يادداشت ويژه| علی عالی *
1- «آنهایی که میگویند کفاشیان باید برود، سناریو و طرحشان برای مدیریت این فوتبال را ارایه دهند. بگویند بعد از رفتن کفاشیان، چه اتفاقات دیگری باید بیفتد. خب اینها را باید بگویند دیگر!»| در جریان این روزهای فوتبال ایران به ابهاماتی برمیخوریم که حق رد شدن از کنار آنها را نداریم، رییس فدراسیون فوتبال، این روزها حرف های «تازه» می زند، حرف هایی که بیشتر از سر «ضعف» است تا دلیلی برای توسعه فوتبال؛ فوتبال این روزها نیاز به «دیده» شدن، «نقد» و اصرار به «بازگشت به قانون» دارد. علی کفاشیان خواهان «سناریو»یی است که ابتدای حضورش در فوتبال با سناریوی «دولتی» همراه بود و ادامه اش هم «سناریو»ی وابستگی را به کمال رساند. او این روزها رییس فدراسیون فوتبال است و بدون «سناریو» {جلسات سری با برخی باشگاه ها و هیات های فوتبال استانی را فاکتور می گیریم} فوتبال را اداره می کند. در همین چند ماه که ریاستش ادامه حضورش در فوتبال بود چند شکست نصیب فوتبال ایران شد؟ در همه این سال ها که کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال بود، فوتبال ایران یک جام جهانی و یک جام ملتها را برای تیم ملی بزرگسالان، یک بازی های آسیایی و دو المپیک برای تیم ملی امید، سه جام جهانی و جام آسیا برای تیم ملی جوانان، یک جام جهانی و دو جام آسیا برای تیم ملی نوجوانان و یک جام آسیایی و یک حذف زود هنگام از جام جهانی برای تیم ملی فوتسال داشته است. آمار از ناکامی ۸۱ درصدی فوتبال ایران در بخش های مختلف ( منهای فوتبال ساحلی و فوتبال و فوتسال بانوان که همیشه با شکست همراه بوده است ) خبر می دهد و حالا پرسش اینست که «سناریوی» شما واقعا قابل دفاع است؟ سناریوی شما برای اداره فدراسیون فوتبال همانی است که در انتخابات فارس، کرمانشاه و هرمزگان شاهد بودیم؟ دوره «سطحی نگری» خیلی وقت است گذشته ...
2- « اگر قرار باشد یک رییس فدراسیون با یک باخت برود و با یک برد بماند، این خیانت به فوتبال است. نه فیفا و نه هیچ جای دنیا هم این را نمیپذیرد»| مشخص نیست اصرار علی کفاشیان برای ربط این شکست ها با مدیریت فدراسیون فوتبال و هجمه منتقدان برای چیست؟! البته مشخص است که او می خواهد منتقدان را «سطحی نگر» معرفی کند تا بتواند «سناریو»ی خودش را عملیاتی کند. یکی از محورهای توسعه فوتبال در بخش های مختلف توجه به فوتبال پایه است. نتایج این چند ساله و خصوصا در طول مدیریت علی کفاشیان نشان دهنده ناکامی در بخش نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید بوده است که فدراسیون فوتبال توجهی به آن بر خلاف شعارها نداشت. تنها موفقیت فدراسیون در تیم ملی نوجوانان و محدود به سال ۲۰۰۸ بود و بعد از آن تیم ملی از گروه خود در آسیا هم صعود نکرد و در سال ۲۰۱۲ در تهران به فینال نرسید. در تیم ملی جوانان در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ از صعود به مرحله بعدی هم بازماندیم و تیم ملی امید در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ از راهیابی به المپیک بازماند. این نتایج نشان می دهد فدراسیون فوتبال هیچ برنامه مدونی برای توسعه در دستور کار نداشته است و هر چند تدارک خوبی برای این تیم ها دیده شده بود ولی به دلیل عدم استفاده از مربیان به روز و همچنین سیستم مناسب انتخاب بازیکن و ضعف فنی در پاسخگویی این نتایج نا امید کننده را رقم زده است. به نظر می رسد سیر ناکامی های مدیریتی فدراسیون فوتبال تنها یک تعلیق به جامعه فوتبال بدهکار است که کفاشیان روی آن هم اصرار جدی دارد.
3- «فدراسیون تلاش کند تا استقلالش حفظ شود؛ خب الان این استقلال هزینههای گزافی دارد! این هزینهها را باید داد. اگر دوست داریم استقلال فدراسیون ادامه پیدا کند، باید این هزینهها را داد.»| این روزها از "ما" انتقاد می شود که موجبات انتخاب دوباره کفاشیان را فراهم آورده ایم، اینکه آن روزها خوشحالی می کردید و حالا باید تاوانش را پس دهید. اما همین دوستان اگر کمی عمیق تر شوند مطمئنا به نتایج بهتری خواهند رسید. اصرار بر انتخاب کفاشیان نه به خاطر «شخص» بلکه تنها برای اعلام «استقلال» فدراسیون فوتبال از دولت بود. استقلالی که رسانه ها پیروز انتخاب بودند. حالا کفاشیان از همین «نگاه» برای اهداف خودش سوءاستفاده می کند و شکست ها و ناکامی هایش را به پای «استقلال» مدیریتی می اندازد و این درحالیست که هنوز چشمش به دستان دولت است تا «کمک مالی» به مجموعه فوتبال کند. هنوز برای «حق پخش تلویزیونی» با صداوسیما و دولتی ها مماشات می کند و البته توان «یک ریال» جذب اسپانسر را ندارد. دفاع اهالی رسانه از «انتخابات آزاد» بود ولی علی کفاشیان آنرا تعبیر به حمایت از خود کرده است. چنین بحث هایی درباره استقلال فدراسیون مثل نذر روغن چندبار سرخ شده برای امامزاده است. شکست ها و ناکامی ها هزینه «استقلال» نیست بلکه نتیجه مدیریت است. تا حالا فکر کرده اید چرا وزیر مصری به خاطر تصادف اتوبوس سرویس کودکان با قطار استعفا می دهد؟ آیا او نباید برای استقلال «تازه» مصر می جنگید و هزینه اش را می داد؟ ... دست بردارید آقای رییس!
4- «اما واقعا آیا مشکل اصلی فوتبال ما کفاشیان است؟ واقعا مشکل فوتبال ما این است؟»| چقدر این جملات خاطرات قدیمی را برای جامعه ایرانی زنده می کند. «مشکل» اصلی حتی اگر «مو» یا «کفاشیان» نباشد، مطمئنا نحوه اداره و استراتژی مناسب برای اداره امور است. شالوده انتخابات در ورزش ایران، انتخابات یا گردش قدرت نیست، در حقیقت نظام تعلیم و تربیت است. مطمئنا تعلیم و تربیت و آموزش «غیردموکراتیک» میتواند همه ابزارهای دموکراسی را علیه اهداف آن به کار گیرد. مشکل امروز فوتبال ایران صعود کردن یا عدم صعود به جام جهانی نیست، اینها «معلول»های اشکالات فوتبال هستند، «علت» را باید در همین نقاط دنبال کرد، انتخابات یکی از «علت»هاست که «تخلفات قانونی» پشت سر هم انجام می شود و هیچ عضوی از مجمع برایش مهم نیست! «بیتفاوتی» تا چه میزان؟ به نظر میرسد «ارزش»ها، «اخلاقیات» و «عمل به قانون» در اولویت نیست و همین موجب شکاف عمیقی میان بدنه فوتبال و مدیرانش شده است.