کد خبر: ۹۳۸۴
زمان انتشار: ۱۲:۵۵     ۲۶ بهمن ۱۳۸۹
مشاور ارشد فرمانده كل قوا با بيان اينكه در ماه اول استقرار در جبهه دارخوين يك افسر عراقي به ما پناهنده شد، گفت: اين افسر عراقي به ما گفت اگر مفقود شدم كه هيچ، اما اگر جسدم را پيدا كرديد در گلستان شهداي اهواز دفن كنيد و روي آن بنويسيد "يا اباعبدالله انا غريب " و همين‌ طور هم شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، سردار سرلشكر سيديحيي صفوي دوشنبه شب در تالار رازي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان به بيان خاطراتي از هشت سال جنگ تحميلي پرداخت و اظهار داشت: در اوايل جنگ من، حاج حسين خرازي و سيدعلي بني‌لوحي يك نفس به جبهه دارخوين در شمال آبادان رفتيم و در آنجا براي پيشروي خطي را انتخاب كرديم به نام خط شير. كه به حق آنجا را بايد خط شيرمردان و دليران مانند رضا حبيب‌الهي‌ها و احمد كاظمي‌‌ها دانست.

* رهبر ايراني‌ها سيدي از فرزندان فاطمه (س) است
وي با بيان اينكه در ماه اول استقرار در جبهه دارخوين يك افسر عراقي به ما پناهنده شد، خاطرنشان كرد: آن افسر عراقي اهل شهر القرنه در محل تلاقي دجله و فرات روبه‌روي جزيره مجنون بود و به ما گفت من شيعه هستم و براي خداحافظي از مادرم به خانه رفتم. ديدم مادرم به من محل نگذاشت. سرش را بوسيدم. پايش را بوسيدم اما باز هم به من محل نگذاشت.
مشاور ارشد فرمانده كل قوا با بيان اينكه آن افسر عراقي دليل بي‌محلي مادر را مي‌پرسد، اظهار داشت: افسر عراقي بيان كرد مادرم در جواب سؤالم گفت به جنگ ايراني‌ها نرو. زيرا رهبر آنها سيدي از فرزندان فاطمه زهرا (س) است و اگر تو به جنگشان بروي من در قيامت جواب حضرت فاطمه را چه بدهم؟ اگر به اجبار تو را به جنگ با ايراني‌ها بردند به آنها تير شليك نكن. اگر هم توانستي به آنها پناهنده شو.
وي با بيان اينكه ما از اين افسر عراقي در پست شنود مكالمات عراقي‌ها استفاده كرديم، اضافه كرد:‌ اين افسر عراقي آرام آرام فارسي ياد مي‌گرفت و پس از شنود بي‌سيم عراقي‌ها آن را براي ما ترجمه مي‌كرد. تا اينكه در شب‌هاي عمليات به ما مي‌گفت من هم مي‌خواهم در عمليات شركت كنم.

* تربيت پاك يك مادر بر يك افسر عراقي تأثير مي‌گذارد
صفوي با اشاره به اينكه اين افسر عراقي در سال 62 در عمليات والفجر مقدماتي به ما گفت من در اين عمليات شهيد مي‌شوم، تصريح كرد:‌ اين افسر عراقي به ما گفت اگر مفقود شدم كه هيچ، اما اگر جسدم را پيدا كرديد در گلستان شهداي اهواز دفن كنيد و روي آن بنويسيد "يا اباعبدالله انا غريب " و همين‌ طور هم شد. جنازه‌اش را پيدا كرديم و در اينجا مي‌توان نقش تربيت پاك يك مادر را ديد.
وي ادامه داد: يكي از عزيران خواب برادر شهيدش را ديد و از برادرش پرسيد: شما در عالم برزخ چه‌كار مي‌كنيد؟ و شهيد به برادرش با تشر گفت: خيال مي‌كنيد ما بيكاريم. بيا تا نشانت بدهم. ما داريم مسجدي مي‌سازيم. شهيد از برادرش پرسيد: اينجا را مي‌شناسي؟ كه او هم در جواب گفت: بله اينجا كه نجف است. شهيد ادامه داد: ما داريم براي شما در نجف مسجد مي‌سازيم كه اين حكايت از زنده‌بودن شهدا و رشد آنها در عالم برزخ دارد.

* من هم با شما در فاو نماز مي‌خوانم
مشاور ارشد فرمانده كل قوا به بيان خاطره‌اي از امام (ره) پرداخت و افزود:‌ پيش از عمليات فاو كه در 20 بهمن سال 64 انجام شد ما طرح تمام جنبه‌هاي مختلف اين عمليات از جمله نحوه عبور از اروند و خطرات پس از آن را مورد بررسي قرار داديم و طرح عمليات فاو را به محضر حضرت امام خميني (ره) برديم. ما در عمليات خيبر و بدر تا كنار دجله و فرات رفتيم اما در آنجا نتوانستيم دوام بياوريم و چندهزار شهيد داديم و برگشتيم. در عمليات فاو هم ممكن بود برويم آن طرف اروند، اما نتوانيم مقاومت كنيم و بعد شهيد بدهيم و برگرديم.
وي با اشاره به اينكه امام (ره) بسيار باحوصله به حرف‌هاي ما گوش مي‌دادند، افزود:‌ ما از روي كالك و نقشه عمليات به‌طور دقيق نحوه انجام عمليات را براي امام (ره) شرح داديم. پس از آن امام (ره) به ما گفتند: آن خدايي كه به شما امر كرده نماز بخوانيد به شما دستور داده كه برويد اين عمليات را انجام دهيد و من هم مي‌آيم با شما آنجا نماز مي‌خوانم و مطمئن باشيد كه پيروز خواهيد شد.
صفوي ادامه داد:‌ با اين جمله امام (ره) و با لشكر ما به منطقه فاو حمله كرد و 70 شبانه‌روز اين عمليات و جنگ پي‌درپي ادامه داشت. روزها عراقي‌ها و شب‌ها ما حمله مي‌كرديم. يكي از بسيجيان را در اين عمليات ديدم كه از شدت خستگي با كلاه آهني به سر و كلاشينكف به‌دست خواب خواب بود. مانند اينكه در يك هتل 5 ستاره به خواب رفته است. برخي از فرماندهان در حال ايستاده خوابشان مي‌برد.

* رزمندگان با نان خشك و ماست از اروند عبور كردند
وي با بيان اينكه افسري از گارد ويژه عراق به اسارت نيروهاي بسيجي و سپاهي درآمد، اظهار داشت:‌ اين افسر هيكل درشت و ورزيده‌اي داشت، به ما گفت من را نزد فرمانده لشكر كه لشكر علي‌بن‌ابيطالب (ع) از قم بود، ببريد. ما هم او را نزد فرمانده لشكر برديم. لشكر فرمانده علي‌بن‌ابيطالب (ع) هم كه يك جوان لاغراندام، 24 ساله، ضعيف و رنگ‌پريده بود. اين افسر عراقي به ما گفت: اين كه فرمانده لشكر نيست. من را مسخره كرده‌ايد.
وي ادامه داد: ظهر كه شد و سفره را انداختند يك مقدار نان خشك با ماست چكيده به‌عنوان ناهار آوردند. فرمانده لشكر علي‌بن‌ابيطالب (ع) قم و اطرافيانش به خوردن ناهار مشغول شدند و به افسر عراقي گفتند بفرماييد با ما ناهار بخوريد. آن افسر عراقي گريه كرد و گفت شما كه هستيد كه با نان خشك و ماست از اروند عبور كرديد.
مشاور ارشد فرمانده كل قوا با اشاره به اينكه خانواده شهيدان داراري فرزنداني عاقل، فكور، مؤمن و دلير بودند، خاطرنشان كرد:‌ رزمندگان اسلام در تاريخ 21 خرداد سال 1361 در منطقه دارخوين به لشكر زرهي عراق با حضور بيش از 5 هزار سرباز و 600 تانك و نفربر حمله نظامي ‌كرد كه اسم آن عمليات را «فرمانده كل قوا، خميني روح خدا» گذاشتند.
وي با بيان اينكه رزمندگان در اين عمليات 3٬5 كيلومتر در خاك عراق پيشروي كردند، بيان داشت: مهندس طرحچي در خاك عراق به مسافت سه كيلومتر اقدام به زدن خاكريز كرد و رزمندگان با پناه گرفتن پشت خاكريز، از حمله‌هاي پي‌درپي عراقي‌ها سالم ماندند و عراقي‌ها نتوانستند از اين خاكريز عبور كنند. بسيجيان و سپاهيان در اين عمليات چاشني مين‌هاي عراقي را خنثي كرده بودند و حمله آنها در ساعت 4٬5 صبح درست در زماني كه عراقي‌ها به خواب مي‌رفتند، اتفاق مي‌افتاد.
صفوي اضافه كرد:‌ نيروهاي عراقي طي مدت هشت شبانه‌روز جنگ نتوانستند رزمندگان را از اين منطقه بيرون كنند و اگر در روز نهم نيروهاي كمكي از پادگان 15خرداد اصفهان نرسيده بود، خط سقوط مي‌كرد.

* همين كه تو شهيد نشدي خوشحال هستيم
وي با اشاره به اينكه من نيز در اين عمليات تركش خوردم، تصريح كرد:‌ تركش خمپاره به پيشاني من خورد. تنها بودم. خون بسيار زيادي از محل اصابت تركش مي‌آمد و از زير يقه‌ وارد لباس‌هايم مي‌شد. پا شدم كه سنگر را پيدا كنم. سرم گيج خورد و به زمين افتادم. چفيه را دور سرم بستم اما خونريزي شديد بود و بند نمي‌آمد. چهار دست و پا آمدم. به اولين سنگر كه رسيدم بيهوش شدم.
صفوي ادامه داد: زماني كه به‌هوش آمدم ديدم كه پزشكان 12 بخيه به سرم زده‌اند. با همان حال رفتم توي خط، حسن باقري و حسين خرازي من را كه ديدند خوشحال شدند و گفتند همين قدر كه تو شهيد نشدي خوشحاليم.
مشاور ارشد فرمانده كل قوا با بيان اينكه فرزندان خانواده شهدا از نيروهاي عراقي فكورتر و عاقل‌تر بودند، ادامه داد: آنها روي تمام مسائل عمليات فكر مي‌كردند. به‌عنوان نمونه براي طرح عمليات فاو شش ماه زمان صرف شد. تمام تلاش‌ها براي اين بود كه يك زخمي يا يك شهيد كمتر بدهيم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها