کد خبر: ۹۸۰۲۶
زمان انتشار: ۱۳:۵۹     ۱۷ آذر ۱۳۹۱
پیرامون یادنوشت های اصلاح طلبان درباره پرونده های مختومه!
جناح اصلاحات و رسانه های تجدیدنظر طلب، با فرارسیدن آذرماه با رجوع به پرونده های مبهم و زدودن گرد و غبار از آنها، خاطرات نفاق و جنجال و آشوب را بار دیگر زنده می کنند! سابقه نشان داده است که اینگونه تشنج آفرینی ها عاقبت خوشی را در پی نداشته و فرجام آن به دریوزگی اجنبیان منتهی می شود.
"صراط" – جناح اصلاحات و رسانه های تجدیدنظر طلب، با فرارسیدن آذرماه با رجوع به پرونده های مبهم و زدودن گرد و غبار از آنها، خاطرات نفاق و جنجال و آشوب را بار دیگر زنده می کنند!

به گزارش سرویس سیاسی صراط؛ در همین رابطه هفته نامه دگراندیش "آسمان" در سه مطلب جداگانه، به شکلی مبسوط و مفصل، سالمرگ "کاظم سامی"، از اعضای "خداپرستان سوسیالیست" را گرامی داشته است.



در یکی از این نوشته ها با عنوان "متعهد به عدالت خواهی و مسلمانی"، نظام الدین قهاری با تطبیق جهت دار سالروز مرگ سامی با قتل های به اصطلاح زنجیره ای، چنین می نگارد: «آذر، ماه آخر پاییز یادآور حادثه ای دردناک است که هیچگاه گرد فراموشی بر آن نخواهد نشست. آن حادثه تأثرانگیز فاجعه شهادت گونه شادروان دکتر کاظم سامی روانپزشک خلاق و باوجدان است که حین طبابت و در کسوت پزشکی در مطب خود از سوی دشنه جنایتکار مادون انسانی مغز متفکرش درهم کوبیده شد و جند روز بعد با وجود کوشش خستگی ناپذیر پزشکان و جراحان دار فانی را وداع گفت و خانواده خود و دوستان وفادارش را به ماتم نشاند. قتل فجیع شهید[!] دکتر سامی سرآغاز قتل های مشابه دیگری بود که بعدها به قتل های زنجیره ای موسوم شد و فاجعه آمیزترین آن کشتار خونین شادروان داریوش فروهر و همسر هم رزمش پروانه فروهر بود که جنایتکاران سبعیت را به آخرین درجه رسانده بودند. قتل محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و مجید شریف که انسان هایی متفکر و دارای اندیشه خلاق بودند مشمول جنایت هایی است که از سوی افراد خودسر! دستگاه های اطلاعاتی به وقوع پیوسته است.»!!!



نکته ای که در این نوشته جلب توجه می کند آن است که از طرفی به یک فرد سوسیال مسلک، عنوان شهید اطلاق می شود و از سوی دیگر قتل شخصی در سال 67 در راستای قتل های موهوم زنجیره ای در سال 77 ارزیابی و همانندسازی می شود!!!

پرداختن به اینگونه موضوعات بهمراه جهت گیری های خاص، اخیراً در دستور کار جناح تجدیدنظر طلب قرار گرفته است؛ حال مشخص نیست که ایشان با دامن زدن به این موضوعات کهنه و مستعمل، کدام مطلوب را پیگیری می کنند و خواهان ماهی گیری از کدام آب گل آلودند؟!!!

سابقه نشان داده است که اینگونه تشنج آفرینی ها عاقبت خوشی را در پی نداشته و فرجام آن به دریوزگی اجنبیان منتهی می شود.

اکبر گنجی معلوم الهویه(!) از جمله افرادی بود که سعی داشت با تمرکز هرچه بیشتر بر افشای زوایای پنهان موضوع قتل های اوهام گونه زنجیره ای، برای خویش، شهرت و اعتباری دست و پا کند.



از این رو بود که اکبر گنجی؛ گنجی سهل الوصول تر از سخن چینی علیه جمهوری اسلامی نیافت و با دست به قلم بردن و اتهام زنی به نظام، راهش را به سمت و سوی باختران هموار ساخت!

وی به زعم خود توانست با انتشار دو کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری» و همچنین «تاریکخانه اشباح»؛ عوامل پشت پرده جنایات به اصطلاح سلسله وار و زنجیره ای را مکشوف و پرده از توهمات توطئه گرایانه خود پیرامون جمهوری اسلامی بردارد!

از این رو می توان یادنوشت های اخیر جراید زنجیره ای اصلاح طلبان را نیز در همین راستا تحلیل و تفسیر نمود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها