به گزارش خبرگزاری فارس، ماراتن چند ماهه انتخابات آمریکا سرانجام با ابقای اولین رئیسجمهور سیاهپوست آمریکا در کاخ سفید به پایان رسید تا چهار سال دیگر جهان شاهد همان سیاستهایی باشد که چهار سال است که با آنها آشناست.
«باراک حسین اوباما» که یکبار وارث آمریکای بازمانده از نومحافظهکاران شده بود، اکنون وارث آمریکایی است که طی چهارسال گذشته خودش آن را اداره کرده است و تصمیماتش در تمام مشکلاتی که اکنون ایالات متحده با آن روبروست دخیل بودهاند.
مردی که از جعبه جادوی الکترال بار دیگر سربرآورده است، با 20 میلیون بیکار و 40 میلیون انسانی مواجه است که همچنان برای امرار معاش محتاج «بن غذا» هستند. هرچند وضعیت تا حدودی نسبت به زمانی که او دولت را تحویل گرفت بهتر شده است اما روند پیشرفت امور کندتر از آن بوده است که وعدههای اولیه اوباما ایجاب میکرد.
* اوباما برد یا رامنی باخت؟
«میت رامنی» نهتنها نزد افکار عمومی مردم آمریکا بلکه در تصور عموم مردم جهان، یک «جورج بوش» دیگر انگاشته شد که اگر باز هم قدرت را در دست بگیرد، ممکن است جهان با فجایعی روبرو شود که بوش پسر آن را پس از یازده نوامبر مواجه کرد. انگ «یک بوش دیگر بودن»، ناخواسته بر پیشانی رامنی حک شده بود.
رامنی بههرحال یک جمهوریخواه بود و همحزبی بوش و نمیتوانست از اقدامات دولت قبلی آمریکا مبرا دانسته شود. با این حال حتی خود رامنی هم میدانست که این آمریکا، آن آمریکای ثروتمندی نیست که بوش از کلینتون به ارث برده بود و با ثروت آن هرچه میخواست بدمستی کرد. بوش یکی از بهترین اقتصادهای آمریکا را تحویل گرفت و یکی از بدترینها را تحویل داد.
از سوی دیگر، اگر چه اوباما طی چهارسال گذشته حرکتی لاکپشتی را در مسیر بهبود اقتصاد ایالات متحده از خود بروز داده است اما مردم آمریکا فراموش نکردهاند که بخش اعظم این مشکلات ناشی از سیاستهای داخلی و خارجی دولت قبلی و جمهوریخواه آمریکا بوده است. به این ترتیب، رامنی اگرچه انتقادات تندی را علیه سیاستهای اقتصادی اوباما مطرح میکرد اما خود وارث تفکری شناخته میشد که کمتر از آن قابل انتقاد نیست.
* چه کسی به اسرائیل سفر کرده است؟
یکی از اتهاماتی که اوباما با آن مواجه بود، این بود که در دوران ریاستجمهوری خود سفری رسمی را به تلآویو ترتیب نداده است. اگرچه این مساله در بین روسای جمهوری سابق آمریکا بیسابقه هم نیست اما از سوی کمپین رامنی و راستگرایان افراطی تبلیغات زیادی روی آن میشد.
از سوی دیگر رامنی هنوز رئیسجمهور نشده، به تلآویو سفر کرد و در این سفر جملاتی را بر زبان آورد که عمیقا برای نخستوزیر اسرائیل خوشایند و مسرتبخش بود. وی ملت فلسطین را بیفرهنگ خوانده بود و از حمایت از ماجراجوییهای تلآویو علیه تهران سخن رانده بود.
تقریبا کسی از رایدهندگان آمریکایی نسبت به این موضوع ناآگاه نبود که نخستوزیر اسرائیل به برد رامنی تمایل دارد. رامنی از دوران جوانی دوست نتانیاهو بوده است و مواضع وی نیز با خوی تجاوزکارانه راستگرایان صهیونیست بیشباهت نیست. از سوی دیگر این در حالی اتفاق میافتاد که یهودیان آمریکا که عموما خود را «لیبرال» میدانند، اصولا بیشتر به دموکراتها تمایل دارند تا جمهوریخواهان.
