حسینیهی 598، حاج مهدی سلحشور از مداحان برجسته کشور که موضوع شهدا و دفاع مقدس جزء لاینفک مجالسش می باشد و تا کنون اشعار و نوحه های متعددی را در این خصوص سروده است، در خصوص سیاسی بودن مجالس اهل بیت (ع) به جریان سازی هیئات در جامعه اشاره می کند و با بیان اینکه سکولاریزم خطر بزرگی بود که هیئات عزاداری را تهدید می کرد در این باره می گوید: به اعتقاد من خطر اصلی زمانی بود که عده ای با نقشه قبلی و خیلی رنگ و لعاب دار و حرفه ای، موضوع جدایی دین از سیاست را در مداحی ها حاکم کردند. این جریان از سال 75 ـ 76 شروع شد.
این مداح برجسته کشور در قسمت دیگری از این مصاحبه با بیان اینکه ما عاشورایی را قبول داریم که امام خمینی(ره) آورد، می گوید: عاشورای ما عاشورایی بود که وصل به عاشورای مورد نظر امام(ره) بود؛ عاشورایی که جریان ایجاد می کرد. باید ببینیم تکلیف مان چیست و کدام بعد وجودی آن حضرت وظیفة ما را نشان می دهد.
مشروح مصاحبه با حاج مهدی سلحشور را در ادامه ملاحظه می کنید:
به نظر شما تفاوت الگوی مداحی در دوران دفاع مقدس و بعد از آن چیست؟
توی جنگ، این سبک و سیاق فعلی مداحی نبود. ما یک سبک سنتی داشتیم که از قدیم رایج بود. نقطه آغاز سبک های جدید مداحی را می توان سال های 62 و 63 دانست که افرادی مثل حاج منصور ارضی و محمدرضا طاهری مبلغ آن بودند. در زمان جنگ فرصتی به آن صورت نبود که به مداحی تخصصی و نظام مند نگاه شود.
سبک حماسی بعد از جنگ شروع به رشد کرد. حتی آقای آهنگران هم بعد از جنگ خواندن را کنار نگذاشت، اما شروع کرد به تغییر سبک. ایشان آن موقع محور بود و الان هم اسطوره ای است در باب سبک حماسی دفاع مقدس ما. ایشان در زمان جنگ شور و احساس خاصی در رزمنده ها و مردم ایجاد می کرد. که کم نظیر بود.
ایشان هم بعد از جنگ روش هایش را عوض کرد؛ چون اقتضائات زمان جنگ دیگر نبود. این تغییر روش به این معنا نیست که بگویم روح حماسه دیگر در روضه ها و مداحی هایمان نیست. نوعش عوض شده است. زمان جنگ به صورت مصداقی می رفت سوی خود جنگ، اما بعد از جنگ رفت سوی ابعاد وجودی حضرت امام حسین(ع) و امر به معروف و نهی از منکر اقتضائات جامعة امروز که هرچه باشد. عرصة جهان آن روز با جهان امروز تفاوت پیدا کرده است. روضه ها و مداحی ها و حماسه خوانی هم مطابق با اقتضائات امروز شده است.
بعد از جنگ، فرهنگ غالبی که بر مداحی ها حاکم شد، سبک و سیاق خاصی بود. برخی حماسی بودند و برخی حالت مناجاتی داشتند. حماسه در همة ابعاد وجودی امام حسین(ع) موج می زد. البته در خواندن های قدیمی ها ما زیاد می بینیم. مثلاً شروع می کردند قصیده ای را می خواندند، ابعاد وجودی حضرت را می گفتند، ابعاد حماسی را می گفتند، سینه هم می زدند. روح حماسی خوانی در خواندن های آنها موج می زند و هیچ وقت تغییر نکرد. الان هم این روند را دارند.
چرا عده معدودی از هیئت ها و مداح ها سعی می کنند به گونه ای جلوه کنند که از انقلاب و نظام و شهدا جدا هستند؟
به اعتقاد من خطر اصلی زمانی بود که عده ای با نقشه قبلی و خیلی رنگ و لعاب دار و حرفه ای، موضوع جدایی دین از سیاست را در مداحی ها حاکم کردند. این جریان از سال 75 ـ 76 شروع شد.
اینها مثلاً سیاسی بازی را با اصل سیاست قاطی کردند!؟ آمدند اول یک استقلالی برای هیئت ها قائل شدند و برخی هم پرچمدار این قصه شدند و یک استقلالی قائل شدند و سعی کردند رابطه هیئت با نظام و انقلاب را کمرنگ کنند. احساس می کنم این فضا برایشان موجود شد! چون تا فضا موجود نباشد، یک تفکر و اندیشه نمی تواند رشد بکند. بسترش هم، بد عمل کردن ما بود. کم کم امام را دعا نمی کردند! آقا را دعا نمی کردند! از شهدا هیچ نمی گفتند! وقتی از آنها سؤال می کردند که مثلاً چرا از امام و آقا و شهدا چیزی نمی گویید، می گفتند: ما مجلس را سیاسی نمی کنیم. این نقطه انحراف (به اعتقاد من) آنجا بود.
ما عاشورایی را قبول داریم که امام خمینی(ره) آورد؛ عاشورایی که امام خمینی(ره) نیاورد را ما اصلاً قبول نداریم.
عاشورایی را که جریان ایجاد نکند، بگذار در کوزه آبش را بخور. همان قضیه اذان گفتن و آن انگلیسی است که گفت: اگر برای ما ضرری ندارد، بگذار اذان بگوید. البته در نقطه مقابل این عده، خیلی از مداح ها هستند که یاد و نام شهدا در مجالس شان زنده است و اول و آخر مجلس با نام و یاد شهدا کلید می خورد.
دوران جنگ، با هیئت ها چطور مرتبط بودید؟
من در زمان جنگ، کردستان بودم و بعد هم تیپ 110 خاتم الأنبیا، بعدهم لشکر 10 سیدالشهدا بودم. بعد از جنگ هم قبل از این که حاج احمد کاظمی غائله کردستان را حل کند، می رفتیم آنجا. مراسم مداحی بود. عملاً زمان جنگ فرصتی برای مداحی در شهر پیش نیامد. در سال 67 اولین فاطمیه بعد از جنگ، در مدرسة امام علی(ع) مداحی را شروع کردم.
دربارة رابطه جنگ با عاشورا و مسیری که عاشورا برای جنگ ما رقم زده بود، بفرمایید.
دفاع مقدس، چیزی جز الگوگیری از کربلا نبود. ایستادن در برابر ظلم را ما از کربلا یاد گرفته ایم. بچه های ما تفکراتشان را از قیام عاشورا گرفته بودند. جنگ، مسیر زیبایی ایجاد کرده بود. اصلاً تمام نیروهای ما از هیئت ها برمی خواستند و به جنگ می آمدند.
دقیقاً عاشورای ما عاشورایی بود که وصل به عاشورای مورد نظر امام(ره) بود؛ عاشورایی که جریان ایجاد می کرد، سال چهل و دویش، ایام انقلابش، جنگش. امام حسین(ع) را می توان در هر مقطع زمانی الگوی خود قرار دهیم. باید ببینیم تکلیف مان چیست و کدام بعد وجودی آن حضرت وظیفة ما را نشان می دهد.
اعتقادمان این است که شهدا مردانه پای امام حسین(ع) ایستادند. اگر واقعاً می خواهیم پیرو امام حسین(ع) باشیم، باید مثل شهدا زندگی کنیم و از فضایل شهدا که با امام حسین ممزوج شده بود، استفاده کنیم. هرکس می خواهد به شهدا برسد، باید مثل شهدا زندگی کند. امام حسین(ع) این را می خواهد. تواضع، ایثار، ساده زیستی و هزار و یک صفت خوب را می توان از شهدا گرفت.
