ازانقلاب۲۲بهمن57تابه امروز۳۲سال گذشت.گذر بیش از ۳۲سال،با همۀ جنجال های عنیف و حقیر
بیرونی،وخطاهاي فرسودۀ برخي درداخل،از تلالؤ،جلوه وعمق انقلاب نه تنها
نكاست كه برعكس،هرماه وسالي كه گذشت،قلمروگسترده تروعميقي بيشتري یافت.
در اين زمانه و زمينه،در كدام جهت و غايت ايستاده ايم؟چه نسبتي با انقلاب«مردمی» و «جهانی»«خمینی کبیر»داريم؟آفتاب
انقلاب بر ذهنيت و زندگي وجام وجان ما چگونه مي تابد؟در روزگاري زندگي مي
كنيم كه محورو ميزان حركت ما درهر موقعيت زماني و مكاني،انقلاب اسلامي
است.واين انقلاب عمق هويت و اعتبارش به سرچشمۀ خود،يعني انديشه
جهاني«امامت»و«ولايت»ربطي وثيق دارد.
اصل و بنیان انقلاب اسلامي-فارغ از
رفتار دولت ها در ادوار مختلف-به عنوان سرآغاز دوبارۀ احیاء تمدن باشکوه
اسلامی آن چنان سرشار از طراوت و اهميت است كه هر روز وشب از آن گفتگو
شود،از لطفش كاسته نشده و قصۀ نامكرراست.به قول حافظ:
از آستان پير مغان سر چرا كشيم/ دولت دراين سراوگشايش دراين دراست
یک قصه بیش نیست حکایت عشق وین عجب /كز هر زبان كه مي شنوم نامكرر است
به
امیدروزی که گفتمان حاکم برنسل جوان امروزی تغییر یافته،واساساً به جای
مطالبه گری صرف وسهم خواهی طلب کارانه ازاین انقلاب نو پا،همه به این
بیندیشیم که:به راستي..
«من به سهم خود براي این انقلاب چه كرده ام؟..»
خیال روی تودرهرطریق همره ماست/ نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد / گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
پاورقی..----------------------------------------------------
مورخانی چون مرحوم،عباس اقبال گفته اند که از حادثه باید دست کم یک قرن بگذرد تا تاریخی شود،تابتوان درباۀ آن داوری منصفانه کرد.معنای سخن آن که حوادث تاریخی همواره همانند غنچه های بسته ای هستند که باید درطول زمان باز شوند. باید به حوادث تاریخی فرصت داده شود تا بسط تاریخی یافته و پیامدهای شان را آشکارکنند.مثلا ما الان انقلاب فرانسه یا روسیه را بهتر از پدیدآورندگان آن می شناسیم،قصۀ انقلاب اسلامی هم چنین است؛گاهی دربرخوردهای مجازی و غیرمجازی با افراد مختلف،شاهد هستم برخی ازسر جزمیت و خامی توقعاتی از انقلاب مطرح می کنند که آن توقعات نه بالفعل بلکه بالقوه و درمسیر«شدن»هستند وچون برخی ازانتظارات به فعلیت نرسیده و افرادهم، دوراندیشی و صبوری لازم راندارند دست به نفی وطرد معجزۀ قرن حاضر این گنج شایگان انقلاب اسلامی می زنند. بی شک«استقامت»شرطی اساسی ست..؛باید صبوری ورزیدتادرگذر زمان نتائج و پیامدهای انقلاب ظاهرشده چهرۀ آن آشکارترشود.فلذا شتاب دراستحصال نتائج و همچنین اِحصاء کامل برکات آن در32سال تا حدودی خامی ست و هرکس در این باره هرچه بگوید نمی توان آن رانهایی دانست.اگرچه در همین 32سال اندک-به لحاظ تاریخی هم-دست آوردهای حیرت انگیزی حاصل شده است که به توفیق حق و به قدرمقدور درکتابی در حال تبیین آن هستم؛اما مع الوصف کافی است صبوری کرده وچشم ها رابگشائیم که هنگام تماشاست:
«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»(فصلت/30)
به يقين كسانى كه گفتند:«پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس دراین راه استقامت كردند، فرشتگان رحمت بر آنان نازل شوند (مژده دهند):« كه دیگرهیچ ترسي (ازوقایع آینده) وحزن و اندوهی (ازگذشتۀ خود) نداشته باشید،و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است!