کد خبر: ۹۲۵۲۰
زمان انتشار: ۰۹:۴۵     ۲۲ آبان ۱۳۹۱
برای رامنی شکست خورده در انتخابات فقط و فقط منافع امریکا مهم است. این رفتاری است که تبدیل به سنت شده است. و این همان سنتی است که در فضای سیاسی کشور ما کمرنگ شده است.

رامنی رقیب: طرح نظام خدمات درمانی باراک اوباما شما و اعضای سالمند خانواده ما را از ابتدایی ترین نیازهای پزشکی و مراقبتی محروم خواهد کرد. رئیس جمهور امریکا میلیون ها دلار به بدهی های مردم این کشور افزوده است و در صورتی که رئیس جمهور شوم بار دیگر کشور را در مسیر صحیح قرار خواهم داد.افزایش بهای مواد غذایی، سوخت، بیمه درمانی و هزینه های روزمره زندگی مردم را زیر بار مخارج زندگی له کرده است. اوباما هیچ برنامه ای برای اصلاح این مشکلات ندارد.

این انتقادات تنها گوشه ای از انتقادات و حملات بی محابایی است که میت رامنی کاندیدای جمهوری خواهان، در کارناوال های تبلیغاتی خود قبل از انتخابات علیه رقیب دموکرات خود باراک اوباما ایراد کرده است. خواندن چنین سخنانی برای خواننده این امر را به ذهن متبادر می سازد که رامنی جمهوری خواه شمشیر را از رو برای باراک دموکرات بسته است.

سودای قدرت سبب شده که جانب هیچ انصافی را در انتقادات و حملات خود رعایت نکند. بری او هر چه هست تلاش و تقلا برای پیروز شدن بر رقیب است. در این مبارزه انتخاباتی اخلاق و مصلحت جایگاهی ندارد. همه چیز بر مدار قدرت سامان می یابد. نقطه ثقل این بازی بزرگ را قدرت راهبری میکند. انچه که برای رامنی و جمهوری خواهان در این وهله مهم می نماید، پیروزی در انتخابات و از میدان به در کردن رقیب دموکرات است.

رامنی خود را بیش از اوباما مستحق تصاحب صندلی ریاست جمهوری در کاخ سفید میداند. راه رسیدن به این آرزومندی فقط از درون صندوق های رأی شهروندان امریکایی بیرون می آید. رامنی در طلب آرزویش عزم خود را جزم کرده است تا بر رقیب خود پیروز شود. بنابراین باید خود را برای تصاحب پست ریاست جمهوری محق تر از اوباما نشان دهد تا بتواند رأی شهروندان امریکایی را برای خود جلب کند. رامنی به خوبی میداند که برای تحقق این رؤیا باید اوبامای دموکرات را ناموجه نشان دهد.

اوبامایی باید برای شهروندان امریکایی ترسیم شود که از ابتدای ریاست جمهوری اش هر چه کرده است جزء پایمال کردن منافع ملی امریکا و حقوق شهروندان امریکایی نتیجه ای دربرنداشته است. نگاهی گذرا به سخنرانی های رامنی نشان از آن دارد که در این راه، رامنی از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده است. از یکسو خود را ناجی امریکا و از دیگر سو اوباما را عامل تباهی امریکا نشان داده است. بنابراین رامنی به خوبی آداب بازی قدرت را در جامعه امریکایی فراگرفته است.

اما این تنها یک روی سکه است و آن روی سکه است که سایه سیاهی را بر خود دارد. این همان روی سکه است که در جامعه ما در بوق و کرنا میشود. در ذمّ این رفتار مصاحبه ها میشود، مقاله ها نوشته میشود، سمینارها برگزار میشود، فراخوان ها داده میشود. اما روی دیگر سکه که به بوته فراموشی سپرده میشود و توجهی به آن نمی شود، رفتار رامنی بعد از شکست است.

