرايط آمريكا در سوريه تلاش خواهد كرد. همچنين براي
آمريكا امكان پذير است كه سياست دوم را در دستور كار قرار دهد اما ايران انتقام مي
گيرد و آمريكا را مجبور خواهد كرد كه بهاي سنگيني در خاورميانه و سراسر جهان
بپردازد. اما سياست سوم، اين تنها اميد و آرزوي آمريكا است و موفقيت آن دشوار است.
اگر اين سياست اجرايي شود، آمريكا احتمالاً بجاي رسيدن به مقصود خود، خاورميانه را
وارد تنش ها و جنگ هاي بيشتري خواهد كرد.