به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری فارس، مصاحبه با امیر قلعه نویی آن هم مصاحبهای که بتوان رودررو و چشم در چشم با این مربی که دیسیپلین خاص خودش را دارد نشست و سوالات را پرسید به این راحتی میسر نمی شود اما قلعه نویی همین که مقابلت می نشیند تا به سوالات جواب دهد دیگر به آن سختی نیست و می توان راحت تر از تصور با او بود. مصاحبه زیر حاصل تلاش 3 ساعت گفت و گوی فارس با سرمربی تیمی است که اصولا چالش های خاص تری نسبت به سایرین دارد:
فارس: قبل از اینکه سؤالات کلیشهای بپرسیم میخواهیم بدانیم چه باید کرد که فوتبال از وضعیت فعلی نجات پیدا کند.
مشکلات که خیلی زیاد است ولی ما باید برنامه داشته باشیم و براساس آن استراتژی ایجاد کنیم و هدفمند کارهایمان را جلو ببریم. ما باید بر اساس برنامه جلو برویم و متاسفانه کلا برنامه محور نیستیم و نتیجهمحور شدهایم. وقتی یک تشکیلات برنامه داشته باشد، نتیجه در سایه قرار میگیرد. به طور مثال در جام جهانی گذشته فابیو کاپلو که یک مربی بسیار بزرگ است، با تیمش 4 گل از آرژانتین خورد ولی انگلیسیها برنامه را فدای نتیجه نکردند.
فارس: مشکلات بعدی چیست؟
مشکل دوم این است آنها که اهل فن هستند، کنار نشستهاند. حالا به نگاه غیر فوتبالی برمیگردیم. به این اشاره کنم که در این مباحث دوربینها، روزنامهنگارها و همه حضور دارند. یک رئیس فدراسیون پست و مقامش از رئیس جمهور هم بالاتر است و حتی یک مدیرعامل هم همینطور. ضمن آنکه در بحث سختافزاری هم خیلی کم کار کردیم. نمونه بارز آن استادیوم نقش جهان است. حال چگونه میشود که قطر در 25 سال گذشته 2 دوره بازیهای آسیایی، 2 جام ملتها برگزار کرده و میخواهد میزبان یک جام جهانی هم باشد. اینها بحث سختافزاری است و نشان میدهد که آنها چه اهدافی برای فوتبال ریختهاند. از همه مهمتر مسئله دیگری است که باید به آن اشاره کنم.
فارس: بفرمایید.
مهمترین مشکل این است که ما آدمها را در این فوتبال خرج میکنیم. یعنی وقتی میبینیم منافعمان در خطر است، اشخاص را خرج خود میکنیم. اگر ما حالا که تبدیل به وزارتخانه شدهایم، قانون اساسی برای ورزش ایجاد کنیم و بر اساس آن جلو برویم، حتی اگر آدمها هم عوض شوند، مدیریت آن را جلو خواهد برد. مثالی میزنم، هاشمی طبا از توسعه صادرات آمد ولی بعد از 8 سال که او کارشناس شد و حتی میتوانست ورزش ما را از آسیا هم فراتر ببرد، خیلی راحت او را برداشتند. مهرعلیزاده را جایگزین او کردند که طرحهای خوبی آورد و نمونه آن طرح جامع ورزش بود اما حالا همین طرح در بایگانی خاک میخورد. پس در اینجا قانون و برنامه قائم به فرد شده است. اینها مشکلات اساسی فوتبال ما است. برای مثال همین استقلال را ببینید در چند سال گذشته چند مدیرعامل عوض کرده است. نگاه کنید که چند رئیس فدراسیون عوض کردهایم اما در همین کشور ترکیه که همسایه ما هم است، تغییرات خوبی صورت گرفته و یا کشوری مثل آلمان در 80 سال گذشته شاید 4 رئیس فدراسیون عوض کرده باشد. البته اگر دقیق گفته باشم. متاسفانه نگاه خوبی به تیمهای پایه نداریم. مثلا در کشور عربستان اگر الهلال و الاتحاد با هم بازی داشته باشند، فردای آن روز یا یک روز قبل از این دو تیم، تیمهای امید آنها با هم مسابقه میدهند. ولی متاسفانه در برنامه 90 هر 5، 6 ماه یکبار میبینید که در یک بازی آمبولانس نبوده و فلان نوجوان و جوان یا در کما بسر میبرد و یا درگذشته است. اینها نشان میدهد که نگاه آیندهنگری در فوتبال نداریم. مثلا در بسکتبال افراد ورزشی بودند و نتایج خوبی گرفتند و یا در والیبال داورزنی پیشرفت کرده است. کل این حرفهای من به این برمیگردد که وقتی برنامه نداریم کارها یک جایی جواب میدهد و یک جایی هم جواب نمیدهد.
