کد خبر: ۹۲۰۶۰
زمان انتشار: ۱۳:۲۵     ۲۰ آبان ۱۳۹۱

کیهان / آرش فهيم- سينماي ايران روزهاي پرتلاطم و حاشيه زده اي را مي گذراند. گرچه وفور حاشيه جزو طبيعت عرصه سينما در هر كشوري محسوب مي شود، اما آنچه جاي نگراني دارد، غلبه حواشي بر متن است كه مي توان آن را يك بيماري مزمن به نام حاشيه زدگي دانست. درست مانند آنچه طي ماه هاي اخير در سينماي كشورمان حاكم بوده است. در حالي كه سينماي ما از فقر فيلم خوب و موثر و عدم استقبال مردمي از آثار رنج مي برد اما بازار حواشي وتنش ها و درگيري ها به شدت گرم است.

فيلم «يك خانواده محترم» و جنجال هاي آن، متأخرترين حاشيه بروز يافته در اين عرصه است كه در دو مقطع، فضاي سينماي ايران را تحت الشعاع خود قرار داد. يك بار اوائل سال بود كه حضور اين اثر به عنوان نماينده كشورمان در جشنواره فرانسوي كن اعتراض هاي فراواني را برانگيخت. در حالي كه هنوز هيچ كس در داخل از اين فيلم اطلاع نداشت اما خبرهاي رسيده حاكي از اين بود كه تماشاگران ايراني فيلم، با سلائق و ديدگاه هاي متفاوت، نگاه توهين آميز جاري در آن را تاب نياورده و حتي عده بسياري نتوانستند فيلم را تا انتها تماشا كنند. در مقطع دوم، حضور «يك خانواده محترم» در جشنواره ابوظبي و تقدير شدن اين فيلم از سوي اين جشنواره اماراتي جنجال برانگيز شد. تا آنجا كه برخي از رسانه هاي عرب زبان دشمن با كشورمان، به استقبال اين فيلم رفته و آن را اثري ضدايراني و فيلمي عليه انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) توصيف كردند. برخي در داخل نيز فيلم مذكور را در رديف آثاري همچون «بدون دخترم هرگز» قرار دادند و عده اي بغض ضدانقلابي «يك خانواده محترم» را شديدتر از آن فيلم آمريكايي دانستند.
البته اين اثر برخلاف ساير فيلم هايي از اين دست، نه خارج از كشور ساخته شده و نه مراحل توليد آن پنهاني و زيرزميني بوده، بلكه با تهيه كننده مشخص و با طي مراحل قانوني توليد شده است.
اما درباره اين فيلم دو نكته قابل تأمل است:
اول اينكه رويكرد كاسب كارانه و جاه طلبانه برخي از فيلم سازها به حدي رسيده كه براي جبران ناتواني ها و ضعف هاي كار خود دست به ترفندهايي مي زنند كه بيشتر شبيه به نوعي خودزني است. اگر تا چند سال پيش فيلم سازهاي ايراني سعي مي كردند تا با تكيه بر شاخصه هاي بومي و ارزش هاي انساني در جهان بدرخشند، متأسفانه مدتي است كه برخي از آن ها با توهين به مردم و كشور خود در تلاش هستند تا به جايزه هاي جشنواره هاي خارجي برسند.
