محمد دامادي| عضو فراكسيون ورزش مجلس شوراي اسلامي
سايت گل- اين روزهاي پس از شكست كه نگاههاي عصباني طرفداران در ميان مكالمات پس از سوت پايان بازي مبادله ميشود، فقدان تئوري و به تبع آن چشمانداز- اين خلأ تاريخي فوتبال ما در بيش از سه دهه گذشته- به چشم ميآيد.
اما تجربهيي تاريخي به ما يادآور ميشود كه ما همچنان جامعهيي نيستيم كه از شكست درس بگيريم و عادت مألوف ما اين بوده كه به جاي درس گرفتن و حل ريشهيي آن، در بزنگاههايي نظير اين به سلاحهاي قديمي جامعه يعني «تيترهاي نيشدار» رسانهها و «مصاحبههاي آتشين» متوسل بشويم كه در طول زمان نقش تصورات هذياني خود را به بهترين شكل بازي كردهاند.
اما جامعه تشنه را چگونه ميشود با چنين سوپاپ اطمينانهايي آرام و به آينده اميدوار كرد؟
بدون شك صحبت از «انقلاب» و خانهتكاني در فدراسيون فوتبال در اين مقطع زماني همان «نشاني سر آب» است كه ما را به نقطه ماقبل صفر بازميگرداند و ما كه براي رسيدن به امروزمان با قبول شكستهاي متمادي، تحمل تصميمات عجيب و غريب و... رنج دوران ديدهايم بيشك توان هزينه كرد دوباره و بيش از اين را نداريم.
طرفداران فوتبال هدف و آرمان پيچيدهيي ندارند. توقف مقابل تيمهاي درجه چندم آسيا در يك مقطع از تاريخ، طبيعت ماجراست اما وقتي مسير فوتبال ما سرازيري شد ديگر جريان، حالت طبيعي خود را از دست ميدهد.
ديگر مشخص است ساختار فوتبال از ريتم معمولش، از ريتم مورد انتظارش فاصله گرفته است. در اين شرايط پرسشها بايد از سطح به عمق ماجرا برسد.
اينكه محدوده آگاهي و تخصص جماعت تصميمساز در راس هرم تا چه اندازهيي است؟
اينكه دايره مشاوران زبده تا چه اندازه گسترده و اركان فوتبال ما تا چه اندازه مستحكم است. و سرانجام اينكه ميزان آمادگي قبلي چه مقدار بوده است؟
بيشك پاسخ به اين پرسشها نخستين گام به سوي تعريف تئوريهاي فوتبالي است كه آشفتگيهايش در اين روزهاي سرپاييني، بيش از هميشه به چشم ميآيد. اين پاسخها در اين شرايط كاركرد شكستها را كه ميبايست نقش بيدار شدن از خواب را بازي كنند ايفا خواهد كرد.
در غير اين صورت و چنانچه بخواهيم با تصميمات چكشي، خلقالساعه و پوپوليستي آب روي آتش بريزيم و باز در فرصتي ديگر بدون بسترسازيهاي قبلي از ميزباني جام جهاني، قهرماني يا حتي صعود به آن بگوييم و چنانچه مشخص است با گذشت زمان عرصه در اين مورد آخر بر ما تنگ و تنگتر شده، تنها به افزودن ارتفاع شعارها و قرار گرفتن هزينه خيالپردازيها بر دوش ملت كمك كردهايم كه نتيجهيي جز تداوم عقبماندگيها در بر نخواهد داشت.