فارس: راهکار چیست؟
اگر سند راهبردی داشته باشیم، نه اینکه مثل طرح جامع آن را به داخل بایگانی بفرستیم تا خاک بخورد، برنامهای بریزیم که قابل اجرا باشد. وگرنه برنامه دادن کاری ندارد. مهم این است که برنامهای بریزیم که به همه چیز ما بخورد.
فارس: تا به حال به عنوان یک مربی لیگ برتری کسی نظری و یا مشاورهای از شما خواسته تا ارائه کنید؟
(میخندد) کجا از من سؤال کردند! هیچکس از من سؤال نکرده است. یکبار دو مسئله را به کفاشیان گفتم. اشاره کردم که یک کمیته تشریفات و یا هر اسمی که میخواهند تشکیل دهند و تمام رؤسای قبلی فدراسیون و رئیس کنونی در این کمیته باشد. این مسئله چند حسن دارد. از همه مهمتر این است که قداست قبلیها حفظ میشود و از تجارب آنها میشود استفاده کرد. بالاخره دادکان، مصطفوی و خیلیهای دیگر برایشان هزینه شد تا به این مرحله برسند اما اینها خانهنشین هستند. این طرح بسیار خوبی بود و مورد دوم این بود که یک اتاق فکر تشکیل بدهند مثلا امثال حاجرضایی، محصص و خیلیهای دیگر در این اتاق فکر باشند. حتی حق و حقوق هم بگیرند و از آنها بخواهند شما فقط مطالعه و تحقیق کنید و به این فوتبال راهنمایی بدهید. حال ممکن است یک روز کیروش به این فوتبال بیاید، یک روز من باشم، یک روز علی دایی و خیلیهای دیگر اما اینها همه پراکنده است و هیچ برنامهای پشت آن وجود ندارد. اگر کسی هم برنامهمحور باشد، او را میزنند. هر کس در اینجا برنامهمحور باشد و حرف از این صحبتها بزند، حتی مسخرهاش هم میکنند. از جمله خود من که وقتی مربی استقلال شدم و برنامه 3 ساله دادم، 70، 80 مطلب علیه من نوشته شد. نوشته بودند که این آقا کار بلد نیست و میخواهد با برنامه 3 ساله خودش را نگاه دارد. حالا مد شده است، مربیان برنامه 5 ساله و 10 ساله میدهند، زمان ما همه انتقاد میکردند، اما حالا مد شده است. حرف من این است در اتاق فکر آدمهایی را بیاورید که حب و بغض نداشته باشند. آنهایی که عاشق ایران باشند و به فکر منافع خودشان نباشند تا دلتان بخواهد از این آدمها داریم و باید آنها را گلچین کنیم. این افراد باید طرح و برنامه بدهند تا فوتبال ما از این باتلاقی که در آن گیر کردهایم نجات پیدا کند.
فارس: شما برای کلاسهای مربیگری مدتی در آلمان بودید. آن زمان فوتبال آلمان چه برنامههایی داشت و ما چقدر از آنها عقبتر بودیم؟
این مسئله چیزی نیست که بگویم مثلا آن را متر کنیم و ببینیم چقدر با آنها فاصله داریم ولی اصلا با آنها قابل قیاس نبودیم. تنها چیزی که میتوانستیم با آنها قیاس کنیم، بحث نیروی انسانی بود. هیچ چیز دیگر ما با آنها قابل قیاس نبود. تنها چیزی که در ورزش و فوتبال داریم بحث نیروی انسانی است.
فارس: هنگامی که با افراد سیاسی و اقتصادی صحبت میکنیم، آنها معتقدند امثال شما فقط دوست دارند ورزشیها در فوتبال باشند، اما حالا از صحبتهای شما استنباط میکنیم که اگر حتی سیاسیها و اقتصادیها هم آمدند، با برنامه باشند. مثلا بلاتر فوتبالی نبوده اما تمام امور فوتبال دنیا در اختیار اوست.
من قبول ندارم که بلاتر فوتبالی نبوده است. این آدم حداقل 30 سال در تشکیلات فوتبال حضور داشته است. هیچ کجای دنیا این مدلی نیست. مگر مورینیو خودش ستاره فوتبال بوده، یا حتی گواردیولا هیچگاه بازیکن درجه یک نبوده است. حرف من این است که اگر برنامه داشته باشیم، در آن چشمانداز آدمها میآیند. حال بر اساس عقبه و کارکردشان.
فارس: یعنی ورزشیها؟
ورزشی باشد که بهتر است. اگر شما که در مطبوعات هستید و این همه سال است که کار میکنید، به یکباره یک نفر را از کارخانه سایپا بیاورند و به جای شما بگذارند، برای شما قابل هضم است؟ کما اینکه امروزه شما با روز اولی که کارتان را شروع کردید، کاملا متفاوت است. منِ امیر قلعهنویی 12 سال پیش هزار ایراد داشتم اما حالا 100 ایراد دارم. اینکه مدیران از بیرون بیایند به این شکل زیاد اشکال ندارد اما وقتی خودت توانایی داشته باشی، آدمهای ورزشی هم داشته باشی و از جای دیگری نیرو بیاید، این اشکال دارد. پول این افراد را هم که دولت میدهد. پس چرا این پول را به افراد اهل فن ندهیم؟
فارس: چرا این کار را نمیکنیم؟
این را باید از دولتیها بپرسید.
فارس: ما با آنها صحبت کردیم، اکثرشان معتقدند همین آدمهای اهل فن یک جاهایی خوب جواب ندادند.
یک جایی که آمار نیست. باید آمار داشته باشی و بگویی که از صددرصد مثلا فلان درصد جواب نداده است. مثلا در فدراسیون کشتی، آقای یزدانی خرم اصلا والیبالی نبوده، اما فونداسیون خوبی آنجا ایجاد کرده چون ارتباطات خوبی داشته است اما من میگویم ارتباطات را به ورزش نیاوریم، قانون را وارد ورزش کنیم. رویانیان مدیر بسیار خوب و قوی است و تحولات خوبی در پرسپولیس ایجاد کرده اما آیا نگاهی که او همین امروز به فوتبال دارد، یک سال پیش هم داشت؟ حال شاید بگوییم که رویانیان همین امروز برود، حال به هر دلیلی، تکلیف پرسپولیس چه میشود؟
فارس: قطعا پرسپولیس به عقب برمیگردد.
ما هیچکس را نفی نمیکنیم اما میگوییم ورزش از آدمهای اهل فناش استفاده بکند. مثالی میزنم، کالموند مدیرعامل لورکوزن 180 کیلو وزن دارد، تیم او تا فینال قهرمانان اروپا رفت، از هر کسی بپرسید، میگوید او ورزشی نبوده اما من چون از نزدیک دیدم، میگویم او 25 سال در این باشگاه حضور داشته است. شاید فوتبالیست نبوده اما نحوه ورود او درست بوده است. مثلا اول مدیر اقتصادی شده، سپس کار اجرایی کرده و بعد مدیرعامل شده است. من میگویم ساختار داشته باشیم و در این ساختار آدمها را تعریف کنیم.