با این حال، هرچند در مناظره سوم رامنی و اوباما دو طرف بر سر حمایت از اسرائیل با هم رقابت میکردند اما مردم آمریکا کاندیدای مدنظر نخستوزیر اسرائیل را به کاخ سفید اعزام نکردند.
این را شاید بتوان به این معنا گرفت که دستکم در برهه کنونی، مردم آمریکا چندان اهمیتی به آن نمیدهند که رئیسجمهورشان به تلآویو سفر نکرده باشد و در آخرین سفر نتانیاهو به نیویورک، وی را پشت دربهای اتاقش نگه داشته باشد.
به این ترتیب، میتوان چنین پنداشت که در شرایط فعلی، حمایت همهجانبه از اسرائیل، اولویت نخست آمریکاییها نیست، درغیراینصورت، رامنی بیش از اوباما حامی تلآویو شناخته میشد و باید راهی کاخ سفید میشد.
البته این بدان معنا نیست که ایالات متحده در دوران اوباما به اتحاد راهبردی خود با اسرائیل که از دوران جنگ سرد آغاز شده و با کمک لابیهای یهودی آمریکا ادامه یافته است، پایان داده یا پایان خواهد داد.
* غلبه تفکرات کینزی بر تفکرات فریدمنی
در تاریخ اقتصاد آمریکا، دو نوع «تفکر کینزی» معتقد به لزوم دخالت دولت در اقتصاد به نفع طبقات ضعیف و «تفکر فریدمنی» معتقد به لزوم اعتماد به دست نامرئی بازار، بیش از سایر تفکرات شناخته شدهاند.
همانطور که از مناظرههای اول و دوم رامنی و اوباما برمیآمد، اوباما بیشتر به تفکرات کینزی متمایل بود و رامنی به اقتضای جمهوریخواه بودنش و حمایت بیقیدوشرطش از سرمایهداران و شرکتهای بزرگ، به تفکرات فریدمن و مکتب شیکاگو تمایل داشت.
بدیهی است که در شرایط دشوار اقتصادی، مردم عموما تفکری را در اقتصاد میپسندند که به نفع آنها وارد عمل شود و مقدرات آنها را بهدست زالوهای سرمایهدار نسپارد، از آنها مالیات بیشتری بگیرد و بهطبقات ضعیفتر اختصاص دهد.
سامان اقتصادی آمریکا اکنون بهگونهای است که بخش گستردهای از مردم نیازمند حمایتهای دولتی برای حفظ استانداردهای زندگی خود بر حسب تعریف خاص آن استانداردها در ایالات متحده هستند، بنابراین حنای جمهوریخواهان رنگ چندانی برای آنان ندارد، اگرچه اوباما نیز طی چهارسال گذشته اثبات کرده است که قادر به حمایت کامل از طبقات ضعیفتر نیست.
نباید فراموش کرد که هم رامنی و هم اوباما مدیون پول سرشاری هستند که سرمایداران و شرکتهای بزرگ نثار کمپینهای انتخاباتی آنها کردهاند.
* آیا اوباما تهور پیشه میکند؟
برخی بر این باورند که از آنجا که اوباما در انتخابات 2016 دیگر قادر به نامزد شدن نیست، در چهارسال باقی مانده از دولت خود جسارت بیشتری در تصمیمسازیها از خود بهنمایش خواهد گذارد و حوزه سیاست خارجی بالاخص میتواند حوزه تهور اوباما نام گیرد.
با این حال، برخی دیگر بر این باورند که باراک اوباما اصولا حامی حفظ وضع موجود در صحنه بینالمللی است و محیط ادراکی وی به او اجازه ماجراجویی نمیدهد. بنابراین چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، باید چهار سال آینده را نیز از جنس چهار سال گذشته تلقی کرد.
از سوی دیگر، اوباما همچنان با مشکلات اساسی در عرصه اقتصاد مواجه است و مجبور به حل آنهاست. بنابراین، بیشتر در بند اقتصاد بیمار کشور خود خواهد بود تا تهور و ماجراجویی بیپروا.