احمد توکلي نماينده مردم تهران با اشاره مستند به سخنان احمدي نِژاد و
انتقاد از تاکيد بيش از اندازه وي بر ايران و ايرانيت در نامه اي خطاب به
وي نوشت:" آقاي رئيس جمهور! جنابعالي در گفتگوي تلويزيوني پس از دفاع
صددرصد از اطرافيان بعضاً مسالهدار خود، تاكيد كرديد كه «ما يك برنامه
روشن داريم» و نيروها را متناسب انتخاب ميكنيم. لطفا براي مردم، بويژه
نيروهاي حزبالهي و بسيجي توضيح دهيد كه اين ايراني گري در كجاي برنامه
روشن شما قرار دارد؟ آيا اين ادامه بزرگ كردن منشور كوروش و رونمايي از آن
با حضور رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران، رئيس دفترش و سفير انگلستان است؟
آيا پرده دیگری از جداسازي «مكتب ايراني» از «مكتب اسلامي» است لازم است
شما كه در اين گفتگوها شركت ميكنيد، به اين پرسشها پاسخ دهيد تا مردم
بدانند دلیل اصلي آقاي رئيس جمهور برای اين ايرانيگري و تاکید غیرمعمول
بر محبت با آن نتايج منفي چيست؟
به گزارش الف متن کامل نامه احمد توکلي خطاب به رئيس جمهور بدين شرح است:
برادر ارجمند جناب آقاي دكتر احمدي نژاد
رئيس جمهور محترم
با سلام و احترام؛
اخيراً در سخنرانيها و گفتگوهاي تلويزيوني جنابعالي گرایش جديدي آشكار
شده است كه از جهات گوناگون سوال برانگيز و در خور توجه است. ضرورت اين
توجه از حيث مقام رياست جمهوري است كه اكنون مسئوليت آن به دوش شماست.
منظورم اصرار شما به حرف های ملی گرایانه ای است که ابزاری بودن آن بر هر
اهل نظری آشکار است و غیراسلامی بودن آن نیز. این ادبیات شما هم وهن اسلام
است و هم وهن تمدن ایران. در اين باره موارد زير قابل توجه است:
1- شما در گفتگوي مستقيم تلويزيوني سهشنبه شب 26/11/89 كه حدود يك ساعت
آن به سحنان جنابعالي اختصاص داشت بيش از 45 بار از كلمه ايران، ايراني و
ايرانيان، به جا و نابجا، استفاده كرديد. اين وضع در سخنراني شما در همايش
نقش فناوری های نوین در زندگی انسان برای تحقق صلح و سعادت در30/11/89 در
کیش تکرار شده است. در حاليكه در اين دو برنامه از كلمه اسلام استفاده
نكرديد. اگر طرح مکتب ایرانی- مکتب اسلامی و دفاع شما از آن نبود و یا فرد
دیگری چنین سخنانی می گفت، کمتر حساسیت برمی انگیخت، ولی در این جا به نظر
ميرسد براي تكرار كلمه ايران تعمدي در كار است و در نگفتن اسلام نیز قصدی
تعقیب میشود. این گرایش در حدی بود که به تحريف تاريخ نيز مبتلا شديد.
ترديدي در اين واقعيت تاريخي نيست كه در طول تاريخ ملت ايران به صفاتي
شهرت يافته كه برخي از آنها افتخارآفرين است. از جمله است سهم ایرانیان در
تکوین تمدن اسلامی و – در دوران معاصر – پیدایش انقلاب اسلامی در ایران و
مقاومت این ملت در این 32 سال و الهامی که به ملل مسلمان داده است و آثارش
امروز رخ مینماید.
سخن بر سر تجليل از خدمات اين ملت به اسلام نيست كه حقيقتي تاريخي است،
سخن بر سر اين است كه اين ملت و انقلاب آن مديون اسلام است. اين اسلام بود
كه به دست ملت ايران دست استبداد و استعمار را ازاین سرزمین كوتاه كرد.
2- اين گرايش در هر دو مطلب مذكور چنان است كه از برخي جملات شما بوي نژادپرستي ميآيد:
* فرهنگ و روش ايراني، ويژه و منحصر به فرد است (در همايش كيش)
* فرهنگ و روش ايراني چيست؟ اساس فرهنگ ايراني به محبت برآمده از
يگانهپرستي، عتدالتخواهي و بزرگي و كمال انسان است. به تاريخ اين سرزمين
و سنتها و آداب و رسوم ايران نگاه كنيد، تقريبا همه آداب و رسوم ايراني،
كاملاً انساني است و ظرفيت جهاني شدن دارد. چون با نگاه به انسان و
نيازهاي انساني طراحي شده است. در دل همه آنها حكمت هست. نقطه اوج آداب و
رسوم ايراني، نوروز است كه همة آن زيبايي، عشق، محبت و انسانيت است.
(همايش كيش)
* اصلاً زن ايراني توي دنيا يك است. از نظر ادب، هنر، معرفت و انسانيت چيز ديگري است (گفتگوي تلويزيوني)
بحث از درست و غلط بودن اين گزارهها، به شکل مطلق، به كنار، آنچه مهمتر
است این سوال است که تافته جدا بافته معرفي كردن ايرانيان از زبان رئیس
جمهور چه معنایی دارد؟
3- شما حساب «مسلمانان» را از «ايرانيان» و حساب «فرهنگ ايراني» را از «فرهنگ اسلامي» با وضوع و دقت جدا ميكنيد:
وقتي مجري سيما از شما درباره خيزش اسلامي اخير در منطقه ميپرسد در پاسخ ميفرماييد:
* اين بيداري ..... در همه دنيا هست. ويژه «مسلمانان» يا «ايرانيان» نيست
در جاي ديگري از همان گفتگو فرموده ايد:
* يكي از نگرانيهاي ما هميشه فاصله طبقاتي است. چرا بايد يك عده محروم
باشند؟ «فرهنگ ايراني» اين طوري است، «فرهنگ اسلامي» اين طوري است
آيا اين همان ادامه بحث انحرافي «مكتب ايراني» و «مكتب اسلامي» نيست؟ این
جداکردن ها و تافته جدابافته ساختن ها چه فضیلتی را برای ایران اثبات می
کند؟ کجا رفت احترام آثار بزرگانی چون شهید مطهری و " خدمات متقابل اسلام
و ایران " او؟
4- در اين ايرانيگري تا جايي پيش ميرويد كه به قلب واقعيت هم مبتلا می شويد، آنجا كه گفتهايد:
*ايرانيها اينطورياند ديگر، جانشان را می دهند براي عزت ايران، چقدر روي مين رفتند براي عزت فرهنگ اين سرزمين!
چرا جوری سخن می گویید که گویی مفاد این همه وصیت نامه های شهدا را نادیده
گرفته اید که اعتقادات دینی و سرمشقی که از اولیای خدا گرفته اند جانمایه
انگیزه های آنان برای شهادت بوده است؟ چرا می خواهید بر همه این فداکاری
ها رنگ ملی گرایی بپاشید در حالی که حتی جبهه ملی هم مدعی آن نبوده است.
بخوانید سخن امام را که فرمود:
* ملت ما كه خون خودش را ريخت و فرياد كرد الله اكبر، فرياد كرد جمهوري
اسلامي، اسلام اينها را وادار كرد به يك همچو جانبازي و خونريزي و فدايي
دادن (صحيفه نور ج 7 ص 456)
* همه ميدانندكه تحمل هشت سال فشار و سختي فقط براي اسلام عزيز بوده است
(صحيفه نور ج 21 ص 329)
* اين همه خون دادند مردم براي اينكه اسلام تحقق پيدا كند. (صحيفه نور ج 8 ص 43)
5- در همين راستا علت دشمني استكبار را با ايران اسلامي به نادرستي به ايراني بودن باز گردانديد:
*آنها كه با ما دشمني ميكنند، با سلاح و موشك و بمب، دشمن نيستند.... از
بازيابي هويت و روش ايرانيها ميترسند. چون در تاريخ تجربه كردهاند،
ديدند هرگاه ايران فرصتي پيدا ميكند و خود را مييابند، حرفهايشان جهاني
است(همايش كيش)
براي روش ايراني هم كه قبلاً تعريف خاص خودتان ارائه كرديد. اينكه اين
ايرانيگري که شما بر آن اصرار دارید چقدر مورد قبول محققان و مورخان است
بحث دیگری است، ولي به راحتي با رجوع به تحليلهاي واقع بينانه امام
تعارضش با خط آن بزرگوار آشكار ميشود:
* دشمنهاي ما از جمهوري نميترسندة از اسلام ميترسند(صحيفه نور ج 7 ص 456)
* تنها نيروي كه ميتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در
اين ده سال انقلاب اسلامي ايران، ضربات سختي از اسلام خودهاند و تصميم
گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدي
است نابود كنند.
حوادث افتخارآفرين اين روزها منطقه شمال آفريقا تا انتهاي شبه جزيره
عربستان گوياي همين حقيقت است كه همه جا آمریکا و همپیمانانش با اسلام
مساله دارند نه با ايراني و مصري و يمني و بحريني. ناسيوناليسم منحط هم در
ايران سابقه دارد و هم بيشتر در كشورهاي عربي به ويژه در مصر. هيچگاه هم
آمريكا و اروپا و اسرایيل با آن مسآله ای نداشتند بلکه عندالاقتضاء تقویت
هم در کار بود، ولي مبارزان مذهبي، به ويژه علماي آزاده در همه جا تحت
فشار و تعقيب بودند. از روحانيت مبارز در ايران تا سيد قطب در مصر.
6- تمسك به ايرانيگري با مصالح ملي ما در صحنه منطقهاي و داخلي چه ميكند؟
درست در وضعيتي كه تمامي مردم منطقه از شمال آفريقا تا يمن و كشورهاي
همسايه، با فصل مشترك اسلاميت علیه دست نشاندگان غرب قيام كردهاند، حق
اين است كه رئيس جمهورِ جمهوري اسلامي ايران بر اسلاميت - که واقعيت هم
دارد- تاكيد بورزد نه آنكه با تاكيد بر ايرانيگري كه بخشي از آن نيز
گزافه و غير واقعي است، فرصت بزرگ ارتقاء مصالح جمهوری اسلامی و مصالح كلي
كشورهاي مسلمانان را فرو گذارد. و از آن زیانبارتر آن که با این حرف ها،
حساسیت های فراوانی را هم در جهان اسلام و در منطقه علیه ایران برانگیزد.
جنابعالي با محبوبيت خوبي كه به بركت انقلاب اسلامي مردم ايران بين ملل
مسلمان، به ويژه ملت مصر كسب كرده بوديد، ميتوانستيد دراين حركت گسترده
مسلمانان موثر شويد و با اين اقدام موقعيت بينالمللي و منطقهاي جمهوري
اسلامي ايران را ارتقاء ببخشيد. از آدم باهوشي مثل شما غفلت از اين مهم
عجيب است! این چه ادبیاتی است که اهل تحقیق آن را ابزاری می گیرد و اهل
سیاست آن را مضر؟
از حيث داخلي نيز دميدن در مليگرايي عامل تفرقه است نه اتحاد. به ياد
داريد كه اولين كسانيكه با ابزار ايرانيگري قصد داشتند نفوذ سياسي بخرند
حزب مشاركتي ها بودند كه با شعار «ايران براي ايرانيان» به ميدان انتخابات
آمدند. حتماً به خاطر داريد كه اين حركت اصلاحطلبان به تعصبات قومي دامن
زد. تعصباتي كه ريشه شيطاني دارد و عامل تفرقه در ايران است.
7- محور ديگر صحبتهاي شما در سخنراني ها و مصاحبههاي اخير كه در دو مطلب
مورد بحث نيز ظهور زيادي دارد، تاكيد افراطي بر محبت است. اين كار از نگاه
ديني قطعاً ناتمام است.
* اگر فقط ويژگي محبت در انسانها متجلي شود، زندگي بشريت سرشار از سعادت و
صلح خواهد شد و آرزوي تاريخي بشر براي صلح و جاودانگي محقق خواهد شد.
ايرانيان همواره در طول تاريخ از اين ويژگي به طور كامل برخوردار بودند.
(همايش كيش)
* دولت همه را دوست دارد، دولت به عنوان دولت همه ملت ايران، ما همه ملتها
را دوست داريم، همه را! تمام ده دهك يعني 75 ميليون جمعيت ايران را دوست
داريم... همه را دوست داريم. (گفتگوی تلویزیونی)
اين سخنان شما به سخن دراویش دکاندار بيشتر شبيه است تا رئيس جمهور يك
كشور انقلابي و سوگند خورده به قانون اساسياي كه در اصل دوم آن مبارزه
باسلطهگري و سلطهپذيزي را در داخل و عرصه جهاني يك راه استراتژيك شمرده
است. اگر شما همه 75 ميليون نفر از جمعيت ايران را دوست داريد پس توّلي و
تبـّري چه ميشود؟
8- به نظر می رسد که در سیاست خارجی نیز صلح كلی شده اید. امري كه با ديپلماسي رسمي كشور در تضاد است:
* راهي جز همكاري نيست. براي رسيدن به همكاري نيازمند گفتگو هستيم. ما
هميشه گفتهايم كه آماده گفتگو هستيم .ما هيچ وقت از گفتگو فراري
نبودهايم .بايد گفتگو كنيم و.... ما ميخواهيم گفتگو كنيم براي همكاري و
دوستي، نميخواهيم نتيجه گفتگوها افزايش دشمني باشد. (گفتگوي تلويزيوني)
با همه دولتها ميخواهيد گفتگو كنيد؟ استثناء ندارد؟ يادتان هست در محضر
رهبري وقتي جنابعالي با همين كليت از مذاكره صحبت كرديد، مقام معظم رهبري
در جمع مسئولان نظام با صراحت گفتگو با آمريكا را استثنا فرمود؟ اسرائيل
كه جاي خود دارد.
ريشه اين جور سخن گفتن ناشي از نگاهي است كه به آمريكا و جهان استكباري
پيدا كردهايد، يا از قبل داشتيد و حالا تدريجاً بيان ميفرماييد. شما
آنان را دچار تحليل غلط و اشتباه محاسباتي ميشماريد نه داراي روحيه
استكباري، فزون طلبی و ستمگری!
*با ايران مشكل دارند. حالا به خاطر روحيه استكباري يا تحليل غلط. من فكر
ميكنم بيشتر به خاطر تحليل غلط است. اشتباه محاسباتي است... البته ما
دوست نداریم درباره تحريم، درباره دشمني [حرف بزنيم] ... همكاري كنيم به
نفع همه است، به نفع همه دنياست.من فكر ميكنم اگر آدم هايي بودند كه
اشتباه محاسباتي نداشتند شرايط را ميفهميدند، خيلي بهتر ميتوانستند از
توانمنديها و ظرفيتهاي ملت ايران در دنيا استفاده كنند.(گفتگوي تلويزيوني
)
اين نگاه نسبت به آمريكای سلطهگر با واقعيت نميخواند. علاوه بر آن با
مصالح ملی ما و مصالح مسلمانان منطقه سازگار نيست. اگر اين تصوير غيرواقعي
را مردم ايران از آمریکا داشتند، اساساً انقلابي نميشد تا امروز شما رئيس
جمهور باشيد و اگر مردم منطقه نگاه شما را داشته باشند به جاي آنكه براي
سرنگوني آنها قيام كنند، بايد با حاكمان گرفتار اشتباه خود گفتگو می
کردند. ولي ظاهراً آنها هم مانند مردم ايران حرف امام امت را پذيرفتهاند
كه آمريكا شيطان بزرگ است و نصيحت رهبر معظم انقلاب را قبول كردهاند كه
فرمود فريب اين شيطان را نخورند و قيام خويش را تا انتها ادامه دهند.
آقاي رئيس جمهور! جنابعالي در گفتگوي تلويزيوني پس از دفاع صددرصد از
اطرافيان بعضاً مسالهدار خود، تاكيد كرديد كه «ما يك برنامه روشن داريم»
و نيروها را متناسب انتخاب ميكنيم. لطفا براي مردم، بويژه نيروهاي
حزبالهي و بسيجي توضيح دهيد كه اين ايراني گري در كجاي برنامه روشن شما
قرار دارد؟ آيا اين ادامه بزرگ كردن منشور كوروش و رونمايي از آن با حضور
رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران، رئيس دفترش و سفير انگلستان است؟
آيا پرده دیگری از جداسازي «مكتب ايراني» از «مكتب اسلامي» است؟ يا مقدمه
«منشور نوروز» است؟ دعوت از 12 رئيس جمهور و انجام مراسم ويژه در تخت
جمشيد از ابتكارات کیست؟ اين مراسم يادآور جشنهایي در رژیم گذشته نيست؟
این ها در ايجاد فاصله بين ما و ملل مسلمان ديگر چه اثري دارد؟ تبليغات
علماي فاسد وهابي را عليه ما چقدر تقويت ميكند؟ لازم است شما كه در اين
گفتگوها شركت ميكنيد، به اين پرسشها پاسخ دهيد تا مردم بدانند دلیل اصلي
آقاي رئيس جمهور برای اين ايرانيگري و تاکید غیرمعمول بر محبت با آن
نتايج منفي چيست؟
احمد توکلی
نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر