مخملباف؛ از حمایت مهاجران افغانی تا حمایت از صهیونیزم و روابط آزاد جنسی

سرویس سیاسی فرهنگی هم اندیشی/ پس از فیلم بایسیکل ران بود که محسن مخلملباف با انتشار نامه ای به محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، خواستار حمایت بیشتر ازمهاجرین افغانی در کشور شد.
بعد ها که فیلمنامه بایسیکل ران به صورت کتابی منتشر شد، نامه مذکور به صورت ضمیمه درانتهای کتاب چاپ شد .

مخملباف دو فیلم را درمورد مهاجرین افغان به کشور نیز ساخت اولی بایسیکل ران بود وداستان مردی که برای درمان زن بیمارش در یک شرط بندی شرکت می کند تا هفت روز پشت سر هم با دوچرخه رکاب بزند.

 مخلباف از اعضای سازمان مجاهدین خلق درزمان شاه

چند سال بعد هم سفر قندهار را ساخت. "نفس" دختر افغاني مقيم كانادا، عازم قندهار افغانستان مي شود چرا كه مي خواهد، خواهرش را كه قبلاً آن جا مانده و حالا قصد خودكشي دارد نجات دهد.
"نفس" از راه ايران با گروهي از آوارگان افغاني راهي قندهار مي شود، او در راه، مجبور مي شود براي ادامه دادن به سفر در هيئت يكي از اعضاء خانواده هاي افغاني درآيد و زماني كه راه¬زنان، تمام دارايي خانواده ي افغاني را مي گيرند و آن ها قصد برگشت به ايران را دارند، نفس با پيدا كردن پسري به عنوان راهنما ادامه ي مسير مي دهد.
اما بعد با پزشكي سياهپوست آشنا مي شود و به مسئولان صليب سرخ معرفي مي شود و آن ها او را با مردي كه براي دريافت پاي مصنوعي آمده همراه مي كنند، اما پست بازرسي طالبان آن ها را دستگير مي كند و نفس به زندان زنان برده مي شود.

کارگردانی که برای دفاع از موجودیت مهاجران افغان، قیافه حقوق بشری به خود گرفته بود، حالا در برابر سینه های زخمی کودکان فلسطنی دربرابر گلوله های آتشین رژیم صهیونیستی نه تنها سکوت پیشه کرده است، بلکه در حمایت از انسان کشی فیلم هم می سازد. 

ساخت فیلم باغبان در اسرائیل وحمایت فرقه ضاله بهائیت
مخلباف دوباره قراراست دراسرائیل فیلمی بسازد . فیلمی که مدعی است به اصطلاح مستنداست. مخلمباف شیفته باغ فردی بهائی شده است. کارگردانی که حالا کیش بهایی را برگزیده است ومی خواهد در حمایت از صهیونیست ها واشغالگریشان دست به دوربین شود. 

کارگردانی که آن روزها برای خودش تز جدیدی را در سینما مطرح می رکرد واینکه نباید نمای بسته(کلوز آپ) از چهره زنان گرفته شود ویا لوکیشن اتاق خواب را روا نمی دانست ویا مدعی بود باید صحنه تئاتر بین مردو زن پرده زده شود، حالا به روزگاری گرفتار آمده که سکس و فلسفه می سازد. اثری که از روابط نامشروع میان خانواده ها تمجید می کند.

ویا فریاد مورچگان را می سازد فیلمی که درصحنه‌هایی ازفیلم، بدن برهنه یک مجری زن دیده می‌شود، که موجب حیرت و جنجال زیادی شد. صحنه‌هایی که تاقبل از آن در فیلم‌های ایرانی دیده نشده بود.
همنشینی با اهالی فتنه سبز او را یک قدم از شعار نه غزه نه لبنان به شعاری فراتر برده است: "نه غزه نه لبنان جانم فدای اسرائیل"
مخلباف در آخرین فیلم خود یعنی "باغبان" که آن هم در اسرائیل ساخته شده است، علنا ریشه دین و دینداری را میزند. داستانی که دوپسر وپدر برای یافتن حقیقت یک دین نابود شده به اسرائیل می رود!

اساسا مخلباف وافراد هم سنخ او اولین کسانی هستند که به عقاید خودشان پشت میکنند. یک آدم مالیخولیایی که حرفهای امروزش، کردار دیروزش را نقض می کند. وکردار امروزش حرفهای فردایش را در حاله ای از ابهام قرار می دهد.

اما اینها هیچ کدام مهم نیست چراکه خود مخملباف وفیلم هایش هم چندان مهم نیستند. حتی زمانی که درایران بود.
سید شهیدان اهل قلم شهید سیدمرتضی آوینی در همان روزگار که مخلباف همان حرفهارا میزد نسبت به آینده این آدم هشدار داده بود.
اما آنچه مهم است فضای فکری ومنطق کنشی افرادی از جنس مخلباف هست، چه در عرصه سیاسی وچه در عرصه فکری وفرهنگی .
افرادی ازجنس مخلباف هستند که با اسرائیل مشکلی ندارند در برابر کشتار کودکان مظلوم در عراق افغانستان سکوت می کنند و....،ودرانتها بهائی می شوند و...

به نظر میرسد حکایت این جماعت به فراتر از او هم می رسد. انگار تمام این اتفاقات در یک کانتکس معرفتی خاص اتفاق می افتد.
عجیب نیست که همان آدمی که از اسرائیل فیلم می سازد، حامی نوعی تفکر خاص، موسوم به اصلاح طلبی در کشور هم می شود.

 مخملباف در کنفرانس حامیان جنبش سبز(فرانسه) 

وباز هم عجیب نیست که اصحاب "نیست انگاری فلسفی" و "یا پلورالیسم دینی" دوباره حامی همان جریانی موسوم به اصلاحات است .

اکبر گنجی شاگرد عبدالکریم سروش درکنارگوگوش 

اتفاقا آخرین فیلم مخلباف هر دوی این دو مولفه را در خود دارد .دو انسانی که از یک پلورالیسم ودوگانگی دینی به یک حیرانی محض در کشف حقیقت می رسند.

وعجیب نیست تمام این افراد بر سر سفره به اصطلاح اصلاح طلبی کنار و در آغوش هم می نشینند.