به گزارش کیهان؛ «خودنويس» با بيان اينكه چشم اسفنديار جنبش سبز را يافته، مي نويسد: پس از 22بهمن
88، جنبش در خيابان كاملا فروكش كرد. اين به معني عقب نشيني و نااميدي از سران جنبش
بود. موسوي و كروبي كه پيش از انتخابات سال 88 به هيچ روي پيشينه اي در پدافند از
حقوق شهروندي و انتقاد جدي از حكومت نداشتند و به همين دليل نيز از غربال شوراي
نگهبان گذر كرده بودند، با اعلام نتايج انتخابات، ناگهان بر روي موج سوار شدند و
رهبران جنبش سبز نام گرفتند. بخشي از مردم اين دو را با ترديد و بي اطميناني مي
نگريستند و برخي از آنها به علت كم اطلاعي و اينكه سالهاي اول انقلاب را درك نكرده
بودند، به ستايش اين دو پرداختند و يا آنان را به چشم نردباني براي بالا رفتن از
ديوار جمهوري اسلامي ديدند. گرچه اين دو تن از مواضع آغازين خود در سه سال گذشته
كوتاه نيامدند ولي ادعاي آنها درباره وفاداري به نظام بخش بزرگي از بدنه جنبش را به
سردرگمي و سرخوردگي دچار نمود.
نويسنده اين تحليل خاطر نشان مي كند: به مرور جمعيت معترضان كاهش چشمگيري پيدا كرد
و براي فراخوان هاي بعدي عملا هيچ كس استقبال نكرد. بدين ترتيب به نظر مي رسد جنبش
سبز به پايان خود نزديك شده است. پس از حصر خانگي موسوي و كروبي مباشران و مشاوران
اين دو در رسانه هاي برون مرزي آفتابي شدند و پس از سال ها همراهي با جمهوري
اسلامي، داعيه مديريت اپوزيسيون را نمودند. اينان آغاز به صدور فرمانهاي ناهماهنگ و
بي برنامه براي كشاندن افراد به خيابانها كردند قابل پيش بيني بود كه از فراخوان
اين اصلاح طلبان استقبال نشود و جنبش به تدريج به افول برسد. با نگاهي بي غرضانه به
جنبش سبز و تحليل رويدادهاي سه سال گذشته، چشم اسفنديار اين خيزش كه موجب ناكامي آن
شده است معلوم است؛ اول خواسته رهبران جنبش با خواسته بدنه و تنه اصلي جنبش در يك
راستا نبود. در حالي كه موسوي از «دوران طلايي امام» سخن مي راند، هواداران جنبش
شعار «جمهوري ايراني» به جاي «جمهوري اسلامي» مي دادند دوم، جنبش رهبر داشت ولي
رهبري نداشت. فراخوان براي آمدن به خيابان بدون داشتن برنامه و راهبرد، جز ريزش
نيروها و فرسوده كردن، پيامد ديگري نداشت.
اين سايت همچنين حزب مشاركت، نهضت آزادي، جبهه ملي، سازمان مجاهدين (منافقين) و
گروه هاي سلطنت طلب را فاقد توانايي اداره جنبش معرفي كرد.