گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ تیم ملی
فوتبال ایران 8 آذر ماه سال 1376 پس از کش و قوس ها و اما و اگرهای فراوان
موفق شد استرالیا را در دیدار برگشت و در ملبورن از پیش رو بردارد و خود را
به جام جهانی فرانسه برساند.
این دیدار و گل خداداد عزیزی همیشه در
خاطرات ایرانیان باقی می ماند و حتی با وجود گذشت 15 سال از آن بازی، هنوز
زنده و تکرار آن لذت بخش است.
حماسه گران ملبورن که امروز به جای
بازیکنان جوان به مردان پخته و سن و سال داری تبدیل شده اند، هر کدام در
گوشه ای از ایران و حتی خارج از ایران زندگی می کنند و مطمئنا امروز بیش از
ما یاد و خاطره این بازی را در ذهن خود تداعی می کنند؛ آنها بهتر از هر
کسی می دانند که در این دیدار چه گذشت و چه شد که نتیجه 2 بر صفر باخته به
تساوی 2 بر 2 تغییر کرد.
«خبرگزاری دانشجو» به همین بهانه سراغ
برخی از ملی پوشان ایران در این دیدار رفته تا خاطرات آنها را مرور کند که
متن این مصاحبه ها در ذیل آمده است.
حمید استیلی: به تهامی گفتم بنشین و بند کفش خود را ببند تا زمانی از بازی تلف شود
سال 1376 یکی از بهترین سالهای تیم ملی
ایران بود و میبینیم که با وجود گذشت 15 سال هنوز شیرینی صعود ایران به
جام جهانی، در کام مردم ایران است و از آن به نیکی یاد میکنند .
دلیل ماندگاری بازی ایران و استرالیا
این است که در آن زمان همه مردم خود را جزئی از تیم ملی میدانستند و هر
کسی هر کاری که میتوانست برای موفقیت تیم انجام میداد، به علاوه اینکه
بازیکنان تیم ملی نیز از لحاظ فنی مکمل یکدیگر بودند و از نظر نقطه نظرات
اخلاقی و تیمی وحدت رویه داشتند که این مسئله کمک زیادی به تیم ملی برای
ارائه بازیهای قابل قبول در آن مقطع کرد .
نتایجی که قبل از بازی با استرالیا به
دست آورده بودیم، سبب شد تا اعتماد مردم نسبت به این تیم جلب شود، در جام
ملتهای 1996، کره جنوبی را با شش گل و عربستان را با سه گل مغلوب کردیم و
در مرحله مقدماتی جام جهانی نیز به جز دیدار با قطر در سایر دیدارها نتایج
قابل قبولی به دست آوردیم؛ بنابراین باید گفت که بازی ایران و استرالیا
نتیجه نهایی بازیهای خوب گذشته تیم ملی بود .
بعد از اینکه استرالیا با دو گل از
ایران پیش افتاد، غرور سراسر این تیم را فرا گرفته بود و سرمربی این تیم
نیز همان لحظه اعلام کرد که صعود استرالیا به جام جهانی حتمی شد، ولی پس از
پاره شدن تور دروازه ایران توسط یکی از تماشاگران استرالیا بازیکنان غیرتی
شدند و نتیجه به کلی تغییر کرد.
بزرگترین خاطرهام از آن دیدار گل دوم
بود که خداداد آن را زد؛ پس از آن گل همه بازیکنان با دوندگی بی امانشان
نتیجه را حفظ کردند، کسی فکرش را نمیکرد ما در استرالیا مساوی کنیم و به
جام جهانی صعود کنیم.
استرالیا بعد از گل دوم فشار زیادی به
دروازه ایران وارد می کرد و در آن شرایط سخت نیاز داشتیم از زیر فشار حریف
خارج شویم، به همین خاطر فکر کردم به تهامی بگویم که بنشیند و بند کفشش را
ببندد تا لحظاتی وقت را تلف کرده و از آن شرایط خارج شویم.
شاید تهامی در آن صحنه کارت زرد گرفت،
اما همان چند لحظه هم برای ما خیلی مهم بود و باعث شد با تمرکز بیشتری به
بازی ادامه داده و نتیجه دلخواه را بدست آوریم.
رضا شاهرودی: تماشاگری که تور دروازه را پاره کرد به ایران کمک کرد
در دیدار ایران و استرالیا با وجود اینکه دو گل عقب بودیم، اما بچهها به دلیل عشقی که به تیم ملی داشتند مردانه ایستادند.
در آن دیدار تاریخی بازیکنان استرالیا
فشار زیادی به دروازه ایران وارد کردند، اما زمانیکه یکی از تماشاگران
وارد زمین شد و تور دروازه ایران را پاره کرد، سبب ایجاد وقفه در بازی و
تغییر روند آن شد و ما در این فاصله توانستیم تیم را جمع کنیم.
البته نباید از یاد برد که بعد از باخت
تیم ایران برابر قطر، استرالیا تنها شانس ایران برای صعود بود و به همین
دلیل دیدار ایران و استرالیا حساسیت زیادی داشت؛ چرا که بعد از 20 سال
ایران می توانست به جام جهانی راه یابد.
بازیکنان تیم ملی همیشه باید دیدار
ایران و استرالیا را الگوی خود قرار دهند و به یاد داشته باشند که بازیکنان
در آن برهه با چه غیرتی به جام جهانی صعود کردند.
در حال حاضر در تیم ملی و در سطح فوتبال
کشور بازیکنانی در حد تیم ملی ایران در جام جهانی 1998 نداریم و دلیل این
تفاوت سطح این است که بازیکنان در آن زمان پول کمتری دریافت میکردند، اما
در مقابل با تعصب بازی میکردند.
متاسفانه امروز در فوتبال ما پول
حرفهای وجود دارد، ولی فرهنگ حرفهای دیده نمیشود و باید به یاد داشت که
پول زیاد بازیکنان را خراب میکند.
این درست است که بازیکنان ملیپوش باید
بیشتر از سایر بازیکنان پول بگیرند، اما امروز در فوتبال باشگاهی ما برخی
از بازیکنان در سطح پایین هم پولهای حرفهای میگیرند.
نعیم سعداوی: استرالیاییها موقع پخش سرود ایران هیاهو میکردند
دیدار ایران و استرالیا فاکتورهای خاصی
دارد که این بازی را جاودانه کرد؛ تیم ملی ایران از بازیکنانی تشکیل شده
بود که با تمام وجود و با عشق و تعصب به پیراهن تیم ملی سعی کردند هر چه در
توان دارند در زمین پیاده کنند.
در آن زمان جوی بین بازیکنان وجود داشت
که باعث شد تیم ایران در اوج هماهنگی به سر ببرد؛ عملکرد خوب فدراسیون و
مربیان آن زمان بخصوص مایلی کهن در کنار کار خوب باشگاهها و لیگ منظم در
کنار فاکتور غیرت بازیکنان باعث بوجود آمدن این جو شد، اما متاسفانه امروز
این عوامل کمرنگ شده است.
بازیکنان آن دوره امروز وارد عرصه مربیگری شدهاند، اما باید بستر مناسبی فراهم شود تا بتوانند ایدههای خود را اجرا کنند.
روند رو به رشد فوتبال ایران از جام
ملتهای آسیا در سال 1996 آغاز شد و نتیجه آن در سال 1998 نمایان شد و
بچهها در آن زمان در اوج آمادگی فردی و تیمی بودند و اگر آن تیم حفظ
میشد، در جام جهانی میتوانست کارهای بزرگتری انجام دهد.
استرالیاییها در بازی رفت در تهران جو
بدی را ایجاد کردند و حتی آشپز هم همراه خود آورده بودند و در مورد زمین
استادیوم آزادی هم گفتند که این زمین به درد کدو کاشتن میخورد.
حتی در بازی برگشت در استرالیا موقع پخش سرود ایران، سر و صدا می کردند و سوت میزدند که این مسئله غرور بچهها را جریحهدار کرد.
استاد اسدی: مردم ایران هرگاه میخواهند از فوتبال ایران یاد کنند، از بازی ایران و استرالیا میگویند
صعود ایران به جام جهانی 1998 بعد از 20 سال اتفاق افتاد و همین امر بازی ایران و استرالیا را تاریخی و ماندگار کرد.
ایران در این بازی با وجود اینکه با دو گل از استرالیا در خانه این تیم عقب بود، اما نتیجه را به تساوی کشاند.
مردم ایران آن زمان تیم ملی را دوست داشتند و هر گاه میخواستند از فوتبال ایران یاد کنند، تیم ملی 1898 را مثال میزدند.
متاسفانه تیمهای ما امروز نتیجهگرا شدهاند و رابطهها در فوتبال دخیل شدهاند و دلالبازی نیز در فوتبال تاثیرگذار است.
خداداد عزیزی: وقتی صاحب توپ شدم، ویهرا سیگارش را انداخت و بعد از گل دوباره آن را برداشت
وقتی فیلم بازی را تماشا کردم، فهمیدم
والدیر ویه را، سرمربی تیم ملی در آن بازی وقتی من صاحب توپ شدم سیگارش را
انداخت و بعد از گل دوباره آن را برداشت و کشید؛ صحنه قشنگی بود، هر چند که
معتقدم ویه را چون پول کمی از فدراسیون در آن زمان دریافت می کرد، خواسته
صرفه جویی کند و به همین خاطر دوباره سیگارش را از روی زمین برداشت.
فوتبال ما آنقدر ضعیف شده که هنوز بازی
ایران و استرالیا زنده است؛ ببینید فوتبال ایران بعد از جام جهانی 1998
چقدر ضعیف و کم افتخار شده که هنوز هم با گذشت 15 سال وقتی میخواهیم در
فوتبالمان از یک نتیجه خوب یاد کنیم، سراغ بازی ایران و استرالیا می رویم.
خیلی خوب است که مردم از آن بازی با
نیکی یاد می کنند، اما نباید فراموش کنیم که دیگر در فوتبال ایران افتخاری
نبوده است و این جای تاسف و نگرانی دارد.
متاسفانه فوتبال ایران در این روزها نه
لیگ خوب و پویایی دارد و نه اینکه در رده های پایه خوب نتیجه می گیرد و حتی
در مقابل بازیکنان آن روزها که امروز سرشار از تجربه هستند را فراری می
دهند و از فوتبال دور می کنند.
وقتی هم که واقعیت را میگوییم، متهم
میشویم که آدم خوبی نیستیم؛ در تیم ملی بهتر است کریم باقری کنار کیروش
باشد یا امید نمازی؟ حالا میگوییم دوستان از ادبیات من و علی دایی خوششان
نمیآید و اصلا ما بداخلاق هستیم، چرا از کریم باقری که آدم موجه این
فوتبال است، استفاده نمیکنند؟