به گزارش رجانيوز، حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدمهدي ميرباقري از وعاظ و مدرسين حوزه علميه قم و رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در اين مراسم در خصوص شأن و منزلت ذاكرين و نوكران حضرت سيدالشهداء علیه السلام، جايگاه واقعه عاشورا و شخصيت حضرت امام حسين علیهالسلام به ایراد سخنرانی پرداخت.
رجانیوز متن کامل سخنرانی استاد میرباقری را منتشر می کند:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین احمده و استعینه و أومن به و اتوکل علیه و استهدیه و استنصره و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و افضل سفرائه، حبیب اله العالمین ابیالقاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین سیما بقیهالله فی الارضین ارواحنا له الفداء و لعنتالله علی اعدائهم اجمعین
اللهم صل علی جعفر بن محمد الصادق خازن العلم الداعی الیک بالحق النور المبین اللهم و کما جعلته معدن کلامک و وحیک و خازن علمک و لسان توحیدک و ولی امرک و مستحفظ دینک فصلی علیه افضل ما صلیت علی احد من اصفیائک و حججک انک حمید مجید
ان شاءالله خداوند این محفل نورانی را با تجلیات امام عصر ارواحنا فداه منور بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
محفل در آستانهی ماه محرم و تکرار این حادثه عظیم، با حضور عزیزان و اساتید و سروران عزیز خودم که همه اهل شعر و ادب و یا از مادحین و اهل عزاداری سید الشهدا هستند تشکیل شده است.
صحبت کردن در این محافل کار دشواری است چون همه اساتید و عزیزانی که در محضرشان هستیم خودشان اهل فن هستند، هرچه ما بگوییم زیره به کرمان بردن است. منتهی یکی اینکه حاج آقای ارضی به من امر کردند و من هم امر ایشان را پذیرفتم و دوم اینکه "تواصی" است همدیگر را باید توصیهی به حق و پایداری در راه حق که راه امام حسین علیهالسلام است کنیم از این جهت اگر نکاتی را عرض میکنم در محضر اساتید ابتدائا برای خودم است.
نکتهی اول اینکه سمت گریاندن مردم بر عزای اهل بیت علیهم السلام موقعیت بسیار فاخر و استثنایی است. روایات را من تکرار نمیکنم. همهی شما شنیدهاید که ائمه مینشستند و شعرا و مرثیهخوانها را دعوت میکردند میآمدند آنچه را سروده بودند واشعاری که دیگران گفتهبودند در محضر اهل بیت علیهمالسلام میخواندند و میگریستند و ائمه از آنها بسیار تجلیل میکردند.
اهمیت اشک بر عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام
از جملهی اینها دعبل1 است و آن قصیدهی مفصلی که محضر امام رضا علیهالسلام خواندند و همه شما داستان آن را دارید و بعد هم به این افرادی که یا شعری گفته بودند و یا شعر دیگری را میخواندند مکرر میفرمودند که اگر کسی پنجاه نفر، ده نفر و حتی یک نفر را در عزای سیدالشهدا علیهالسلام بگریاند اهل بهشت است. این مقام مقام سادهای نیست. ما معارف اهل بیت را گاهی سهل میگیریم، معارف اهل بیت بسیار جدی است، فهم روایات خیلی ارزشمند است. این روایت از امام صادق علیهالسلام است که فرمود: بنیّ! اعرفوا منازل شیعتنا بقدر روایتهم و معرفتهم2 جایگاه شیعیان ما اگر میخواهید ببینید که چگونه است ببینید چقدر با روایات و معارف ما آشنا هستند بعد فرمودند راه اصول معرفت هم یک چیز بیشتر نیست و المعرفة هی الدرایة للروایه3 معارف ناشی از فهم روایات ماست. اگر کسی کلام ما را فهمید از طریق این کلمات به معارف میرسد. بعد فرمودند بالدرایات للروایات یعلو المومن الی اقصی درجات الایمان سیر مؤمن تا عالی ترین درجات نورانی ایمان با فهم روا یت ماست.
نعمتی استثنایی که خداوند عطا کرده است
در هر صورت این روایاتی که آمده فهم آن بسیار مهم تر از تلاوت آن است. فرمودند اگر کسی یک نفر را بگریاند اهل بهشت است بعد فرمودند اگر خود کسی هم گریه کند اهل بهشت است واگر کسی اهل گریه نیست و تباکی بکند یعنی خود را بگریاند اهل بهشت است. بنابراین این توفیقی که به شما عزیزان داده شده است که حالا یا مستقیماً خودتان مردم را می گریانید مدح اهل بیت را میخوانید و مراثی را میخوانید و قلوب را متوجه اولیای خدا و خداوند متعال میکنید و یا اینکه خداوند متعال این لطف را به شما کرده است این علم و فن و ذوق و لطافت روح را به شما داده است که اهل شعر هستید و شعرهای خوب که حکمت است بر زبان شما جاری میشود اول نکته این است که این منصب را بشناسید و این را تصادف ندانید و خیال نکنیم که همینطوری دری به تخته خورده است و این اتفاق افتاده است. در هر صورت به هر دلیل این که به شما دادهاند یک نعمت استثنایی از طرف خداوند متعال است واین نعمت با شکر افزون میشود و با کفران این نعمت سلب میشود و ان شکرتم لازیدنکم و ان کفرتم لعذابی لشدید این نکته اول.
فضایل صوری و فضایل باطنی نیاز یک مداح و شاعر آئینی
نکته بعد اینکه اگر کسی بخواهد اهل توفیق باشد در این وادی و رو به رشد باشد نکاتی را باید مورد توجه قرار دهد یکی این است که بخصوص برای این عزیزانی که در این وادی هنوز در آغاز کار و جوان هستند و شرایط و امکانات جوانی برایشان فراهم است عرض میکنم. یک خوانندهی خوب شدن، یک شاعر آئینی خوب شدن نیازمند به یک سلسله فضایل است. یک سلسله از این فضایل صوری هستند و یک سلسله از این فضایل باطنی هستند. اگر انسان هر دو را کسب نکرد ماندگار در این وادی نمیشود آن فضایل ظاهری، علوم ظاهری است که باید بلد باشند. یعنی یک روضهخوان و مداح خوب خیلی اطلاعات علمی باید داشته باشد. باید لااقل تاریخ صدر اسلام و تاریخ زندگی اهل بیت را به خوبی و عالمانه بداند و نه جسته و گریخته. اگر بخواهد خوب در این زمینه خدمتگزار باشد، گمان من این است که باید مقاتل را زیر و رو کرده باشد نه تنها یک مقتل. یک مداح موفق آن کسی است که دهها مقتل را زیر و رو کرده باشد و زیر و بم این مقاتل ارزش این مقاتل برایش معلوم باشد و بتواند از لطافتهایی که در آن مقاتل وجود دارد استفاده کند. کافی نیست یک مقتل بخواند البته حداقل این است که یک مقتل صحیح معتبر و غنی مبنای کار او باشد و هر محرمی مقتل را مرور کند.
آشنایی به زبان و ادبیات عرب نیاز امروز مداحان اهل بیت علیهم السلام
ولی واقعاً یک مداح خوب کسی که میخواهد شعر آئینی خوب بدهد دهها مقتل را بهخوبی خوانده باشد. مسلط به مقاتل و تاریخ این مقتلنویسی و امثال اینها باشد. مطالعات فراوان و عالمانهای باید داشته باشد. باید نسبت به ادبیات عرب و زبان عربی حتماً آشنایی داشته باشد. به گمان من اگر یک مداح میخواهد موفق باشد باید بتواند منابع اصلی ما در وادی معارف اهل بیت و مقاتل دست پیدا کند و نه مقاتل دسته دو و درجه دو البته در حد ضرورت کافی است ولی کسی میخواهد مسلط باشد باید حتماً به ادبیات عرب در حد توجه به منابع اولیه آشنا باشد.
آشنایی با معارف اهل بیت علیهم السلام نیاز دیگر جامعه مداحان
علاوه بر اینها باید بر معارف آشنا باشد. کسی که میخواهد شعر بگوید و روضه بخواند غیر از مقتل و تاریخ باید با معارف آشنا باشد. هم معارف توحیدی را بداند و هم معرفت به ساحت مقدس اهل بیت و مقامات ایشان داشته باشد. کسی که میخواهد برای اهل بیت شعر بگوید نسبت به معارف آنها و معارفی که در روایات و مجامع روایی ما آمده است آشنا نیست چه میخواهد بگوید؟! اگر در اوج معرفت باشد آن چه که میگوید شأن اهل بیت نیست. یادم است امام رضوان الله تعالی علیه یک موقعی تفسیر سوره حمد شروع کردند و گفتند تفریباً تابحال هیچ تفسیری برای قرآن نوشته نشده است. نه اینکه ایشان میخواستند بزرگان را مثل علامه طباطبایی را کوچک کنند سخن از عظمت قرآن است. همینطور است. اهل بیت هم همینطور هستند. کسی که میخواهد درباره اهل بیت که عِدل قرآنند و اسماء حسنای خداوند هستند درباره آنها مدح بگوید، مقامات آنها را توصیف کنند و مرثیه بگوید، اگر مقامات آنها را نداند چه میخواهد بگوید؟ میخواهیم مقتل برای چه کسی بخوانیم؟ برای امام حسین؟ امام حسین کیست؟ میخواهیم از عاشورا صحبت کنیم؟ عاشورا چیست؟
حتماً یک دوره کتاب "کامل الزیارات" را مطالعه کنید
من این را مکرر گفتهام؛ میدانید در باب عاشورا عرفا و مورخین، محدثین و متکلمین سیاستمداران و همه گروههای اهل فن دیگر ورود کردند و حرف زدند. عرفا از منظر خودشان، جلوههای عرفانی عاشورا را گفتند. مورخین تاریخ عاشورا را گفتند. متکلمین مباحث کلامی و قس علی هذا. تحلیلگران تاریخ عاشورا را تحلیل کردند. به شما نمیگویم همه روایات معصومین را ببینید ولی یک دور کامل الزیارات4 را که کتاب معتبر قدیمی ما است که قسمتی از آن در فضیلت زیارت سیدالشهدا است و قسمت عمدهی ان در باب مقتل سیدالشهدا است به یک معنا بکا و ثواب بکا بر سیدالشهدا است. تاریخ مقتل نیست. فضایی که این کتاب برای عاشورا باز میکند را مقایسه کنید با هرچه عرفا و متکلمین و محدثین و مورخین، سیاستمداران و تحلیلگران گفتند؛ اصلاً قابل مقایسه نیست! یعنی شما وقتی وارد کامل الزیارات میشوید گویا از یک حادثهای بحث میشود که جغرافیای حادثه همه عوالم خلقت است و تاریخ حادثه از ازل تا ابد عالم است. نمیگویم دقت کنید، فقط ورق بزنید و فصلهای کامل الزیارات را ببینید؛ انسان احساس میکند عاشورا یک حادثهی کانونی است که در زمین اتفاق افتاده در مرکز نزول خلیفةالله همه کائنات از ازل تا ابد درگیر حادثه هستند.
"اخلاص" لازمه کار در مداحی و شعر گفتن
شما دربارهی همچنین حادثهای میخواهید روضه بخوانید. راجع به کسی میخواهید روضه بخوانید که همه انبیا روضه خوان آن حضرت بودند و برای او گریستند. جبرئیل و میکائیل برای او گریستند. برای کسی میخواهید روضه بخوانید که ولی مطلق خداوند است و امثال اینها. شما ببینید با چه زبانی صحبت کنید که این تابعی از معرفت امام است خود شما عزیزان میدانید تمام کسانی که شعر میگویند اگر با اخلاص شعر بگویند حتماً فضیلت میبرند. آن داستان را به خاطر دارید بنده خدایی در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام شعر گفت و صله گرفت: شمع میریزم برایت یا امیرالمؤمنین قدر این گلدستههایت یا امیرالمؤمنین. این را با اخلاص خواند و از حضرت صله گرفت. آن بنده خدای دیگر دید عجب کار قشنگی است یک شعر طویلی از شعرا گفت و هرچه خواند دید خبری نشد، روز اول، روز دوم به حضرت عرض کرد عذر میخواهم بیادبی نباشد شما امیرالمؤمنین هستید شجاع هستید و ... ولی از شعر سردرنمیآورید.
هرکسی اگر با اخلاص شعر بگوید ولو یک بیت مزد آن را میگیرد. شک نکنید اما این کافی نیست. شعر باید فخیم باشد متناسب با شأن سیدالشهدا علیهالسلام باشد میخواهد حضرت ابوالفضل را مدح کند جبرئیل هم ایشان را مدح کرده است من هم مدح میکنم. میشود اینگونه مدح کرد؟ میشود این شعر را درباره ایشان خواند؟ همه از چشم و ابرو میگوییم البته آنها هم هست و جزء مدح است میخواهد عرض ارادت کند عرض ارادتهایی که برای وادی دیگری است. برای وادی عشق مجازی است. این غلط است نسبت به ساحت قدسی ولی خدا. اینها برای چه است؟ برای این است که دنبال آن معرفت نیستیم.
گلایه هم میخواهید بکنید مانند مرحوم محقق اصفهانی باشد
اگر انسان وقتی مقابل سیدالشهدا قرار میگیرد و میخواهد مدح کند و روضه بخواند ببیند مقابل یک جلال و عظمتی قرار دارد که همه انبیا اولوالعزم غیر نبی اکرم صلیالله علیه و آله و سلم اینجا متواضع و خاشع هستند با یک ادبیات دیگری حرف میزند. اگر یک جایی بیان او بیان گلایه است با زبان مرحوم محقق اصفهانی5 (کمپانی) گلایه میکند. دیوان ایشان را دیدید گاهی هم گلایه در اشعارش وجود دارد. این مرد بزرگ هم عارف بوده است و هم فیلسوف هم فقیه بوده است و هم اصولی استاد مرحوم آیتالله طباطبایی و آیت الله بهجت و آیتالله میلانی و دیگران. در احوالات ایشان نقل شده است میآمد در حرم حضرت امیرالمؤمنین میایستاد ایستاده هزار مرتبه اناانزلناه را میخواند محاسن خود را در دست میگرفت و میخواند: گرچه سیه روی شدم غلام تو هستم/ خواجه مگر بنده سیاه ندارد اشعار ایشان گاهی گلایه دارد اما با زبان یک آدم بامعرفت به مقامات اهل بیت است.
نه هرکه کله کج کند قلندری داند!
اگر بخواهیم روضه خواندن و عرض ادب ما متناسب با شأن اهل بیت باشد باید عارف به مقامات اهل بیت باشیم و برای اینکار اقلاً یک دور کتاب حجت بحار را بخوانیم. پیش یک استادی برویم تا مقامات اهل بیت را برای ما بگویند. بدانیم راجع به چه کسی حرف میزنیم. بنابراین این همه یک حوزه دیگری است که حتماً شما عزیزان و سروران باید در آن حوزه اهل فن باشید باید مقامات اهل بیت را بدانید از این بالاتر شما میخواهید اشعار توحیدی بخوانید باید مقامات توحیدی را بشناسید. میگویند نه هرکه کله کج کند قلندری داند گاهی من دیدم میخواهد در وادی عرفان شعر بگوید اولیات عرفان را نگذرانده است. نمیگویم اینها کافی است اینها علوم صوری است. این در مرحله علوم صوری باید مقتل، تاریخ، ادبیات عرب، مقامات اهل بیت، مقامات توحیدی این را بدانید. بخصوص برای جوانان عرض میکنم. شما جوان هستید وقت دارید فرصت دارید چه محظوری دارید که منظم فرصت بگذارید بخشی از عمرتان را خرج این کار کنید تا ان شاءالله در این وادی صاحب فن بشوید.
از شعرای عرب هم الهام بگیرید
معارف فراوان دیگری است که شما عزیزان باید بدانید اگر میخواهید در مقتل خواندن و روضه خواندن و شعر آئینی گفتن موفق شوید حتماً باید این معارف را بدانید. یکی از گنجینههای ادبیات آئینی ما اشعار عربی بسیار لطیفی است که از شعرای صدر اسلام مثل کمیت و امثال اینها داریم تا دعبل و دیگران تا متأخرین. اشعار عربی بسیار با مضامین لطیف. شما همینطوری که از شعرای خودمان الهام ومضمون میگیرید خیلی خوب است از آنها هم الهام بگیرید. ولی من کمتر در اشعار آئینی خودمان الهام از آنان را میبینم. نکته آن هم این است که پیداست این شاعر عزیز ما به آن زبان شعر آشنا و مسلط نیست. اگر مسلط بود بسیار لطائف الهام بخش هم برای مقتل و هم برای شعر در اشعار عربی که جزء سرمایههای تاریخی ماست داریم. کمااینکه از این طرف هم پیداست و کاملاً آدم میبیند شعرای عرب بخصوص معاصرین آنها به شدت تحت تأثیر ادبیات آئینی فارسی هستند. این متقابلاً باید اتفاق بیافتد. جزء گنجینههای ماست. این میطلبد که شما مسلط به ادبیات عرب باشید. مسلط به تاریخ شعر عربی باشید بخصوص اشعار آئینی و عرفانی آن تا بتوانید در این وادی بگویید.
روح شما وقتی با معارف مأنوس باشد می توانید روح دیگران را سیر دهید!
من نمیخواهم بگویم همه دنباله رو آن مسیر باشند. ولی بالاخره این جزء علومی است که شما باید یاد بگیرید این علوم صوری است یعنی یک روضه خوان و مقتل خوان و شاعر آئینی موفق کسی است که همه اینها را با هم دارد و از این لطیفتر بعضی از شما عزیزان که خداوند این توفیق را به شما داده است و شکر توفیق یعنی این که الحمدلله دعا میخوانید اهل دهای ندبه، کمیل و عرفه هستید و اینها را برای مردم میخوانید شما باید با معارفی که در این دعاها وجود دارد مأنوس شوید. روح شما باید مأنوس شود تا بتوانید روح دیگران را سیر بدهید. بنابراین این هم یک بخش از معارفی است که شما عزیزان باید بدانید. بخصوص تأکید میکنم جوانان عزیز فرصتهای کافی برای این کارها دارند. فقط کافی است برنامه ریزی خوب بکنند از استاد خوب کتاب خوب و منابع خوب استفاده کنند به اینها مسلط میشوند. بسیاری از معارف ما در ادعیه است. شما اگر آشنا باشید میتوانید همین معارف را به روح جامعه منتقل کنید و این انتقال تحول عظیم معنوی در جامعه ایجاد میکند.
اما سرمایه دیگری که شما باید داشته باشید سرمایهی معنوی است باز در آن جنبهی ظاهری هم تأکید کنم من مؤکد هستم بنای شما عزیزان بر آن باشد که یک دور بحارالانوار را لااقل در اول تا آخر آن ببینید اگر استاد خوبی پیدا کردید که که نعم الوفا که این اقبال شماست. طول می کشد؟ بکشد! شب دراز است و قلندر بیدار! جوانید سی سال چهل سال دیگر میخواهید در این وادی کار کنید. چه اشکالی دارد. الحمدلله برنامه ریزی کنید این آقایی که الآن سی سال دارد وقتی به پنجاه سالگی میرسد آدمی است که دوره معارف اهل بیت را دیده است تاریخ بلد است در عین حال یک شاعر آئینی قوی هم هست. یک مداح قوی هم هست. یک عزیزی که وقتی دهان باز میکند دعای عرفه میخواند همه قلوب را متحول میکند این یک نکته؛
حقیقت بکا از عالم بالا می آید
و اما در کنار اینها و در وراء اینها یک شرایط باطنی است. اولین شرط باطنی این است که انسان باید روی طهارت نفس خود کار کند. این تعارف نیست، حرف و حدیث نیست اگر کسی روی طهارت نفس و باطن خود کار کرده باشد آ«گاه است که نقتل خواندن و دعا خواندن و موعظه کردنش نافذ خواهد بود به تعبیر دیگر آن چه که از عالم بالا بر قلب شما جاری میشود و از قلب شما بر زبانتان جاری میشود ان است که قلوب را متحول میکند همه خیر از عالم بالا میآید. همه انوار از عالم بالا میآید اگر قلب شما آئینهی قلب معصوم شد اگر مصیبت میخوانید تحول حال امام زمان را منتقل میکنید من این را مکرر عرض کردم به دوستان حقیقت بکا از عالم معصوم میآید. دعا هم همینطور است. حقیقت دعای ابوحمزه آن حال امام سجاد است که باید در قلب شما جاری شود و بعد بر زبانتان بیاید. حقیقت روضه خواندن آن است که بتوانید آن حالی که در عالم معنوی امام سجاد علیهالسلام بود را بگیرید و همان را منتقل کنید یعنی بستر انتقال آن حقایقی که در عالم بالا است بشوید به تعبیر دیگر تحمل کنید ولایت معصوم را. اگر حامل ولایت شدید در هر وادی نورانی شدید آن وقت کلامتان نور است حرف زدنتان نور است.
یکی از مصادیق مشکات انوار، مؤمن است
در روایت است یکی از مصادیق مشکات انوار، مؤمن است. المؤمن یتقلب فی خمسة من النور مدخله نور مخرجه نور علمه نور کلامه نور مسیره یوم القیامة الی الجنة نور مؤمن رفت و آمد در نور دارد و متقلب در نور است. در هر وادی که وارد شود نورانی است و با حیرت وارد نمیشود. بیرون میآید در یک وادی نورانی است با حیرت بیرون نمیآید میداند چرا این کار را انجام میدهد و میداند چرا آن را ترک میکند. علم و کلام او نور است. همانی که حضرت به عنوان بصری6 گفت. پیرمرد نود ساله آمد گفت میخواهم از علم شما استفاده کنم. شاگردی خیلیها را کردم مالک بن انس و... آمدم سراغ شما. حضرت فرمود اگر علم میخواهید العلم نور یقع فی قلب من یریدالله أن یهدیه7. آن علم یک نورانیت است جای خوبی آمدی آن علم در اختیار ماست ما سرچشمه نور هستیم و مشکات انواریم. ما خزان علم الله هستیم ما حملت کتاب الله هستیم. همه معارف پیش ماست و جای خوبی آمدی ولی آن با حرف نیست که من حرف بزنم و تو بشنوی. آن نورانیتی است که باید در قلبت وارد شود آنهم کسانی به این نورانیت میرسند که خداوند متعال قصد هدایت آنها را دارد.
اول عبد شو، سپس عمل کن و بعد از خداوند طلب علم کن
اگر نورانیت میخواهی برو اول عبد شو فإن أَردت العلم فَاطلب أَولا في نفسك حقيقةَ العبودية، حقیقت بندگی را پیدا کن و اطلب العلم بِاستعماله عمل کن تا علم بعدی را به تو بدهیم، و استفهم اللَه يفهمك از خدا بخواه این علم با عبودیت و عمل و طلب حاصل میشود نه با خواندن کتابها. پس در کنار آن کارهایی که میکنیم باید مهیا شویم که آن علم باطنی را به ما بدهند. اگر مقتل میخوانید باید حال مصیبت را از عالم بالا به شما بدهند. یک تجلی از حال امام سجاد در قلب شما پیدا شود. آنوقت دهان که باز میکنید دیگران از حال شما متحول میشوند. اگر دعا میخواهید بخوانید باید از عالم والا آن فهم و حال و روحانیت دعای ابوحمزه را به قلبتان وارد کنند. وقتی حرف میزنید آن حال باطنی و آن حکمت از زبانتان جاری شود. در هر وادی همینطور است. این هم حضرت فرمود من مجال ندارم این حدیث را باز کنم خیلی حدیث عجیبی است. بزرگان شاگردان خود را تأکید به خواندن این حدیث میکردند. حضرت فرمود عبودیت شرط رسیدن به معارف ماست، والا چه بسیار کسانی که یک واو و لام در سخنرانی اشتباه نمیکنند ولی قلب ظلمانی دارد. فرمود چه بسا کسی که نمیتواند مقصودش را به زبان بیاورد ولی قلبش سرچشمه نور است. بنابراین این مسئله دوم است.
بنابراین نورانی شدن و به حقایق رسیدن شرط تأثیر است. اینکه میبینید نفس یک کسی جمعی را جابجا میکند نفسش ماندگار میشود در تاریخ همین است. خدا رحمت کند مرحوم آسید علی آقا را در همین مسجد امینالدوله دعای کمیل میخواندند خیلی از آقایان هم شاید شرکت کردند یادشان است آن حال دعاست. یا مرحوم شیخ محمد زاهد معروف است در همین تهران با آن نورانیت و صفای باطن خیال نکنید چیز ساده ای است. این اصل کار است. حضرت فرمود این علم را اگر میخواهید بروید بنده شوید.
خودت را مالک چیزی ندانی، امور خود را به خداوند تفویض کن، اهل امر و نهی خدا باش
بعد حضرت گفتند بنده شدن یعنی این: 1- خودت را مالک چیزی ندانی 2- امور خود را به خداوند متعال تفویض کن به فکر خودت نباش اگر میخواهی به علم برسی کسی که دنبال تدبیر خودش است به نورانیت علم نمیرسد انسان اگر خودش را مالک نداند راحت انفاق میکند مال من نیست مال اوست فقط مراقب است اشتباه نکند طبق دستور بدهد. اگر امور خودتان را تفویض کردید صبر بر سختیها بر شما آسان میشود. کسی که میخواهد به علم برسد باید بتواند سختیهای علم را پشت سر بگذارد 3- فرمود اگر دل مشغولیتان امر و نهی خدا شد این مال من و شماست مال من منبری و مال شمای شاعر خوب اهل بیت است دیگر مجال "مراء و مباهات" ندارد؛ یکجوری بخوانم که از دیگران جلو بیافتم مگر آدم بیکار است آدم تا بخدا نرسیده است دنبال مراء و مباهات است کسی مراء و مباهات میکند به کفشش یک کسی به ظرف و اثاثیه و سرویس آشپرخانهاش و یک کسی مثل ما مباهات میکند به مقتل خواندنش و منبر رفتنش. یک جوری شعر میگویم که روی دست فلانی باشد. این به درد نمیخورد. آدمی که اینگونه است به او حکمت نمیدهند حکمت برای مراء و مباهات نیست علم برای مراء و مباهات نیست اینها فنون است که دست مراء و مباهات است.
معارف را به کسی که اهل مراء و مباهات باشد نمیدهند
دنبال اینکه با دیگران جدال کنید یا فخر فروشی کنید معارف را به کسی که میخواهد فخرفروشی کند نمیدهند مقتل به کسی که میخواهد فخرفروشی کند نمیدهند حال مصیبت نمیدهند حال دعا نمیدهند حضرت فرمود اینهای که به تو گفتم خیال نکنی آخر راه هستند اینها اول راه است اول الدرجة التقی این اولین قدم در وادی تقواست بعد حضرت استشهاد به قرآن کردند تلک دارالآخرة این دار آخرت برای کسانی است که لا يريدون في الأرض علوا ولا فسادا در زمین دنبال برتری جویی نیستند دنبال فساد نیستند کسی که دنبال برتری جویی است هرکاری کند فساد است. روضه هم میخواند العیاذ بالله فساد میکند چرا چون میخواهد خودش را اثبات کند العیاذبالله سیدالشهدا اعظم عبادات عالم را انجام دادند اعظم ابتلائات عالم را انجام دادند برای اینکه دست عالم را بگیرند به سمت خدا ببرند نورانیترین صحنه تاریخ عاشورا است خدای ناکرده من اگر از این صحنه استفاده کنم که خودم را اثبات کنم این قابل آمرزش است؟ العاقبة للمتقین حضرت فرمود اینها متقی هستند. اینهایی که اهل مراء و مباهات نیستند اینهایی که اهل صبر و انفاق هستند اینهایی که خودشان را مالک نمیبینند اینهایی که امور خودشان را به خداوند تفویض میکنند و همه دلمشغولیشان امر و نهی خداوند است اینها آماده میشوند اگر اینگونه شدید علم پیش ماست.
یک مداح خوب مصباح الهداة و سفینة النجاة است
امیرالمؤمنین آه میکشید میفرمود ایکاش یک کسی بود من با او حرف میزدم ان هنا لعلما جما لو اصبت له حملة بله الآن هم وجود مقدس امام زمان همینگونه است بنابراین ببینید دومین نکته این است ما غیر از آن علوم صوری حتماً یک آداب باطنی نیاز داریم مداح امام حسین جبرئیل است، ائمه هداة معصومین هستند برویم بالاتر قرآن اهل بیت را مدح میکند خداوند متعال مادح اهل بیت است اینکه انسان میخواهد مادح اهل بیت باشد و قلوب را وارد صحنه عاشورا یعنی اعظم ابتلائات تاریخی عالم اعظم عبادات عالم کند باید اینگونه باشد. شما عبادتی بالاتر از عاشورا میبینید؟ اعظم عبادات نبی اکرم است، اعظم عبادات امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلامالله علیهما در عاشورا محقق میشود؛ ما خودمان بشویم کشتی نجات امام حسین علیه السلام ما بشویم مصباح وصل بشویم به امام حسین و چراغ بشویم من معتقدم یک مداح خوب حتماً در موقعیت خودش مصباح الهدی و سفینةالنجاة است واقعاً وقتی دهان خود را در محرم باز میکند قلوب را متوجه امام حسین میکند و قلوب را از دنیا میکَند گناهان را جارو میکند اگر فرمود یک قطره اشک گناهان را به اندازه کف روی دریا باشد میشوید وقتی مؤمنی دهان باز میکند و قلوب را میشمارد دارد مثل کف روی دریا گناهان را به اصل خودش یعنی شیطان برمیگرداند یعنی یک مؤمن و یک مداح، مصباح الهدی است. این را شوخی نگیرید.
اگر چیزی به نام انقلاب اسلامی نبود هیچ مقاومتی در مقابل فتنه کفار نبود
الآن در این فتنه شیطانی دشمن بعضی خیال میکنند اگر پهلوی الآن بود الآن هم مثل قبلاً بود متوجه نیستند که آن موقع یک تلویزیون یک کانال سیاه و سفید روزی چند ساعت برنامه داشت الآن دشمن هزاران کانالهای ماهوارهای دارد و در کنار آن شبکه اینترنت اصلاً قابل مقایسه نیست مقدورات دشمن از شما سؤال میکنم در همین فتنههای اجتماعی خود ما آن کانونهایی که قلوب جوانان را نگه داشت ببینید جاذبههای دنیا در الآن با سی سال قبل قابل مقایسه نیست اگر چیزی به نام انقلاب اسلامی نبود هیچ مقاومتی در مقابل فتنه کفار نبود چه چیزی قلوب جوانان را نگه میداشت؟ در مقابل این همه فتنه و امواج فتنههای ظلمانی چه چیزی این قلوب را نگه داشت که غرق نمیشوند غیر از مجالس اهل بیت است عمدهاش اینهاست.
تدبیر حضرت آقا بعد از دوم خرداد
آقا با درایت کامل بعد از قصه 2 خرداد دستور دادند هیأتها را فعال کنید و همینگونه صحنه را برگرداندند واقعاً یک مداح خوب که این جمع را نگه میدارد خودش سفینةالنجاة است همینطوری که مشکات انوار الهی قلب نبی اکرم است قلب امیرالمؤمنین است ولی یک مؤمن چون آئینهی امام زمان است مشکات انوار میشود دیگران از نور او استفاده میکنند.
هرکسی ولو عارف اگر از کشتی امام حسین پیاده شد جهنمی شد!
در این فتنههای سقیفه سفینة النجاة امام حسین است. سقیفه هم ظلمات عمیق ایجاد کرده است و هم فتنهها. واقعاً فتنههای سقیفه آنقدر عجیب است که گاهی دنیا را با خودش زیر آب میبرد. همینطوری که امام حسین چراغ است و کشتی نجات وگرنه سونامیهای عظیم آنها یک نفر را سالم نگه نمیدارد همهی اینها هم که از کشتی اینها پیاده شدند ولو عارف بودند جهنمی هستند بروید در تاریخ ببینید. یک نفر سوار بر کشتی امام حسین نباشد عارف هم باشد اهل نجات باشد اگر پیدا کردید مرا خبر دهید. نمیخواهم اینجا نام ببرم و بگویم چرا؛ کسی که وقتی اسمش را میبرند خیلیها دهان خود را آب میکشند این معلم اخلاق است و عارف، به منبریها توصیه میکند میگوید روضه امام حسین نخوانید میگویند چرا؟ فانه يهيج بغض الصحابة و الطعن فيهم و هم اعلام الدين میگوید روضه امام حسین بخوانید بغض علیه اصحاب تحریک میشود اینها از اعلام دین هستند.
همین آدم در کتابی دیگر در باب فضول الکلام که مرحوم علامه امینی در الغدیر به آن حمله میکند در آن کتاب بابی هست به نام حرف اضافی زدن، آنجا میگوید آیا لعن قتلهی امام حسین کنیم این فضول الکلام نیست؟ میگوید نه اینگونه نگویید بگویید اگر توبه نکردند خدایا لعنشان کن! یزید را لعن کنیم؟ میگوید نه لعن نکنیم شاید راضی نبوده به کشتن امام حسین! مرحوم علامه امینی میگوید در باب فضول الکلام اینقدر حرف مفت میزنی؟! اینهمه عرفان!؟ سوار بر کشتی امام حسین نیست ته خطش شده طرفدار یزید آیا این گناه را میتوانی پاک کنی؟ این گناه را میشود پاک کرد؟
تنها کشتی نجات امام حسین است و تنها سفینه نجات ایشان هستند. شما مادحین اهل بیت اگر سیر معنوی را انجام بدهید که الحمدلله خیلی از شما دارید کامل باید شود عرض من این است اینهایی که من میگویم برای خودم میگویم اگر کامل شد خودتان میشوید کشتی نجات دهان که باز میکنید قلوب را نگاه میدارید جاذبهای خداوند متعال در شما قرار داده که نفوس در جاذبه شما از موج شیطان نجات پیدا میکند.
مرحوم آیتالله العظمی بهجت گفتند: دنبال کرامتهای ظاهری نگردید کرامت یعنی این الآن هم اگر یک جایی نفس آیتالله بهجت و یاد ایشان است شیطان به آنجا جرأت نمیکند نزدیک شود. هنوز هم یادش قلوب را متوجه خدا میکند شما میتوانید اینگونه شوید شما میتوانید کاری کنید که در میدان جاذبهی شما شیطان نفوذ نکند. حضرت برای شما ساحل امن و موجی درست می کند که امواج وجودی خودشان را از وجود شما ساطع میکنند شیطان محال است در آنجا راه پیدا کند. ولایة علی ابن ابیطالب حصنی تنها حصن در مقابل شیطان امیرالمؤمنین و نبی اکرم و اهل بیت و سیدالشهدا هستند شما اگر آن سیر معنوی را بکنید خودتان حصن میشوید امواج و نور حضرت در وجود شما ساطع میشود استقامت حضرت و سفینة النجاة در شما ساطع میشود میشوید مستقیم و خودتان میشوید کشتی نجات دیگران.
اهل مناجات و سحر باشید
بنابراین دومین قدمی که باید در این وادی برداریم این است که دنبال این باشیم که معنویت را کسب کنیم اهل بکا و سحرخیزی و خلوت باشیم اهل نشست و برخاست با اهل دل باشیم. اهل عرفان باشیم. البته منظورم حتماً عرفانهای انحرافی نیست عرفان اهل بیت است. اهل مناجات و سحر باشیم اهل انس با اهل بیت باشیم اهل مداومت بر عاشورا و جامعه کبیره باشیم علی ایحال مراقبهی بر خود –که مراقبه شما با یک آدم عادی فرق میکند- شمامیخواهید حامل نور سیدالشهدا و چراغ هدایت مردم شوید شما این توقع را از سیدالشهدا دارید که شما طوری ما را قرار بدهید که وقتی دهان باز میکنیم از دهان ما انوار شما ساطع شود و قلوب متوجه شما شود شما میخواهید بشوید حصن جامعه این را کم نگیرید این احتیاج دارد که انسان روی آن کار کند من خودم اگر وارد حصن امیرالمؤمنین نشوم نمیتوانم حصن دیگران باشیم سلمان حصن است چرا؟. چون متصل به امیرالمؤمنین است سعی کنید خودتان این رشد معنوی را داشته باشید.
مراقب جاذبه های دنیا باشید!
فرصت گذشت و باید از فیض عزیزان استفاده کنیم خیلی مزاحم نشوم حرفها زیاد است همه هم میدانند که عرض کردم اینها زیره به کرمان بردن است. بنابراین عنایت کنید این واضح است برای عزیزان گفتنی نیست من حتی گاهی خجالت میکشم این حرفها را تکرار میکنم عزیزان ما اهل این مسائل نیستند اما در عین اینکه اهلش نیستید باید توجه داشته باشیم مبادا جاذبههای دنیا ما را بگیرد. این جاذبهها مختلف است نوکر امام حسین است احترام میکنند این از پول گاهی بدتر است مبادا طالب این احترام کردن باشید مبادا دنبال این باشید که من با روضه خواندن از عاشورا خرج کنم که محترم شوم! این خیلی خطرناک است و از لغزشهای پنهان است. پول را همه میفهمیم که نباید در دستگاه امام حسین تجارت کرد اهل تجارت نباش!
اهل تجارت در دستگاه اهل بیت نباشیم
یک آقایی نقل میکرد از اهل دل بود میگفت یکی از همدورههای آقای کافی رضوانالله تعالی علیه به امام زمان گله کرده بود که من و مرحوم آقای کافی همدوره بودیم با هم به منبر رفتیم و درس خواندیم چطور ایشان اینقدر نافذ و اثرگذار است و من نه! به او در خواب یا بیداری فرموده بودند که آقای کافی منبر میرفت و با پول خود مهدیه میساخت ولی شما میرفتید منبر و با پولش از دوبی برای دخترتان جهیزیه میخریدید! فرقش همین یک کلمه است. این را دوستان ما خوب میفهمند که نباید در دستگاه امام حسین تجارت کرد ولی بدترش این است احترام کنند و ما هم خوشمان بیاید مردم به خاطر امام حسین به ما احترام بگذارند. این خیلی بد است از آن بدهای نبخشیدنی است که ما دنبال حب جاه باشیم که از حب مال بدتر است. حب شهره و جاه که اینها ریاضت نفس میخواهد والا آدم چگونه از جاه و شهرت بدش بیاید!؟ چطور مردم احترامش کنند عرقش را پاک کنند و به صورتشان بمالند؟ البته من خدا شاهد است جایی رفتم یکی از این مداحها میخواندند من نزدیک بود زیر دست و پا له شوم جوانها ریختند عرق آقا را بگیرند اینقدر من خوشحال شدم که این جوانها عرق این آقا را میگیرند به آن تبرک میجویند این خیلی مهم است.
میدانید در غرب یک خواننده کذا میآید و میایستد بعد جلویش نوشابه می چینند و او پرت میکند سرش دعوا میشود تقدس میجویند به او. اینکه عرق خواننده امام حسین را جوانان میگیرند اینقدر انسان خوشحال میشود که قلوب چقدر متوجه امام حسین است عرق را میگیرند تبرک میکنند خودشان را. ولی خدای ناکرده اینطور نشود که ما خوشمان بیاید.
چرا یک مداح الگوی جوانان نباشد
خدا حفظ کند آقای خورشیدی را؛ یکی از مداحان خوب، به او گفتند که یک معجزه از امام حسین برای ما نقل کن؛ گفت معجزه این است که نشده در فلکه 72 تن بایستم و بهترین ماشین جلوی من ترمز نکند و من را مجانی نبرد! مال من نیست، چون من با بغل دستیام فرقی ندارم اما این معجزه امام حسین است بعد از 1400 سال یک مداح اینگونه محترم است. اینکه مردم احترام میکنند خیلی کار خوبی میکنند ولی خدای ناکرده ما خوشمان نیاید! من اگر خوشم آمد که مردم دست مرا ببوسند دیگر نمیشود جمع و جور کرد. آنوقت آدم امام حسین را در یک جایی خرج کند که خودش موقعیت پیدا کند. بنابراین عنایت کنید عرض من یک کلمه، هم کمالاتی است صوری که باید شما آن را کسب کنید و هم یک کمالات باطنی است. و آنوقت با آن دو کلام میشوید الگوی جامعه. آنوقت راه رفتن و غذاخوردن و ... الگو میشود. جا هم دارد که الگو شوید چه اشکالی دارد؟ چرا هنرپیشهها الگوی جوانان ما شوند؟ چرا یک مداح الگو نشود؟ چرا مردم از او مشی و سبک زندگیشان را یاد نگیرند ولی به شرط اینکه این دو را داشته باشیم.
با سوار بر ماشین 100 میلیونی و قلیان کشیدن نمیتوان الگو شد!
نعمتهای دنیا برای همه است برای مؤمن بیشتر از همه. ولی ارزشش را ندارد ماشین 100 میلیونی سوار شویم دارید حلال است گوارای وجودتان باد! ولی این دیگر نمیتواند الگوی مردم و جوانان شود قانع شدید عیب ندارد حلال است اشکال ندارد لذت حلال است جایی هم میخواهیم برویم قلیانی هم بکشیم یک فقیه بگوید حرام است تا من نکشم! ولی بدانید این با دستگاه امام حسین نمیسازد الگو نمیشوید یک خوانندهی خوب امام حسین باید کشتی نجات و چراغ هدایت باشد. همه چیز او الگو باشد. راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن و فریاد زدنش و این وقتی است که شما در این دوجنبه کار کنید 1- عالم به موضوع کار خود شوید و 2- ربانی شوید و شیطان با هیچ چیزی به اندازهی عالم ربانی مخالف نیست.
