متاسفانه این روزها ورزش کشور ما آنچنان عقد اخوت نا گسستنی و عمیقی با سیاست و اقتصاد این مرز و بوم بسته است که تصمیمات اتخاذ شده بدون اجازه برخی حضرات مافیا، در کمتر از چند روز مُهر بی کفایتی و عدم مشروعیت را دریافت کرده و تبدیل به گناهی نا بخشودنی خواهد شد که تنها راه چاره اش اجرای سریع حد و قصاص دنیوی می باشد.
به گزارش بی باک، افشین قطبی علاوه بر سطح بالای دانش فنی مربی گری اش یکی از با اخلاق ترین مربیانی بود که با آمدنش به جامعه ورزشی ایران، تازه برخی از مربیان به ظاهر متمدن کشور متوجه سوء رفتارهای ورزشی خود شدند.
افشین قطبی، سرمربی سابق تیم ملی کشورمان به برخی آموخت که می توان در اوج احساسات و رقابتهای تنگاتنگ ورزشی در صورت لزوم و انتقاد از عملکرد بازیکنها، تیم داوری و رسانه ها به احدی توهین نکرد تا ساعتها وقت گرانبهای میلیونها ایرانی علاقمند به ورزش به پای حاشیه های بی فائده و جنجالی برنامه نود تلف نشود و جناب فردوسی پور هم به جای پخش چند ساعت جدال لابی ها و بداخلاقان ورزشی در کشور ، مسائل فنی و علمی را در 45 دقیقه نیمه اوّل جمع کند و کار به نیمه دوم و وقت اضافه و پناتی و...نکشد!
به هر حال به قول برخی به ظاهر کارشناس ها و همه چیز فهم ها؛ آقای قطبی یکباره از راه رسید و با مکر و حیله اش مسئولین کشور و به تبع مردم را فریب داد و تیم ملی ایران را به گونه ای مفتضح کرد که تا سالها خبرگان ورزشی ایران زمین نخواهند توانست آنرا به دوران طلایی سابقش(!) برگردانند و از همه مهمتر کلی پول بی زبان را به جیب زد و به اتفاق همسر از خدا بی خبرش (!) راهی سرزمین چشم بادامی ها شد و به ریش ملت ایران خندیدند و طبق آخرین اطلاعات رسیده در هتلی درجه خیلی بالا با پول ملت حالش را می برن!
با همه این تفاصیل و با چشم پوشی از تمامی دستهای پشت پرده و لابی بازی های برخی قدرت طلبان ورزشی در کشور و قبول فرمایشات حضرات مافیا بر دیده منت ملت، انصافا جای یکی دو سئوال بسیار خالی است.
اوّل اینکه جناب آقای قطبی با کارنامه سیاهی که بنا بر ادعای برخی منتقدین در فوتبال ملی ایران از خود بر جای گذاشته است، چگونه توانسته با زبانشان مسئولین فیفا را فریب دهد تا در آخرین ردهبندی برترین تیمهای ملی فوتبال جهان که از سوی فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) اعلام شد تیم ملی ایران را با 571 امتیاز و 21 پله صعود از جایگاه شصت و پنجم به چهل و چهارم صعود دهد! آیا مسئولین فیفا هم فریب زبان بازیهای قطبی را خوردند یا برخی رسانه ها با انتقادهای بی جا و هیاهو کردنهای بی مورد خو گرفته اند و عضو ثابت حزب همیشه مخالف گردیده اند؟
دیگر اینکه آیا پیروزی شب گذشته ایران در مقابل روسیه که همه رسانه های داخلی با غرور و با چاشنی ذوق و شوق در بوق و کرنا کردند؛ حاصل تلاش همین یکی دو هفته ای بازیکنان و مربیان تیم ملی بود یا دست آوردهای تلاشها و زحمات بی وقته یک سال و اندی جناب آقای قطبی و همکارانش و همچنین برخی مسئولین پرتلاش فدراسیون فوتبال؟ اگر واقعا ملی پوشان ما این آمادگی و توان را در خود می بینند که با اردوی یکی دو هفته ای به چنین قدرت و افتخاراتی دست یابند پس ملت عاجزانه از مسئولین امر تمنا دارد که درب تیم ملی را تا حدود همان یکی دو هفته قبل از برگزاری بازیهای مهم و مقدماتی جام جهانی تخته کنند و بیش از این اموال بیت المال را حیف و میل نکنند و کارلوس کرش پرتغالی را هم بیش از این به زحمت نیندازند.
به هر حال قضاوت برای عقول سلیم در قبال جنجال های ناجوانمردانه برخی رسانه ها ی کشور که صرفا با اغراض خاص صورت می گیرد، کار چندان سختی نمی باشد امّا اهالی رسانه و برخی قدرتهای مافیایی فوتبال کشور بدانند که با اینگونه رفتارهای نسنجیده و مغرضانه خود، تنها تیشه به ریشه ی ورزش کشور زده و می زنند و نتیجه می شود همان اسراف و هزینه های گزافی که برای فوتبال لابی دار و غیر متعصبانه و بدون پشتوانه رسانه ای، به دور ریخته می شود و کار به جایی می رسد که مسئولین ورزش کشور موتور حرکت بازیکنان تیم ملی را در وعده دادن به سکه های طلا ببینند و این یعنی اوج ذلت و خفت برای ملی پوشان، مسئولین ورزش ، رسانه ها و همه دلسوزان و علاقمندان به ورزش این کشور.
در پایان گفتنی است که غرض از طرح این مباحث و انتقادات، به هیچ وجه دفاع تمام قد از عملکرد آقای قطبی و توجیه برخی اشتباهات وی نمی باشد بلکه هدف اصلاح عملکرد ناجوانمردانه و شوم برخی رسانه ها و ورزش دوست نماهایی می باشد که برایشان قطبی و دیگری فرقی ندارد بلکه در هر صورت با مشاهده احدی غیر خود و یا فرد مورد نظرشان بر روی نیمکت هدایت تیم ملی، علیه او شیپور جنگ می نوازند. خواه خیر مردم و ورزش کشور در آن باشد خواه نباشد.