عصرامروز/روحالله چهرهافروز: پایان رقابت کاندیداها و احزاب سیاسی در انتخابات ۸۸ آغازی شد برای یک "رقابت" تازه؛ رقابتی که فصل جدیدی از بدعت های سیاسی در کشور را رقم می زد؛ رقابتی ساده و فکاهی که خرجش یک قلم بود و یک کاغذ و جملاتی از جنس "بیهودگی"
ابتدا میرحسین موسوی، کاندید شکست خورده انتخابات دهم ریاست جمهوری، استارت این بدعت تازه را زد و نخستین نامه خود را با موضوع "تقلب" همان روز انتخابات نوشت و رسانه ای کرد؛ این نامه آغاز خوبی بود برای یک رقابت نفس گیر که البته تشویق های مکرر رسانه ها و دولتمردان غربی نیز موید این آغاز خوب بود!
پس از آن موسوی به تنهایی نوشت و نوشت تا همه را پشت سر بگذارد؛ اما از میانه راه محمد نوری زاد هم وارد گود شد تا این رقابت با یک رقیب "سرسخت" جدی تر شود.
طولی نکشید که نوری زاد، موسوی را پشت سرگذاشت تا نامه های مرقومه وی نقل محافل ضد انقلاب شود.
محمد نوری زاد که به گفته برخی کارشناسان، دچار آشفتگی روحی شده است به مهمل گویی و خلق داستان های باورنکردنی روی آورد و هرچه توانست بر طبل بی عاری کوبید تا کمی جنجال آفرین شود! اما مهمل گویی های وی بیش از جنجال، اسباب خنده معدود خوانندگان را فراهم کرد.
پس از موسوی و نوری زاد، نوبت به عفت مرعشی، همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی رسید که دست به قلم شود.
بازداشت و حبس "مهدی" و "فائزه" هاشمی، مرعشی را مجاب به ورود به این "رقابت" کرد.
البته نمی توان نقش مرعشی در نامه نگاری های موسوی را نادیده گرفت؛ زیرا وی نخستین کسی بود که همزمان با رای گیری انتخابات دهم ریاست جمهوری از "تقلب" سخن گفت.
مرعشی در بخشی از نامه اول خود که در مهرماه سال جاری(۹۱) از سوی سایت های ضدانقلاب منتشر شد، می نویسد: "وانگهی مهدی پاره تن و جگر گوشه من است. باور کنید من یک مادرم، با دریایی از عاطفه که تا واپسین لحظات عمرش چیزی از آن کم نمی شود حتی اگر فرزندانش چند دهه از عمر خود را پشت سر گذاشته باشند. به من می گویند، مگر خون فرزند تو از دیگر بچه های این سرزمین رنگین تر است؟
گاهی با خود می گویم تو که بیش از ده سال زندان و شکنجه آقای هاشی را در زمان طاغوت تحمل کردی، چطور چند روز زندانی شدن فرزندانت را تاب نمی آوری؟ از من می پرسند، باز هم کوس رسوایی این و آن بر بام ها انداخته ای! هشدارم می دهند، چیزی نگو که اجانب سوء استفاده کنند. و من برآنم که به همه ی این پرسش ها پاسخ دهم. بازهم با شما همه بچه های سرزمینم سخن خواهم گفت."
نامه اول مرعشی با انتقادات بسیاری از سوی رسانه های کشور و بعضا رسانه های ضدانقلاب مواجه شد؛ برخی سایت های ضدانقلاب، "مقایسه فرزندان هاشمی با فرزندان مردم عادی" را کانون انتقادات خود قرار دادند و مطالب بسیاری را با مضامین طنز و جدی نوشتند.
اما هنوز جوهر نامه اول خشک نشده بود که نامه دوم همسر هاشمی نیز بر روی درگاه خروجی سایت های ضدانقلاب قرار گرفت، تا "عفت مرعشی رسما وارد رقابت نامه نگاری با میرحسین موسوی و محمد نوری زاد شود"
وی در این نامه نیز مطالب گلایه آمیزی را در خصوص بازداشت فرزندانش مطرح کرد.
مرعشی در بخشی از نامه دوم خود می نویسد: "کسی در کشور نیست که جواب بدهد، هاشمی رفسنجانی دست کم، ۱۶ سال است که همه قوای حاکم در کشور کمر به تضعیف او بسته بند هرکس از راه می رسد، حمله ای به او می کند، اگر این همه نفوذ دارد، چرا جلوی این حملات را نمی گیرد؟آنها که می گویند هاشمی رفسنجانی نفوذ دارد، اکنون باید پاسخ دهند که این چه نفوذی است که بیش از یک ماه و نیم دختر و پسر ایشان دربند هستند و چون دیگر فرزندان این سرزمین یکی بیش از یک ماه است که در سلول های انفرادی به سر می برد و دیگری نیز چون دیگر زنان و دختران آزاده، در بند زنان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کند."
به نظر می رسد توقف نامه نگاری های میرحسین موسوی و محمد نوری زاد که احتمالا به دلیل ساخت ۱۰ یا احتمالا ۱۰۰ گانه کلیپ "شعبون بی مخ ها" می باشد، صحنه را برای یکه تازی "عفت مرعشی" فراهم کرده است تا سایت های ضدانقلاب نیز بیکار نمانند.