همزمان رهبران این گروهها نیز در بیانیه های رسمی و غیر رسمی از این درخواست پشتیبانی کردند. اما علیرغم صدور بیانیه های متعدد و در بوق و کرنا کردن این خبر باز متوجه شدند که بازخوردی از سوی مردم کردستان ایران ندارند .
حال ناگهان متوجه شدند که بدون حساب و کتاب و بررسی توان خود و جایگاه مردم چه اشتباه سنگینی مرتکب شده اند از این رو با یک گام عقب نشینی و با یک ژست منطقی اعلام کردند که بعید است مردم به این اعتصاب لبیک گویند .کما اینکه رضا کعبی معاون دبیر کل زحمتکشان کردستان ایران با بعید دانستن مشارکت مردم در اعتصاب سراسری درکردستان ایران عدم حمایت مردم را به عدم همکاری احزاب کرد ایرانی نسبت داد و دل به این خوش کرد این اقدام آنها دستکم توجه مراکز بین المللی حقوق بشر را به خود جلب خواهد کرد.
نامبرده در ادامه اعلام کرده است که دولت جمهوری اسلامی ایران چون جامعه کردستان را یک جامعه کاملا امنیتی کرده است بخاطر همین است که مبارزات مدنی در ایران جوابگو نیست .
بهر روی علیرغم تبلیغات این گروهک ها آب از آب تکان نخورد. اما سوال اصلی این است که آیا این گروهکها با این توصیفات اندکی در خود و جایگاه خود تامل خواهند کرد ؟
این گروهکها چه بخواهند وچه نخواهند این اتفاق بسیار ساده واقعیاتی را برای مردم و رهبران این گروهها آشکار کرد. این اتفاق نشان داد که این گروهها چقدر از جامعه کردی جدا بوده و هنوز نتوانسته اند به درک درستی از شرایط سیاسی و اجتماعی کردستان ایران برسند. از سوی دیگر فراموش کرده اند که کجا و چه کاره هستند. ضمن اینکه نباید از یاد برد که هنوز نتوانسته اند به جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و داخل ایران و از جمله کردستان ایران علیرغم تمام تحریمها و شرایط سختی که دشمنان بر کشورتحمیل کرده اند پی ببرند.
با این توصیف باید اذعان کرد که این گروهها نه تنها در درک
درست موقعیت و شرایط کنونی منطقه ناتوان هستند بلکه به اعتراف خود سران این
گروهکها حتی به همدیگر نیز اعتقادی ندارند .