از همین حالا اگر تصمیم بگیرید بدانید یک لشگر برایتان گسیل میکند که نگذارد در روایات داریم گاهی یک مؤمن از دنیا میرود و یک لشگر شیطان آزاد میشوند. یک لشگر را برای این یکی اسیر کرده بود. یکی گوشش یکی چشمش و یکی زبانش. اگر خواستید عالم ربانی شوید بدانید آسان نیست ولی اگر عالم ربانی شدید یک نفر، جمعیتی را نگه میدارد من در حضور حاجی نمیخواهم بگویم؛ شما ببینید ایشان چنددهه است مشغول هستند برای امام حسین، ببینید چقدر قلوب را نگه داشتند! این را با چه میشود معامله کرد؟ هرچیزی از اینطرف بگیرید از آن طرف از شما کم میگذارند اشکال ندارد ولی نمی توانید بشوید. ظرفیت اینکه شما بشوید چراغهای هدایت و کشتیهای نجات وجود دارد، چطور یک هنرپیشه میشود قهرمان و الگو من مخالف نیستم ورزشکاری الگوی مردم شود ولی واقعاً او باید الگوی رفتاری مردم باشد؟ یک آدم متخلق امام حسینی باید الگوی مردم باشد فرمود کونوا لنا زینا و لاتکونوا لنا شینا8 فرمود اگر شیعه ما هستید کونوا دعاة الناس بغیر السنتهم9 با عملتان مردم را به سمت ما دعوت نمایید و این شأنی که خدا به شما داده است اگر بخواهید حاصل میشود.
برخورد با یک بدعت غلط
جملهی آخر را عرض کنم؛ یکی از آفتهایی که اخیراً در جلسات اهل بیت در حال ظهور است این است که میگویند جلسات اهل بیت را سیاسی نکنید! این خیلی اشتباه بزرگی است. یعنی جدایی دین از سیاست در هیئات هم بیاید! اگر یک حادثه سراغ داشته باشید که سکولاریستهای مسلمان نمیتوانند آن را توجیه کنند عاشورا است...
عاشورا سیاسیترین فعل امام معصوم علیه السلام
...قابل توجیه نیست سیاسی ترین فعل امام معصوم در تاریخ است درست است؟ ایستاده در مقابل دستگاه بیعت نکرده است تا آخرین قطره خون و اصحاب و اهل بیت دفاع کرده است. این را نگذارید غیرسیاسی شود؛ گاهی اوقات مشکلات اجتماعی که پیدا میشود ما احساس میکنیم باید خودمان را بکشیم کنار و از کل حکومت دفاع نکنیم این اشتباه است. تا پرچم حق در دست ولی حق است باید پای این پرچم بایستیم و دفاع کنیم اشتباه اتفاق میافتد بیافتد به ما چه مربوط ما کار خود میکنیم دهها نفر اشتباه میکنند بکنند تا پرچم حق در دست ولی حق است باید بایستیم و دفاع کنیم. این را هم عرض کنم که این حرفهایی که میزنند نیست پرچم اسلام رو به پیش است و شک نکنید انقلاب اسلامی تا الآن رو به پیش بوده است و الآن هم پیچ سختی دارد ولی رو به پیش است.
مارکسیستها میگفتند یا طرفدار خدا باشید یا عدالت!
من مکرر این را گفتم مارکسیستها که یکی از دو قطب بزرگ تمدن نوین غربی هستند یکی از دومکتب بزرگ هستند و نیمی از دنیا را گرفته بودند حرفشان هم این بود که ما طرفدار عدالت هستیم شما اگر طرفدار ما هستید طرفدار عدالت هستید یا مخالف ما هستید یعنی مخالف عدالت هستید لذا میگفتند دین مخالف عدالت است یا طرفدار دین باشید یا طرفدار عدالت. یا طرفدار خدا باشید یا طرفدار عدالت! صاف هم میگفتند که دین افیون ملتهاست انقلاب اسلامی یکی از دو اردوگاهی که شکست داد اینها هستند. اقلاً هم 40 میلیون کشته داده بودند تمام شد و رفتند. این از برکت انقلاب اسلامی است و شهدا و از برکت خون سیدالشهدا که تجلی پیدا کرده در این هیئات. بعد از آن هم اردوگاه سرمایهداری است که رقیب سختتر ماست به قول امام رضوان الله تعالی علیه، "شیطان اکبر" است.
با عبور از این فتنه اقتصادی انحصار اقتصادی جهان هم شکسته خواهد شد
واقعاً شیطنتشان بیش از شیطنت آنهاست. این را هم شما خیال نکنید که وضعیت خوبی دارند. آنها به شدت در فشار هستند الآن هم محاصرهی اقتصادی که انجام دادند که یکی از گردنههای مهمی است که انشاءالله باید از آن عبور کنیم تلقی نشود که ما در موضع ضعف هستیم ما اگر از این گردنه به سلامت عبور کنیم انحصار اقتصادی جهان شکسته خواهد شد کما اینکه انحصار سیاسی را شکستید انحصار فرهنگی را شکستید تک صدایی جهان را امام شکستند انحصار اقتصادی جهان که همه ثروتها که 1500 شرکت بزرگ باشد و سرنوشت اقتصادی و فرهنگی جهان را رقم بزنند این باید شکسته شود که این با ابتلاء مؤمنین است. حالا توضیح آن بماند که نمیخواهم بازمی کنم.
به هیچ وجه از انتخابات 84 و 88 پشیمان نیستیم
ما رو به پیش هستیم شک نکنید که این گردنه گذشته میشود و برکات عظیم آن را در اقتصاد جهان خواهید دید. خوب ضعف و مشکلات هست اشتباهات و خطاها هست و نباید آنها را توجیه کرد؛ ولی ضعفها، خطاها، فشارها و سختیهای حرکت راه را یک عدهای میخواهند سوءاستفاده کنند بگویند، این فشارها هست پس انقلاب اشتباه کرده است، مسیر انقلاب همان مسیر اصلاحات و سازندگی بود همان مسیر را میرفتیم به این مشکلات نمیخوردیم! نخیر اینگونه نیست به هیچ وجه ما هنوز از انتخابات 84 و 88 پشیمان نیستیم این به معنای این نیست که اشتباهات را هم تأیید میکنیم، آنجا جریانی بود که انقلاب اسلامی سر یک پیچ پیچید و سکولاریستها را از قطار انقلاب پیاده کرد و باید هم پیاده میکرد و امکان پیاده کردنش جزء با این حادثه بزرگ نبود. این یک مسیر حقی بوده است که انقلاب پیش رفته است. تا الآن هم حق است هرگاه هم اشتباه باشد با اشتباه مخالفیم. این موجب نشود که عدهای بیایند بگویند اصل دفاع از انقلاب و حکومت را کنار بگذارید که در هیئات آقا را دعا نکنید! چرا؟ به چه دلیل؟ این دیگر عافیت طلبی است. بله من همیشه عرض کردم مشربم این است که وقتی میروم منبر امام حسین میگویم اینهایی که آمدند اینجا نشستند به احترام امام حسین آمدند نه به احترام من. میهمان امام حسین هستند من نباید طوری حرف بزنم ولو میخواهم یک نکتهی سیاسی بگویم و هدایت بکنم و وظیفه خودم است میفهمم نباید طوری بگویم که مخاطبان گزیده شوند اینها میهمان امام حسین هستند من حق ندارم آنها را اذیت کنم این مشرب خود من است.
