تبیان، به زبان امروزی ها رودربایستی باعث میشود گاهی
اوقات از حق و حقوق خود بگذریم و دچار بسیاری از مشکلات شویم.
این مسئله زمانی بسیار حاد و لاعلاج میشود که پا را از خط قرمزهای دین فراتر گذاشته و نعوذبالله وارد حرام و معصیت الهی میشویم.
فقط
بخاطر اینکه نتوانستیم نه بگوئیم، خجالت کشیدیم و یا رویمان نشد. خداوند
پیامبر را به قاطعیت در دین فرا میخواند و او را الگویی قرار میدهد تا
امت پیامبر قاطعیت را از او بیاموزند و در بهترین زمان سوره کافرون را بر
قلب نازنین پیامبر نازل می کند تا اورا یاری نماید .
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بگو اى كافران (۱)
قُلْ یَا أَیُّهَا الْكَافِرُونَ (۱)
آنچه مىپرستید نمىپرستم (۲)
لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (۲)
و آنچه مىپرستم شما نمىپرستید (۳)
وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (۳)
و نه آنچه پرستیدید من مىپرستم (۴)
وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ (۴)
و نه آنچه مىپرستم شما مىپرستید (۵)
وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (۵)
دین شما براى خودتان و دین من براى خودم (۶)
لَكُمْ دِینُكُمْ وَلِیَ دِینِ (۶)
لحن
سوره نشان میدهد در زمانی نازل شده که مسلمانان در اقلیت و کفار در
اکثریت و پیامبر از ناحیه آنها سخت در فشارهای اقتصادی، اجتماعی، روانی بود
و اصرار داشتند با این تحریمها او را به سازش بکشانند، پیامبر دست رد به
سینه همه آنها میزند و آنها را به طور کلی مأیوس میکند
شأن نزول سوره کافرون
گروهی
از سران مشرکان قریش مانند ولید بن نعیره و عاصم بن وائل و حارث بن قیس
خدمت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) رسیدند. گفتند:
ای محمد
بیا از آئین ما پیروی کن ما نیز از آئین تو پیروی میکنیم و تو را در تمام
امتیازات خود شریک میسازیم. یکسال تو خدایان ما را عبادت کن و سال دیگر ما
خدای تو را عبادت میکنیم. اگر آئین تو بهتر باشد ما از آن با تو شریک
میشویم و بهره خود را گرفتهایم و اگر آئین ما بهتر باشد تو در آیین ما
شریک شده و بهرهات را از آن گرفتهای.
پیغمبر فرمود: پناه بر خدا
که من چیزی را همتای او قرار دهم. گفتند لااقل بعضی از خدایان ما را لمس کن
و از آنها تبرک جوی ما هم تصدیق تو میکنیم و خدای تو را میپرستیم.
پیامبر
فرمود: من منتظر فرمان پروردگارم هستم. در این هنگام سوره کافرون نازل شده
و رسول الله به مسجدالحرام آمد درحالی که جمعی از سران قریش در آنجا جمع
بودند بالای سر آنها ایستاد و این سوره را تا آخر بر آنها خواند آنها وقتی
پیام این سوره را شنیدند کاملاً مأیوس شدند و حضرت و یارانش را آزار دادند.
لحن
سوره نشان میدهد در زمانی نازل شده که مسلمانان در اقلیت و کفار در
اکثریت و پیامبر از ناحیه آنها سخت در فشارهای اقتصادی، اجتماعی، روانی بود
و اصرار داشتند با این تحریمها او را به سازش بکشانند، پیامبر دست رد به
سینه همه آنها میزند و آنها را به طور کلی مأیوس میکند.
شیطان
یک قدم عقبنشینی محال است
جوانها
در ارتباط با دوستان، نیاز دارند که نه گفتن را بیاموزند گاهی اوقات بله
گفتن به ارتباط حرام، استعمال دخانیات، مواد مخدر سعادت دنیا و آخرت انسان
را به نابودی میکشاند. پس گفتن یک کلمه بله، عقبنشینی است و دشمن امیدوار
به فتح خاکریزهای بعدی میشود.
شیاطین انسی و جنی، قدم به قدم با
پشتکار فراوان، آنقدر جوابهای مثبت از انسان میگیرند تا هستی او را به
تلی از خاکستر نیستی تبدیل کنند.
آیا حوادثی که در روزنامهها و
مجلات مینویسند خیالپردازی های ماهرانه نویسنده است؟ وقتی نگاه میکنیم
میبینم سیاست گام به گام شیطان بالواقع فتح خاکریزهای ماست :
قُلْ
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِی شَكٍّ مِّن دِینِی فَلاَ أَعْبُدُ
الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللّهَ الَّذِی
یَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُۆْمِنِینَ
بگو اى
مردم اگر در دین من تردید دارید پس [بدانید كه من] كسانى را كه به جاى خدا
مىپرستید نمىپرستم بلكه خدایى را مىپرستم كه جان شما را مىستاند و
دستور یافتهام كه از مۆمنان باشم. (یونس /۱۰۴)
هرگونه سازش، انعطاف
با کافران ممنوع است و باید جبههی کفر را از خودمان مأیوس سازیم. در پاسخ
به تمایلات نابجای دوستان و اطرافیان نابابی که انسان را به تبعیت از هوی و
هوس دعوت میکنند. باید با صراحت جواب نفی داد. زیرا انسان نباید در پی
ارضای هوس های مردم باشد و هواپرستی زمینهی هدایت را در انسان از بین
میبرد. دعوت به محافل و مجالس مشکوک، پک زدن به سیگار، و یا ارتباط با
نامحرم. هوی و هوس هایی است که لبه پرتگاه را با گفتن بله هموار کرده و
سقوط آزاد را برای ما حتمی میکند.
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ
أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ
أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ
بگو
من نهى شدهام كه كسانى را كه شما غیر از خدا مىخوانید بپرستم بگو من از
هوسهاى شما پیروى نمىكنم و گر نه گمراه شوم و از راهیافتگان نباشم (انعام
/۵۶)
اهداف مقدم است
پا را فراتر
میگذاریم از دوستیها که بگذریم در مسایل اجتماعی و سیاسی هم اهداف مقدم
است. همچنانکه در اهداف فردی، سعادت انسان مهم است، در جامعه نیز سعادت و
سلامت جامعه و کشور بسیار مهم است.
در انرژی هستهای گفتن یک بله،
مواضع مهمی را به غنیمت دشمن درمیآورد. برای همین عقبنشینی حتی یک قدم
محال است. در نظرات بسیار هوشمندانه رهبر عزیزمان شاگرد بسیار ممتاز
حضرتآیة الله خمینی. در این سی و اندی سال که از انقلاب میگذرد شعار قاطع
ما مرگ بر آمریکاست. زیرا اگر میدان را برای او خالی کنیم، یعنی از
اهدافمان چشمپوشی کردهایم.
پیروزی دائمی و جهانی زمانی حاصل
میشود که قاطعیت و مصمم بودن جزء لاینفک اعمال و رفتار ما شود. بیداری
جهان اسلام درواقع ادامه انقلاب شکوهمند ایران است، نه یک بهار عربی بدون
پشتوانه.
هرگونه سازش، انعطاف با کافران ممنوع است و باید جبههی
کفر را از خودمان مأیوس سازیم. در پاسخ به تمایلات نابجای دوستان و
اطرافیان نابابی که انسان را به تبعیت از هوی و هوس دعوت میکنند. باید با
صراحت جواب نفی داد. زیرا انسان نباید در پی ارضای هوسهای مردم باشد و
هواپرستی زمینهی هدایت را در انسان از بین میبرد. دعوت به محافل و مجالس
مشکوک، پک زدن به سیگار، و یا ارتباط با نامحرم. هوی و هوسهایی است که لبه
پرتگاه را با گفتن بله هموار کرده و سقوط آزاد را برای ما حتمی میکند
قاطعیت شرط زندگی اسلامی
قاطعیت
نیروی مقاومت شدید و انکار کامل تمام پیشنهادها و مدارا و نرمی است که از
سوی دشمن، غرب، شیطان، ارائه میشود. همچنانکه سیستم دفاعی بدن در مقابل
تمامی میکروب ها، ویروس ها، باکتریهای منفی، نه میگوید و با همین عمل بدن
را سالم و سلامت نگه میدارد. سلامتی روحی و روانی و زندگی اجتماعی سالم و
حفظ سلامت دین ما در گرو نه گفتن به تمایلات و هواهای نفسانی است که از
طریق نفس و یا شیاطین بیرونی کارت دعوتهای رنگین و پی در پی برای ما
فرستاده میشود.
هیچ گاه در دین معامله نکنید، با دشمن سازش و
مداهنه نکنید و در برابر تکرار پیشنهادهای نابجا شما نیز موضع خود را
قاطعانه تکرار کنید و هیچ گاه بخاطر دوستی و جذب دیگران دست به هر کاری
نزنید.
ویژگیهای رفتار قاطعانه
فقط
افرادی که قوی و توانمند هستند میتواند رفتار قاطعی داشته باشند. برعکس
آنانکه دارای ارادهای ضعیف هستند و اعتماد به نفس پائینی دارند هیچ گاه نه
نمیگویند و همیشه به خاطر اینکه رضایت خاطر دیگران را فراهم کنند و در
جمعهای مختلف مورد پذیرش همگان قرار گیرند به همه جواب بله میگویند و
گاهی این جواب مثبت دادنها آنان را تا مرز تباهی و انحطاط سوق میدهد.
· مهارت نه گفتن را از بچگی به فرزندانمان آموزش دهیم.
· یاد بگیریم در مقابل دشمن، شیطان، هوی و هوس قاطعانه نه بگوییم.
· معیار گفتن نه، خط قرمزهای قرآنی و حرام و نافرمانیهای الهی است.
· تسلیم نشویم، میدان را خالی نکنیم.
منابع :
تفسیر نور – استاد قرآئتی
تفسیر المیزان – علامه محمد حسین طباطبایی