فارس: یعنی آدمهای ورزشی میتوانند از این ساختار استفاده کنند؟
معلوم است. حال اگر یک نیرو از بیرون هم بیاید، اشکالی نیست. اما نباید از ورزش برای آن آدم که از بیرون آمده هزینه شود. متاسفانه در حال حاضر ورزش و فوتبال هزینه خیلی از این آقایان را میدهد. من میگویم اگر علی دایی را هرکجای دنیا و یا آسیا داشتند، اینگونه با او برخورد نمیکردند که با یک باخت چنین رفتاری با او کردند. اگر مدافع آن روز روی تیر یک توپ را زده بود، شاید سرنوشت دایی خیلی فرق میکرد. من گفتم اگر به جای قلعهنویی یک مربی خارجی بود، مجسمهاش را میساختند، رفتهاند تیتر زدند که قلعهنویی گفته چرا مجسمهاش را نمیسازید. من میگویم حرف را بخوانید، مطلب را تجزیه و تحلیل کنید، بعد این حرفها را بزنید. شما بگویید اینکه من بگویم اگر جای ما یک مربی خارجی بود، مجسمهاش را میساختند، با اینکه بگویند چرا مجسمه من را نمیسازید، خیلی فرق ندارد؟ متاسفانه در اینجا یکسری افراد هستند که قلمشان قلم نیست. نمونه بارز حرفهای کلی من این است که اگر هاشمی طبا آمد و پخته شد، دیگر نباید میرفت و بعد روی بحث سیاسی او را کنار گذاشتند.
فارس: اتفاقی که هماکنون برای آقای کفاشیان در حال رخ دادن است.
دقیقا، من میگویم نگاه ما ورزشی باشد. یک روز من در دولت فلان مدیر را به ورزش بیاورم و از تریبون ورزش استفاده کند و برود. اما امثال دادکان خاک این فوتبال را خوردند. از نوجوانان رفته و پایش زخم شده و همه این سختیها را تحمل کرده و به رئیس فدراسیون فوتبال رسیده است. تجزیه و تحلیل این مسئله چقدر راحت است.
فارس: شما به هوادار و علاقمند به فوتبال حق میدهید که از این رشته دلزده باشد؟
به نظر من بعضیها مأمور بودند این دلزدگی را به وجود بیاورند. نخواهید که من مسئله را باز بکنم. آدمهایی بیرون از مجموعه آمدند که نگاه به فوتبال را خراب کنند و مأموریت خود را به نحو احسن انجام دادند.
فارس: سرانجامش چه میشود؟
سرانجامش؟ یکسری استعدادها نابود میشود، احساس بیش از 50 میلیون زیر سؤال میرود و خیلی چیزهای دیگر.
فارس: جواد نکونام معتقد بود اگر همین حالا شخم بزنیم و بخواهیم به همین امروز فوتبال اسپانیا برسیم، 10 سال زمان میخواهد. به نظر شما چند سال فرصت میخواهیم؟
ما هر وقت که نگاهمان را عوض کردیم، تازه کارمان شروع شده است. هر وقت حب و بغض را کنار گذاشتیم، کارمان شروع میشود. همه میروند فوتبال ببینند تا لذت ببرند اما در فوتبال ما همه به هم میپرند و توهین میکنند. یکی از ایراداتی که همیشه به برنامه 90 میگیرم این است که قداست انسانها را نشکنید. اینکه دو مدیرعامل را روبروی هم بگذارید، چه چیزی عاید ما میشود. مثل شب قبل از بازی با داماش، 3 مدیرعامل روی خط آمدند و آن اتفاقها رخ داد. این همان چیزی است که آن آدمهایی که اشاره کردم مأموریت داشتند، میخواهند. آنها میخواهند مدیران ما به جان یکدیگر بیفتند، تا مردم بگویند فوتبال این است. متاسفانه خیلیها هم در این فضا حل و غرق میشوند. واقعا ارزش داشت این همه وقت بگذاریم بخاطر اینکه مسابقه یک روز عقب افتاد. فردوسیپور گفت، بارسلونا هم سوار اتوبوس شده است. من هم همین نظر را دارم اما زمانی که بارساییها سوار اتوبوس شدهاند، اروپا 2، 3 هفته بود که در آتش بود. آنها با اتوبوس رفتند، جام را هم واگذار کردند و بعد از آن هم گواردیولا گفت، دیگر تیمم را با اتوبوس به جایی نمیبرم. برخلاف حرف فردوسیپور سفری که آنها به پمپلونا داشتند، با قطار سریعالسیر بود، نه با اتوبوس. حال ما سوار اتوبوس میشدیم و خدای نکرده اتفاقی برای تیم میافتاد، درست مثل اتفاقی که برای مرحوم حسنزاده افتاد، آیا آقایان خوشحال میشدند؟ این همه «شو» راه انداختند!
فارس: «شو» بود؟
«شو» بود دیگر. آنهایی که ماموریتشان را به نحو احسن انجام دادند، میگویند فوتبالشان این است. بعد از تیم ملی 300 مقاله علیه من نوشتند. باور کنید مطالب را نخواندم، اما تیترهای آنها را دیدم و همه چیز معلوم بود، آیا حق من آن 300 مقاله بود؟
فارس: آیا همان آدمهایی که از شما انتقاد میکردند، امروز هم نظرشان مثل گذشته است یا فرق کرده؟
انصافا نمیدانم آنها چه کسانی بودند. چند نفر را در مطبوعات میشناسیم ولی جالب است که خیلی از دوستان را که میبینیم، میگویند ما نظرمان نسبت به شما تغییر کرده است. واقعا عدهای هستند که صداقت دارند. یک آقایی فیلم «آبی استقلالی» اگر اشتباه نکنم، شاید هم اسمش «پسران آبی» بود، را ساخت. اگر دوست داشت اسمش را یک روز میآورم. بعد از چند ماه به من گفت اگر اجازه بدهید، چند دقیقه با هم باشیم. او همیشه در تمرین، مسافرت و بازیها با ما بود. گفت، آمدهام دو مطلب را به شما بگویم. اول اینکه آمدهام از شما حلالیت بگیرم، چون هنگامی که گفتند باید از استقلال با قلعهنویی مستند بسازی، من گفتم با او کار نمیکنم. گفت، از شما برای من غولی ساخته بودند، اما حالا آمدهام حلالیت بگیرم. گفتم، مطلب دومت چیست؟ گفت، من در تشکیلات صدا و سیما بودم و دیدم که یک نامه آمده و در آن نوشته شده تا میتوانید قلعهنویی را بکوبید. جرم من چه بود؟ جرم من این بود که در بدترین شرایط تیم ملی را قبول کردم. حتی به کیومرث هاشمی گفتم اجازه بدهید در استقلال بمانم تا بعد از 3 سال با این تیم به آسیا بروم، آخرین جمله هاشمی این بود که شما بمان و کمک کن. ایشان گفت، هر رئیس فدراسیونی هم بیاید نظر ما را قبول دارد. بعد از آن یک برنامه 3 ساله دادیم و گفتیم میانگین سنی تیم ملی را باید آرام آرام پائین بیاوریم که شخصیت قبلیها هم حفظ شود و تیم ملی هم لطمه نخورد.
فارس: که طرح تیم «ب» را هم ارائه کردید.
دقیقا همینطور است. برای تشکیل تیم «ب» دوشنبهها جلسه میگذاشتیم، چون یکشنبهها لیگ اروپا، لیگ برتر و حتی لیگ امارات تعطیل شده بود. احمد ابراهیمی هم دبیر جلسه بود و نزدیک به 35 هفته جلسات داشتیم. هیچکس این کار را در تاریخ فوتبال انجام نداد. برای همه تیمها در نیم فصل اول فرم درست کردیم و در نیم فصل دوم از ماحصل 140 سفر 50 بازیکن گلچین کردیم. در نیم فصل دوم نگاهمان روی این 50 بازیکن بود. 25 بازیکن را در اختیار آقای مظلومی گذاشتیم که به اردن رفتند و قهرمان شدند و از همان تیم هم چند بازیکن را به تیم بزرگسالان اضافه کردیم. مثالی میزنم.
فارس: بفرمایید.
اگر در جام ملتها این آقایان را نمیبردیم، میگفتند چون این دوستان را نبردید، تیم ملی لطمه خورد. البته بگویم که آنها را برای تواناییهایشان بردیم، ضمن آنکه تک تک آنها از جمله مهدویکیا، کریمی، نکونام، رحمان رضایی و وحید هاشمیان نهایت همکاری را با ما انجام دادند. میخواستیم کمکم نفرات جوان را به تیم اضافه کنیم و میانگین سنی تیم ملی را پائین بیاوریم تا تیم هم لطمه نخورد. ما همه چیز را برنامهریزی کرده بودیم، جالب اینجاست که در بدترین شرایط این کارها را انجام دادیم و در رنکینگ تیم اول آسیا بودیم و 2.11 هم امتیاز گرفتیم.
فارس: بدون رئیس فدراسیون؟
مشکل رئیس فدراسیون نبود. مشکل اینجا بود که دو گروه سیاسی با هم اختلاف داشتند. وگرنه هاشمی خیلی خوب کار میکرد و مصطفوی هم به عنوان دبیر خیلی خوب کار میکرد اما همان آدمهای سیاسی اولین کاری که کردند، مصطفوی را زدند. جالب است یک ماه مانده به سفر قراردادمان تمام شد. به خاطر مردم قبول کردیم، بدون قرارداد رفتیم، هیچ منتی هم نیست. حتی در گروه مرگ به عنوان صدرنشین صعود کردیم. من رک هستم. در بازی استقلال و سپاهان گفتم آنها میتوانستند برنده باشند اما مقابل کره جنوبی انصافا ما باید در 90 دقیقه بازی را میبردیم ولی این آقایان همه این مسائل را زیر پا گذاشتند. اصلا ندیدند که ما چه برنامهای برای تیم ملی ریخته بودیم. همین طرح زیر 21 سالهها، خدا گواه است که طرح ما بود. میتوانید از ناصر ابراهیمی بپرسید. حرف من این است. همین نگاهها باعث میشود که فوتبال ما به این روز بیفتد که تماشاگر از 100 هزار نفر به 3 هزار نفر میرسد.
فارس: در این چند سال خیلی به این موضوع تاکید دارید که در حقتان کملطفی شد.
در حق من نشد. در حق برنامهای که ارائه کردم کملطفی شد.
فارس: چه چیزی اینقدر اذیتتان میکند که همیشه روی این مسئله تاکید میکنید. احساس میشود همیشه یک چیزی شما را اذیت میکند.
من میگویم ما میتوانستیم با آن برنامه موفق شویم. اول صحبتهایم بحث نیروی انسانی را مطرح کردیم. با این برنامه و نیروی انسانی میتوانستیم حداقل یک بار به جام جهانی برویم. من که بعد از تیم ملی با کمک خدا و اهل بیت اگر اشتباه نکنم 4 بار جام گرفتم. دلم برای برنامهام و ایران عزیزم سوخت. باز هم میگویم هیچ منتی نیست ولی دلم برای آن برنامه خیلی سوخت. ولی آمدند و گفتند چون در برنامه 90 از مصطفوی حمایت کردی، میکوبیمت. علنا این موضوع را به خود من گفتند. حتی به من گفتند، همه چیزت خوب بود فقط نباید از مصطفوی در برنامه 90 حمایت میکردی.
فارس: بعد از تیم ملی به مس رفتید و دوباره در استقلال حضور پیدا کردید، اما میخواهیم به سپاهان برسیم. اتفاقاتی در سپاهان افتاد که بیشباهت به تیم ملی نبود.
حکایت مار و پله را میگویید. (میخندد) بعد از اینکه از تیم ملی برگشتم با توجه به مشکلات میخواستم استراحت کنم. خیلیها میگویند قلعهنویی فقط با تیمهای بزرگ میتواند نتیجه بگیرد. در صورتی که در استقلال وقتی تیم را تحویل گرفتم در نیم فصل دوم چهارم شدیم و با مس کرمان هم در نیم فصل دوم، دوم شویم و در مجموع جدول عنوان دهم را بدست آوردیم. تازهآن زمان بازیکن طراز اولی مثل علی مولایی را هم از دست داده بودیم. باز هم به استقلال آمدیم و در جام حذفی موفق شدیم و وقتی دیدم که نمیتوانم در استقلال کار کنم، به سپاهان آمدم. روزی که با ساکت صحبت کردم، گفت، ما امسال چهارم شدیم و بودجه امسال باشگاه که قرار است با شما کار کنیم، 25 درصد کمتر از سال گذشته است. هنوز قرارداد هم نبسته بودیم. خیلی جالب است که هر روز مطلب مینوشتند که سپاهان هزینههای آنچنانی میکند. از آقای ساکت بپرسید حرفی که زدم درست است یا نه. اما 2 سالی که در سپاهان بودم آنقدر راحت بودم که انگار این 2 سال جزو زندگی من نبود. با آقای پورسینا و بقیه صحبت کردیم من هرجا که میروم با مطالعه میروم. بلافاصله تصمیم گرفتیم مدیریت را هزینه کنیم. نزدیک به 16 بازیکن را به جای دیگر فرستادیم و 7، 8 بازیکن با کیفیتتر گرفتیم. آن هم با 20 درصد بودجه کم شده. با همین شرایط تیم را بستیم و اتفاقا فراز و نشیبهای زیادی داشتیم. اینجاست که میخواهم به آن نکته مهم اشاره کنم. ساکت که اتفاقا اهل فن بود، برنامه را میدید و آن را با نتیجه قیاس میکرد. او میدید که برنامه به نتیجه نمیخورد اما صبوری کرد. شاید اگر هر آدم دیگری بود، اهل فن هم نبود مثال هم نمیخواهم بزنم که الان هم هستند و به من ربطی هم ندارد، شاید آنجا قلع و قمع میشدم. ساکت میدید که برنامه پیشرفت دارد و فوتبال ما با کیفیت است ولی نتیجه نمیگیریم. شاید اگر مدیر دیگری بود، سریع قلعهنویی را خرج میکرد. اینجاست که به حرف من میرسید که آدمهای اهل فن باید باشند. در ادامه خدا نیز کمک کرد و تیم قهرمان شد. نیم فصل اول که به اتمام رسید ما در جایگاه پنجم بودیم و آقای ساکت به من گفت هیئت مدیره ماموریت داده تا با شما تمدید کنیم. به ایشان گفتم ما که هنوز نتایج خوبی نگرفتیم، ایشان گفت، اصلا شما آخر فصل با تیم ششم شوید، اما به من گفتند با شما تمدید کنم. شما قرارداد داشته باش و پولت را بگیر. این خیلی جالب است. همان زمان 2 رکعت نماز شکر خواندم و گفتم خدایا ممنونم که لطف کردی و خوشحالم که طوری رفتار کردیم که هنوز نتایج خوبی نگرفتهایم میخواهند قراردادمان را تمدید کنند.
فارس : بعد چه شد؟
من به ساکت گفتم میخواهم آخر فصل تصمیم بگیرم که او گفت که ما 6 ماه جلوتر باید برنامهریزی کنیم و از همین حالا هم لیست فصل آینده شما را میخواهیم. اینها را مردم بدانند بد نیست. بیدلیل باشگاه سپاهان طوفان زرد طلایی نشده است. اینها همه حاصل برنامهریزی دکتر اسلامیان، مهندس پورسینا و مهندس رجایی و دیگران که این برنامه را ریخته بودند، است. هر طور شده بود تمدید قرارداد را به آخر فصل موکول کردم. ساکت گفت، آخر فصل شده و تیم قهرمان شده میخواهیم با شما تمدید کنیم. لطفا اسامی بازیکنانت را به من بده. به او گفتم من در سپاهان میمانم اما اجازه بدهید به تهران بروم و 2،3 روز استراحت کنم و بعد از آن برنامه را به شما ارائه میکنم. به من گفت، مسائل مالیات چطور است گفتم میروم و برمیگردم اما مطمئن باشید با هم هیچ مشکلی نداریم. به تهران آمدم یک پیشنهاد به من شد که سرم سوت کشید! جلسه هم گذاشتیم به دوستانی که این پیشنهاد را به من دادند گفتم فقط بروید رضایت آقای ساکت را بگیرید. همین دوستان میگفتند مگر قرارداد امضا کردی، گفتم نه من حرف زدم! به اصفهان برگشتم و به ساکت گفتم قرار است با شما در خصوص من تماس بگیرند، 15 روز به ساکت زنگ زدند ولی ایشان قبول نکرد. خدا شاهد است با نیمی از قراردادی که قرار بود بگیرم با سپاهان تمدید کردم. با وجود اینکه سال دوم بازیکنان باکیفیتتری داشتیم، اما فصل را خوب شروع نکردیم و شاید حتی بدتر از سال اول. دوباره یک روز در هیئت مدیره جلسه بود آقای ساکت در آن جلسه حضور نداشت چون به مکه رفته بود. دوستان هیئت مدیره گفتند آقای قلعهنویی چکار کنیم که تیم از این حالت در بیاید و نتایج بهتر شود. به من گفتند نمیخواهیم در کارت دخالت کنیم اما فقط اگر طرحی و برنامهای داری بگو تا ما اعمال کنیم. به آنها گفتم من قولی نمیدهم اما مطمئن هستم این تیم 3 هفته پیش از پایان لیگ قهرمان میشود صورتجلسه هیئت مدیره هم موجود است. سال دوم هم با اقتدار در آسیا حضور داشتیم. میخواستم این را بگویم که وقتی اهل فن سر کار باشند، همه چیز درست پیش میرود. 7 بازی در آسیا 17 گل زدیم همین براگا که کاندیدای نیمکت تیم برزیل بود، در 4 بازی به تیمش نباختیم و در 2 بازی آخر 9 گل زدیم و کالدرون را در ریاض شکست دادیم. به مترو هم یک بار باختیم و یک بار بردیم. مقابل بنیادکار هم 70 دقیقه 10 نفره 3 گل زدیم. 7 بازیکن آن تیم با تیم ازبکستان مقابل ایران بازی کردند. وقتی نگاه علمی باشد و مدیریت ورزشی درست باشد، این اتفاقات مهم شکل میگیرد. ما قهرمان شدیم و در آسیا بالا رفته بودیم که آقایان گفتند مجددا به ما لیست فصل بعد را بدهید. چون در آسیا بالا رفته بودیم، خیلی جلوتر لیست را به آنها دادم. خوشبختانه تیم هم در لیگ به همه تیمها 4،5 گل میزد. البته ما که آسیایی نیستیم، مربی بینالمللی نیستیم و همه اینها شانسی بود.
ادامه دارد