اگر بگوییم زمان جنگ بچه ها هشت سال در کربلا بودند، اغراق نکردم. واقعاً کربلا بود. خودم یکی از علت هایی که تا بیست و پنج سالگی ازدواج نکردم این بود که فکر نمی کردم زنده بمانم. می گفتیم ما رفتنی هستیم و حتماً باید شهید بشویم. خود این فضا می شود کربلا. این فضا، فضایی است که در آن جای رشد مرثیه خوانی زیاد است؛ در این فضا جای رشد مرثیه خوانی به مراتب بیشتر از مدح خوانی است؛ یعنی در فضای شهادت. توی جبهه مثلاً یک نفر کتاب دعای توسل می گرفت، صدا داشت یا نداشت، بلد بود یا نبود، ده نفر را در چادر دور خودش جمع می کرد و شروع می کرد یک چیزی زمزمه کردن و خواندن. زمان جنگ، هر گردانی مثلاً یکی دو تا مداح داشت. این جوری نبود که همه مداح داشته باشند.
مداحی جوششی است یا کوششی؟
اصل مداحی ودیعه ای است که حضرت حق در نهاد انسان قرار داد و اگر آن نباشد، زحمات و کوشش به نتیجة خاصی نمی رسد. بعد از عنایت حضرت، باید کوشید و در محضر استاد زانوی ادب زد و آموخت. باید الگو برداری خوب از استاد کرد. باید زحمت کشید. نه در حاشیة زندگی که در متن زندگی باید به آن نگاه کرد. نگاه کاملاً حرفه ای که در عرض همة امور زندگی است.
یکی از پارامترهای مداحی، ترسیم است. شما باید بتوانید واقعه را خوب ترسیم کنی. این ترسیم در زمان جنگ، خودش بود و راحت ایجاد می شد. زنده بود. می گفتی اینجا کربلاست، نمونة بسیار مشابهش، دوستانت جلوی رویت پرپر می شدند. ایثار را راحت می دیدی. عینی بود.
این ترسیم بعد از جنگ نمونة عینی نداشت. عاشورا و وقایع قبل و بعد از آن، همه یک مجموعه کامل و دسته بندی شده است. نمی توان جداجدا واقع را دید. زمینه های قیام امام حسین(ع) شهادت یاران و فرزندان امام حسین(ع)، اسارت خاندان امام(ع) و پیام رسانی حضرت زینب(س) همه در یک راستا و یک مجموعه است و همه، عناصر اصلی یک قیام است.
فرآیند مداحی در جنگ چطور می افتاد؟
این فرآیند در زمان جنگ هم پیاده می شد. جلسات اُنسی بود که در سنگرها و چادرها بود. این هیچ وقت قطع نمی شد.
حلقه های مفقوده مداحی امروز ما چیست؟
حضرت آقا در کتاب «ستودگان و ستایشگران» اشاره می کند که مداح شعرش چگونه باید باشد، سبکش چه جور باید باشد، جلسه را چگونه اداره کند، پندیات چگونه باید باشد، شعر خوب چه جایگاهی دارد و سبک خوب چه جایگاهی دارد.
آقا با دقت نظر خود الگوی دقیق و کارشناسانه خود را در اختیار ما قرار داده است. شعر را کاملاً تعریف کرده و حتی مقتل را. پندیات را آقا خیلی رویش تأکید دارند.
ما دو سال پیش این را در دهه محرم انجام دادیم. بحث حماسه خوانی است، بحث روشن شدن خطوط قرمز روضه است. به اعتقاد من یکی از مهم ترین مشکلاتی که ما داریم و اختلاف نظر هم در آن زیاد است، هر کسی هم نظر خودش را اعمال می کند، بیشتر به سمت ذوق رفته تا یک مطلب تعریف شده از قبل. بحث روشن شدن زوایای یک روضه است.
تا کجا می توانیم در روضه دخل و تصرف کنیم. اصل اینکه حالا روضه را باید بال و پر بدهید، همه قبول دارند. روضه را خشک نمی شود خواند، همین که در مقتل بود، باید پرورشش داد، حالا تا کجا باید پرورش بدهیم؟ اگر از این دایره خارج شد و زبان حال شد، زبان حال چه ویژگی هایی دارد؟ این ها از مشکلات اساسی خواندن ما است. خیلی از مداحان فرمایشات ایشان را نصب العین قرار داده اند و مطالب را به کار می برند.
اخلاق بچه هایی که در زمان جنگ مداحی می کردند با بچه هایی که الان مداحی می کنند چه تفاوت هایی دارد؟
بعد از جنگ، خط مقدمی نبود که مداح را ببینی چه کار می کند، اما حال و هوا و اخلاق مداح را که می توان دید، مردم تشخیص می دهند این مداح اهل دکان باز کردن نیست، اخلاقش، مردم داری، تواضع، ساده زیستی. اینها ملاک خوبی است.
زمان جنگ یک مداح خودش در خط اول می رفت، شهید می شد. شجاعتش، ایثارش، با بچه ها بودنش، خاکی بودنش، ساده بودنش، نماز شب خواندنش، شب زنده داری اش و حرف زدنش که توی چشم بود. خود این موجب می شد که مستمع اگر الگوگیری هم کرد، یک الگوگیری صحیح باشد.
زمان جنگ پیوند مداح و طلبه چطور بود؟
به عنوان یک مداح معتقدم باید به کارشناس اخلاق و اسلام شناس مراجعه کرد و خلأ موجود را پر کرد. بعضی از مداح ها ارتباط قوی ای با روحانیت دارند و به اعتقاد من باید باشد، مکمل یکدیگرند. در هیئت ها هم همین جور است. سخنرانی و مداحی دو بال یک کبوترند. باهم باید باشند تا پرواز کنند.
آن چند تا مداح هایی که من سراغ دارم و با آنها مرتبط بودیم، طلبه بودند. شهید علی اکبر حشمتی، از طلبه های مدرسه امام باقر(ع) بود. شهید علی جابری از مدرسه امام باقر(ع) و حقانی بود، آقا محسن درودی مسئول عقیدتی لشکر 10 بود و از طلبه های مدرسه شهیدین بود. مداحی هم می کرد. یعنی زمان جنگ یک روحانی گردان ابهت خاصی و جایگاه خاص داشت.
عده ای می گویند: قدیم، مداح ها پا منبری می کردند تا آقا بیاید منبر. اما الان آقا باید پامنبری کند که مداح بیاید. نظر شما چیست؟
به نظر من اصلاً این طور نیست؛ سخنران های هنرمند جایگاهشان را از دست نداده اند. اگر جایی آن طور که شما می گویید باشد، به خاطر عدم هنرمندی سخنران است. در بعضی هیئت ها مشتری سخنران بیشتر از مداح است. بزرگانی مثل آقا مرتضی تهرانی و آقای پناهیان، آقا سیدمهدی طباطبایی، آقای میرباقری و آقای انصاریان، اصلاً جایگاهشان را از دست ندادند، حتی ما خودمان هم مشوّق این فضا بودیم. خیلی از مستمعین ما هستند که وقتی صحبت جناب آقا تهرانی تمام می شود، می روند. یعنی پایگاه و جایگاه ایشان نه تنها کمرنگ نیست که خیلی وقت ها پر رنگ تر از مداحی هم هست. بالاخره بخواهیم یا نخواهیم، حق یا ناحق، درست یا نادرست، مردم به سمت این تنوع طلبی و به سمت این هنر رفته اند. خیلی از این استقبال و اقبال نسبت به مداحی برمی گردد به تنوع طلبی جوان ها و آن شور و احساسات و هیجانات شان که می خواهند هنرمندانه مطلب بیان بشود.