رامنی پس از اینکه نتیجه انتخابات اعلام میشود و خود را بازنده انتخابات می بیند در جمع طرفداران خود ظاهر میشود اما نه با زبان نیش و کنایه بلکه با لبخند بر لب. رامنی شکست خورده در در جمع طرفداران خود چنین سخن می راند: من لحظاتی قبل به پرزیدنت اوباما زنگ زدم، به ایشان تبریک گفتم و الان نیز به ایشان، همسر و دخترانشان و همه طرفدارانشان تبریک می گویم. انتخابات تمام شده و همه ما دوباره به ملت بزرگ امریکا ملحق میشویم تا اهداف این کشور را عینیت ببخشیم.

قطع به یقین خواننده ای که در سطور بالا گوشه ای از انتقادات رامنی نسبت به اوباما را خوانده، اکنون با مشاهده چنین رفتاری از سوی رامنی انگشت تعجب دهان می گیرد. آری جای تعجب هم وجود دارد. رامنی به راحتی قبول کرده است که بازنده انتخابات است. با قبول نتیجه انتخابات و اعلام تبریک از سوی رامنی هیاهوهای سیاسی به آسانی فرونشانده میشود. با اعلام نتیجه انتخابات دیگر جایی برای چک و چانه زدن باقی نمی ماند.

همه باید بپذیرند که اوباما رئیس جمهور شده است. برای رامنی شکست خورده از این به بعد دیگر منافع حزبی و گروهی مهم نیست، باید برای منافع ملی امریکا تلاش کرد، همه باید وحدت را تحقق بخشیم. اکنون برای شکست خورده انتخابات فقط و فقط منافع امریکا مهم است. این رفتاری است که تبدیل به سنت شده است. و این همان سنتی است که در فضای سیاسی کشور ما کمرنگ شده است.

بخصوص که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388، کاندیداهای شکست خورده به جای دل کندن از آرزوی تکیه زدن بر کرسی قدرت در پاستور و دل بستن به جامه عمل پوشاندن بر دغدغه وحدت ملی و تأمین منافع ملی، تمام قد در برابر کاندیدای پیروز قرارگرفتند. تمام حرفشان یک چیز بود ما شکست نخورده ایم ما نتیجه انتخابات را قبول نداریم. اکنون که باید همه یکی می شدند متفرق شدند. تسویه حساب های شخصی همه چیز را تحت شعاع خود قرار داد.

این بار آواز دهل از دور شنیدن خوش نبود. طبل، طبل تقابل و رویارویی بود. تبریک پیروزی جای خود را به اردوکشی های خیابانی داد. بنابراین می بینیم که یاد نگرفته ایم و باید یاد بگیریم که بتوانیم قبول کنیم که شکست خورده ایم، باید یادبگیریم که همه حتی بازنده ها و شکست خورده ها همه به یک جبهه تعلق داریم. باید منافع ملی ورای هر سلیقه و ذائقه سیاسی قراربگیرد. همه در عین تکثر و اختلاف سلیقه باید یک چیز را درخواست کنیم و آن همه عظمت و سربلندی ایران اسلامی است.

انتخابات 88 تجربه ای تلخ از همین یادنگرفتن ها بود. انتخابات ریاست جمهوری 92 در راه است. جنب و جوش ها آغاز شده است. همه مدعیان خدمت به مردم خود را آماده ی خدمت می کنند، خدا نکند که خود را آماده ی جنگ قدرت کنند. خدا نکند که شهوت قدرت کاندیداها را به مرتبه ای از خودپرستی و سقوط برساند که بدون درنظرگرفتن اخلاق انتخاباتی و چشم بستن بر منافع ملی، در شرایطی که کشور بیش از هر زمانی به وحدت کلمه نیاز دارد، تجربه ای تلخ را در تاریخ نظام جمهوری اسلامی رقم زنند.

حسینعلی یارخی جوشقانی

منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها