سرویس فرهنگی پایگاه 598 - جواد شیخی/ یکی از موضوعاتی که در ذیل مبحث سبک زندگی قرار می گیرد، نحوه چینش و جایگذاری خانوار ها در کنار هم، جهت سکونت می باشد. اهمیت این موضوع را می توان بطور مثال در بافتن قالی مشاهده کرد که چگونه تار و پود قالی با قرار گرفتن گره ها (که هر کدام رنگ معینی دارند) در جای مشخص و بخصوصی، موجب زیبایی و نقش و نگار قالی می شود.
پس می توان با استفاده از ویژگی های موجود (مثل رنگ و نوع نخ ها در بافتن قالی)، نحوه چینش (یا همان نقشه قالی) را جوری رقم زد که در نهایت چیدمان گره های قالی، یک طرح کلی را در قالب های گوناگونی مانند منظره ها، گل ها و غیره به زیبایی بوجود آورد. در این میان انواع دیگری از قالی مانند گبه، گلیم و غیره نیز وجود دارد که در این انواع چیدمان ساده تری را مشاهده می کنیم.
مواردی که ذکر شد مقدمه ای بود بر طرح موضوع اهمیت چیدمان خانوار ها در یک جامعه به مثابه چیدمان تار و پود در قالی. تشکیل تمدن بزرگ اسلامی بعنوان هدف نهایی انقلاب اسلامی و حلقه پنجم از زنجیره پنجگانه مراحل انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب، نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی در اندیشه رهبر معظم انقلاب مطرح است که در حال طی کردن مرحله چهارم یعنی جامعه سازی اسلامی می باشد. به همین سبب در موضوع جامعه سازی و بطور خاص سبک زندگی که در درون جامعه سازی مطرح می شود، مبحثی بعنوان چینش و جایگذاری خانوار ها در طول هدف جامعه سازی خود نمایی می کند.
امروزه با وجود گذشت سه دهه از انقلاب با شکوه اسلامی ایران، متاسفانه شاهد آن هستیم که سنت غلطی بنام منازل سازمانی پایه گذاری شده است که نه تنها در راستای هدف تمدن سازی نمی باشد بلکه مرحله جامعه سازی را بشدت دچار مشکل می کند. این سنت که بدنبال آن اقشار جامعه به دسته های مشخصی متاثر از شغل سرپرست خانوار تقسیم بندی می شوند، باعث جدا کردن قشر نخبه و تاثیر گذار بر روی جامعه از عموم مردم جامعه و قرار دادن آن در محیطی کاملا بسته و متشکل از همان قشر می شود.
وجود مناطق مسکونی مانند کوی پاسداران، کوی فرهنگیان، شهرک نفت، شهرک مخابرات و شهرک هایی از این قبیل با عناوین و القابی از این دست بوضوح نمایانگر این موضوع می باشد. به اصطلاح گلچین کردن این اقشار از سطح جامعه و قرار دادن هر قشر در گوشه و محیطی غالبا بسته و دور از شهر و تهی کردن سطح جامعه از این اقشار سبب بروز مشکلاتی هم در سطح عمومی جامعه و هم در سطح این اقشار می گردد.
بطور مثال مناطقی مانند جوادیه، راه آهن، شوش، مولوی را در نظر بگیرید. در این مناطق آمار و ارقام ناهنجاری های اجتماعی به میزان قابل توجهی نسبت به سایر مناطق بالا تر است. این در حالی است که اگر در همین مناطق چینشی از خانوار های نیروهای مسلح، انتظامی، قضایی، روحانیت، فرهنگی و غیره بطور محسوس و تاثیر گذاری وجود می داشت، قسمتی از بار تربیت افراد منطقه را همین اقشار به دوش می کشیدند و سطح فرهنگ و تربیت آن منطقه و بطور کلی در سطح کلان تر، جامعه تعالی پیدا می کرد؛ همین امر را در سطح کشور تعمیم دهید.
در درون قشر های نخبه و سازمانی هم مشکلات تربیتی و رفتاری نیز بوجود می آید. چرا که فرزندان این خانوار ها در محیطی بسته و ایزوله متناسب با شرایط تربیتی، فرهنگی همان سازمان رشد کرده و عموما از سطح جامعه دور و بی خبرند، هنگامیکه به سنی برسند که شرایط ایجاب می کند در درون جامعه قرار گیرند، دچار تضاد ها و تعارضاتی می شوند که اغلب باعث انزوا و سر در گمی آنها می شود.
لذا در راستای تشکیل تمدن اسلامی و وظیفه حکومت اسلامی مبنی بر فراهم کردن شرایط رشد و تعالی و به دوش کشیدن بار تربیت متعالی بشر، یکی از مشکلات موجود بر سر این راه وجود و رواج این سنت غلط می باشد که ان شاءالله امید است با حل این مشکل بتوانیم مرحله جامعه سازی را نیز همانند مراحل دیگر با موفقیت پشت سر بگذاریم.