«يك خانواده محترم» فيلمي به شدت ضعيف و خام دستانه است كه با وجود تلخي حاكم بر آن به خاطر ناشي گري هاي كارگردان بارها مايه خنده و مضحكه مخاطب مي شود. مثلا در يكي از سكانس هاي فيلم مي بينيم كه در يك آزادراه دو خودرو به طور شاخ به شاخ با هم تصادف كرده اند. با توجه به اينكه آزادراه ها يك طرفه هستند، معلوم نيست اين اتفاق براساس كدام منطق عقلاني شكل گرفته است. يا هر بار كه تصاوير فيلم، خيابان هاي ايران را نشان مي دهد، مردم در حال كتك زدن همديگر هستند! در يكي از سكانس هاي ابتدايي فيلم، نشان داده مي شود كه كلاس هاي دانشگاه هاي ايران با دوربين مداربسته كنترل مي شود و مديران دانشگاه ها تمام وقت در دفتر خود نشسته و در حال تماشاي تصاوير اين دوربين ها هستند. بعد هم يك استاد دانشگاه را تنها به خاطر نمايش دادن يك فيلم در سر كلاس با بدترين لحن ممكن هدف برخورد قرار مي دهند! از اين گونه موارد در فيلم به وفور ديده مي شود.
علاوه بر اين ها، «يك خانواده محترم» يك فيلم سطحي و شعارزده و دروغ گو است. انگار كه كارگردان همه شاخص هاي مورد پسند جشنواره هاي غربي را فهرست كرده و تمام آن ها را در حدود 100 دقيقه به تصوير كشيده است. از كودك آزاري و شكنجه در زندان هاي ايران گرفته تا سانسور و فرار مغزها و علاقه جوانان ايراني به مهاجرت به غرب و توهين به نماز و قرآن و حمايت از فتنه و...! «يك خانواده محترم» فيلمي نژادپرستانه است كه ايرانيان، به ويژه مردم متعهد به ارزش هاي اسلامي را افرادي متوحش و رذيل نشان مي دهد. چرا همه افراد متدين در اين فيلم فاسد و دزد و بيمار هستند؟ پاسخ روشن است؛ چون تهيه كننده و كارگردان فيلم مجبور بوده اند براي كسب جايزه هاي جشنواره هاي خارجي اين گونه تصويرسازي كنند. چطور مي توان باور كرد كه اين صحنه اتفاقي شكل گرفته و سازنده هاي فيلم، هيچ غرضي نداشته اند؛ يك زن كه از بيماري رواني رنج مي برد و حتي ذره اي مهر مادري هم در وجودش نيست، نماز شب مي خواند و در حالي كه صوت قرآن فضا را دربرگرفته است، فرزندش خوردن قرص را به او يادآوري مي كند!
در كدام خاطره و تذكره اي از مادران شهيد آمده كه آن ها پس از شهادت فرزندانشان، با شوهر خود دست به يقه مي شدند كه تو باعث كشته شدن جگرگوشه من شدي؟! آيا دروغي بزرگتر از اين مي توان گفت؟ فيلم بطور غيرمستقيم از تحريم و تهديد ايران حمايت مي كند؛ اين گونه القا مي كند كه ايرانيان حتي به فرزندان و نزديك ترين هاي خود نيز رحم نمي كنند، چه رسد به ديگر ملل!
نكته دوم اين كه فيلم «يك خانواده محترم« باز هم ضعف ها و گسست هاي نظارتي و حمايتي توليد فيلم در ايران را برملا كرد. اينكه يك فيلم ابتدا با يك فيلمنامه ديگر مجوز ساخت و حتي بودجه دولتي مي گيرد و در حين ساخت از يك فيلم دفاع مقدسي به فيلمي ضداسلامي و ضدايراني تغيير ماهيت مي دهد و بعد بطور رسمي به عنوان نماينده ايران در جشنواره هاي خارجي معرفي مي شود همه نشانه هايي از مشكل دار بودن سيستم هدايتي و نظارتي سينماي ماست. چطور ممكن است كه بر يك پروژه سينمايي كه مجوز و بودجه گرفته هيچ نظارتي نشود و بعد چطور بدون هيچ كنترل و بازديدي، اين فيلم به عنوان سفير كشورمان در آن سوي مرزها معرفي مي شود؟ آيا چنين اتفاقاتي گوياي اين نيستند كه وقت يك خانه تكاني اساسي در شيوه هاي كهنه و فرسوده هدايتي و نظارتي در سينماي ايران رسيده است؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها