پاسداشت روضه خوان لشکر عاشورا
تعجب کردم با خودم گفت نارنجک که خوردنی نیست، حتما یک منظوری دارد تا این جور گفت؛ کم نیاوردم و گفتم: «چرا نمیخورم!؟»
کد خبر: ۳۲۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
نگاهم به صورت نوجواني افتاد كه صورتش از برخورد خمپاره به نزديكيش سياه شده بود و تركشها ي آن تمامي صورتش را گرفته بود .به آرامي مي گفت : "آقا اومدم. حسين جان اومدم. "وقتي به او رسيدم ديگر رمقي برايش باقي نمانده بود و به زمين افتاد. او را به آرامي بغل كردم
کد خبر: ۷۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۹/۰۹/۱۳