انقلاب نباید به روزمرگی سیاسی مبتلا شود
من میگویم آنهایی که در مجلس امام حسین میآیند میهمان ایشان هستند و احترامشان باید حفظ شود. این آفت بزرگی است که دارد پیدا می شود خیلی از هیئات را دیدم که انقلابیون هم میگویند سیاسی نکنید هیئت را. بله من هم قبول دارم که به هیچ وجه نباید انقلاب به روزمرگی سیاسی مبتلا شود. روزمرگی سیاسی خیلی بد است. اتفاقاً خیلی از این جریانی هم که پیش آمده است واکنشی است در مقابل روزمرگیهای سیاسی ولی این که شما هیئات را غیر سیاسی کنید خیلی کار خطرناکی است. این همان سکولاریسم پنهان است که در هیئاتی بیاید که کانون هدایت برعلیه دستگاه استکبار بوده است.
در عین اینکه باید از روزمرگی و از رنجاندن آن عزیزانی که میآیند و میهمان امام حسین هستند و از برخوردهای خشن دوری کنیم ولی گاهی اوقات شیطنت غربیها این است که هرچه خودشان دوست ندارند اسم آن را خشونت میگذارند؛ قتل عامی که در کشورها خودشان میکنند این طرفداری از دموکراسی است ولی شما صدایتان را بلند کنید آنها نپسندند به آن میگویند خشونت. خیلی گوش به این حرفها ندهید که آنها چه میگویند مقصودم از خشونت یعنی برخوردی که غلظتی در آن است که خداوند و اهل بیت نمیپسندند. نه اینکه غربیها به آن میگویند. آنها هرچه را نپسندند به آن خشونت میگویند هرچه را هم خوشان بپسندند اخلاق و ملاطفت است. مواظب باشیم آن سیاست صحیح که ایجاد بصیرت اجتماعی است شناساندن تمدن غرب و فتنه تمدن غرب است.
بزرگترین دشمن اسلام سکولاریسم است
بزرگترین دشمن اسلام جریان سکولاریسم است اگر سلفیها و وهابیها کار میکنند آنها هستند که اینان را ساماندهی میکنند. مراقب باشید ایجاد بصیرت و روشنگری در جلسات اهل بیت برای شناساندن خط درگیری عاشورا که الآن قصه عاشورا به کجا کشیده است. من نمیگویم که شمر شمر 1400 سال قبل بود شمر شمر تاریخ است و همه تاریخ باید لعن کنند اینان فراعنه تاریخ هستند اینها "امم نار" تاریخی هستند اینها پرچمداران کفر در تاریخ هستند هیچوقت لعن شمر محو نخواهد شد شما نمیتوانید از زیارت عاشورا شمر را بردارید و موشه دایان بگذارید، نمیشود جای شمر بردارید امروز اوباما را بگذارید. در تاریخ هم باید لعنشان کرد ولی سؤال قصه امام حسین امروز چه است؟ جنگ امام حسین تمام شده است طبل جنگ امام حسین خاموش شده است یا جنگی که امام حسین شروع کردند تا رجعت ادامه دارد؟ خودشان در رجعت طبق روایات میآیند و کار را به کمال میرسانند اگر این جنگ ادامه داشته باشد اردوگاه امام حسین کجاست و اردوگاه یزید کجاست؟ اردوگاه سقیفه کجاست و اردوگاه امیرالمؤمنین کجاست؟ اردوگاه بنی امیه کجاست و اردوگاه آل ابیطالب کجاست؟
مهم ترین مأموریت هیئات مذهبی
این را معین کنیم نمیشود هیأت این را نداشته باشد هیأتی که نتواند صف آرایی امروز امیرالمؤمنین وسقیفه صف آرایی امروز سیدالشهدا و بنی امیه را نشان دهد این هیأت در مأموریت خودش بسیار کوتاه آمده است. بنابراین این فشارها و کاستیها موجب نشود شما از این جریان دست بردارید هیئات باید نقطه روشنگری و بصیرت برای اهل هیأت باشند و آن صفآرایی امروز حق و باطل را به وضوح نشان دهند.
عرض کردم خیلی هم معتقد نیستم وارد مسائل خرد شوید ولی آن صفآرایی کلان که یک طرف پرچم دست ولی حق است و یک طرف هم جریان تمدن مادی است و جریانهایی که در دنیا ایجاد میکنند الآن ببینید سکولاریستهای دنیای اسلام و میانهرو را امریکاییها به نخ میکشند و تسبیح درست میکنند مثل اردوغان و مرسی و همه اینها.
این یک جریان است جریان دیگر سلفیگری است که فعال میکنند مثل فتنهی سوریه. اینها را باید در هیئات بگوییم اگر حاصل ماه محرم این بصیرتها و تعیین شدن این صفوف و مرزبندی حق و باطل نباشد و نتوانیم انگیزههای عاشورایی را تبدیل به بصیرت کنیم و بعد از بصیرت به موضع گیری در دنیای امروز مأموریت هیئات خود را انجام ندادیم.
-----------------------------------
پی نوشت:
1- دِعبِل خُزاعی (زاده ۱۴۸-درگذشته ۲۶۴ قمری) با نام کامل ابوعلی، دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالله بن بُدیل بن ورقاء خزاعی کوفی، شاعر، ادیب و عالم شیعی که مدیحهسرا و ذاکر فضایل اهل بیت علیهم السلام بود.
2- بحارالانوار ، ج 2، ص 82.
3- بحارالأنوار، ج 1، ص 106.
4- کامل الزیارات یا کامل الزیارات و الذریعه مجموعه بزرگی از احادیث و روایات از اهل بیت درباره شیوه زیارت پیامبر اسلام و امامان به تالیف ابن قولویه است. این کتاب شامل ۸۴۳ حدیث در ۱۰۸ باب میباشد.
5- آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، از فقها و اصولیین، عارف، حکیم، شاعر و فیلسوف در سال 1296 قمری در کاظمین به دنیا آمد. پدرش حاج محمدحسن معینالتجار مشهور به کمپانی از تاجران مشهور آن شهر و مردی پارسا و بسیار با تقوا بود. دیوان شعر در مدایح و مراثی اهل بیت علیهم السلام از جمله آثار ماندگار اوست.
6- بحار الانوار ج 1، ص 244. علاّمه مجلسى در بحارالأنوار مىگويد: اين عبارت را به خط خود شيخ بهايى ديدهام.
7- بحار الانوار، ج 1، ص 225.
8- امالى صدوق، 327
9- کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365، ج 2، ص 78.