بولتن نیوز: هنگامی که به
راویان حدیث غدیر مینگریم، در مرتبه نخست نام اهل بیت گرامی رسول خدا (صلی الله
علیه و آله و سلم) یعنی امام علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)،
امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دیده میشود و در مرتبه بعدی
نام بسیاری از صحابه پیامبر اسلام وتابعین
به چشم میخورد. در این مطلب نیز تلاش شده است، هر چند مختصر و کوتاه،
نگاهی داشته باشیم به زندگی سیاسی امیر المومنین، حضرت علی علیه السلام و
واقعه غدیر خم.
1-جایگاه امام در بین صحابه
امام علي ( ع) فرزند
ابو طالب در سال سي ام عام الفيل ديده به جهان گشود در سن 10 سالگي اسلام را پذيرفت
. و شهادت آن بزرگوار در 21 رمضان سال چهلم هجری در مسجد كوفه اتفاق افتاده كودكي آن
حضرت در خانه رسول خدا (ص) سپري شد . از طرف پيامبر(ص) جملات فراواني درباره فضائل
ايشان موجود است كه نشانگر علاقه وافر پيامبر به ايشان و نشانگر آن است كه از نظر رسول
گرامي امام علي ( ع ) افضل صحابه است . اين ابراز علاقه و شناخت دو سويه بود و هيچ
یک از صحابه همانند او پيامبر را نمي شناخت
. در جريان عقد اخوت كه پس از هجرت بين مسلمانان توسط پيامبر به اجرا درآمد حضرت علي
نيز توسط پيامبر برادر خوانده شد . در بسياري مواقع امام واسطه بين مردم و پيامبر بود
. احاديث زيادي از پيامبر درباره امام علي نقل شده است از جمله آن ها حديث « منزلت
» است يعني نسبت ايشان را با خود همانند نسبت
هارون(ع) با موسي (ع) دانست . در جريان اعلام آيات سوره برائت به کفارحضرت علي (ع) مامور ابلاغ آيات شد . خود امام
علي (ع) مي فرمايد آيه اي فرود نيامد مگر آن كه من آگاهم كه درباره چه و كي نازل شده
است . يكي از روزهاي مهم و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام كه مي توان آن را به نوعي عمليات
استشهادي نیست و خوابيدن امام به جاي پيامبر(ص) در شب هجرت است . در همه جنگها پيش
قدم بود و هيچ گاه اتفاق نيافتاده كه از ميدان
بگريزد حدود نيمي از كشته هاي مشركين در غزوه
« بدر» بدست امام (ع) بود . نبرد او با عمر بن عبدود و ضربه اي که براو زد از طرف پيامبر
با عبارت جن و انس برابر دانسته شد . به طوري كلی
موقعيت حضرت در بين اصحاب يك موقعيت ويژه بود كه هيچيك از صحابه آنرا نداشتند. امام علی (ع)به تناوب در دوران زندگی نبی
اکرم(ص) به عنوان جانشین و صی و برادر پیامبر از طرف ایشان معرفی شد که نخستنین آن
در «یوم النذار» و آخرین آن غدیر بود.
البته در آخرین پنجشنبه حیات پیامبر(ص)پیامبر در بستر بیماری ابزار نوشتن
خواست و گفت چیزی بنویسم که پس از من
گمراه نشوید اما این درخواست در هیاهوی ایجاد شده فراموش شد . برخی محققین بر این
باورند که پیامبر (ص)میخواست برگفته های
گذشته خود در مورد امامت علی(ع) تاکید کند.اما حادثه غدیر رو شنترین وبی ابهام ترین واقعه در باره امامت
است. واز آنجا که در کنار کتاب خدا ،سنت نبوی، یکی از منابع اصلی احکام اسلامی است
وکلام رسول اکرم که به نص صریح آیات
قرآن، عاری از هرگونه هوا و هوس و متصل به سرچشمه وحی است و عمل و فعل آن بزرگوار نیز بر تک تک مسلمانان
حجت است و صراط مستقیم را به عالمیان مینمایاند.از این رو است که واقعه غدیر از
ابعاد مختلف و از جهات متفاوت، دارای اهمیتی خاصی در تاریخ اسلام است. کمتر مقطع
تاریخی را میتوان در جهان اسلام یافت که از لحاظ سند، اطمینان از اصل وقوع، کثرت
راویان و اعتماد بزرگان و علمای مسلمین، قوت و استحکامی نظیر این رویداد مهم داشته
باشد.
2-راویان حدیث غدیر
هنگامی که به
راویان حدیث غدیر مینگریم، در مرتبه نخست نام اهل بیت گرامی رسول خدا (صلی الله
علیه و آله و سلم) یعنی امام علی (علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)،
امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دیده میشود و در مرتبه بعدی
نام بسیاری از صحابه پیامبر اسلام وتابعین به چشم میخورد که ، نام تعدادی ازشاخصین
آنهاازاین قرار است
1-ابوبکر ابن
ابوفحافه2-عمرابن خطاب3- عثمان ابن
عفان4-سلمان فارسی5-ابوذر غفاری6-عایشه دختر ابوبکر7-عمار یاسر8- زبیر ابن
عوام9-عباس عموی پیامبر10-ام سلمه11-زید ابن ارقم12-جابر ابن عبدالله
انصاری13-ابوهریره
واز تابعین- 1- اصبغ
بن نباته 2-سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب3- سعید بن جبیر4-سلیم بن قیس5-عمر
بن عبدالعزیز(خلیفه اموی)و... اشاره نمود.پس از تابعین، در میان علمای اهل تسنن از
قرن دوم تا قرن سیزدهم، 360 تن، حدیث غدیر را در آثار خویش نقل
نمودهاند که 3 تن از صاحبان صحاح سته (صحاح ششگانه)و دو تن از پیشوایان
فقهی اهل تسنننیز در شمار این بزرگان جای دارند.بر این اساس و بر طبق آنچه که
گذشت، به خوبی آشکار میگردد یکی از مهمترین وقایع تاریخ پرفراز و نشیب اسلام که در
بین عامه مسلمانان، واقعهای مسلم، پذیرفته شده و قطعی تلقی میگردد، واقعه غدیر
خم است.از منظری دیگر، آنچه که بر گونه غدیر، رنگ جاودانگی میزند؛ و اهمیت این
واقعه را مضاعف میگرداند، نزول دو آیه از قرآنکریم، یکی آیه 67 سوره مائده و
دیگری آیه سوم سوره مائده در ارتباط با این رویداد بزرگ است که بر طبق نظر مفسران
نامآور شیعه و سنی، شأن نزول این آیات، مربوط به واقعه غدیر خم میباشد.
3-شرحی کوتاه برواقعه غدیر خم
پیامبر اکرم بنا بر
امر الهی، در سال دهم هجرت تصمیم به زیارت خانه خدا و بجاآوردن حج نمودند؛ لذا
مردم را از این امر مطلع کردند و حتی برای آگاه نمودن اهالی مناطق مختلف، قاصدانی
را به آن شهرها گسیل داشتند. فرستادگان حضرت نیز همانگونه که وجود مقدس رسول اکرم
(ص) خود اعلام نموده بودند، این پیام را به مردم رساندند که این آخرین حج رسول
خداست و این سفر دارای اهمیت فراوانی است. هر کس که توانایی و استطاعت آن را دارد،
بر او لازم است که پیامبر اکرم (ص) را در این سفر همراهی نماید. مورخان و صاحبنظران
از این سفر رسول خدا (ص) با عنوان حجةالوداع، نام برده اند.پس ازانجام
اعمال حج، پیامبر اکرم (ص) به همراه جمعیت کثیری که ایشان را همراهی مینمودند،
شهر مکه را ترک نمودند و رهسپار مدینه شدند که در بین راه به محلی بنام غدیر خم
رسیدند.
غدیر در لغت به
معنای آبریز وسیل گاه آمده و غدیر خم ،
نام محلی است که به خاطر وجود برکهای در این محل، که در آن آب باران جمع میشده
است، به این نام شهرت یافته است. غدیر در
3 - 4 کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در 64
کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه میباشد. جحفه محلی بود که زائرین مصر، مدینه، عراق و شام از
یکدیگر جدا میشدند غدیر خم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف
و استراحت کاروانیان بود. هنگامی که رسول اکرم در روز 5شنبه 18 ذیالحجه
به وادی غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از میان جمعیت،
جبرئیل امین از جانب خداوند بر ایشان نازل گردید و آیه: « یا أیها الرّسول بلّغ
ما أنزل الیک من رب ّ ک فان لم تفعل فما بل ّ غت
رسالته و الله یعصمک من الن ّ اس » را نازل نمود و از جانب حق
تعالی، به نبی اعظم (ص) امر نمود تا حکم آنچه را که در قبل بر پیامبر درباره
امام علی نازل گشته بود، به مردم ابلاغ نمایند. در این هنگام، پیشتازان کاروان و
افرادی که جلوتر حرکت مینمودند، حوالی جحفه رسیده بودند. رسول اکرم (صلی الله
علیه و آله و سلم) پس از نزول آیه، دستور توقف کاروانیان را صادر نمودند و امر
فرمودند تا آنانی که پیشاپیش حرکت مینمودند، به محل غدیر بازگردند و افرادی که در
پس قافله، عقب مانده بودند، سریعتر به کاروان در این وادی، ملحق شوند. همچنین به
چند تن از صحابه دستور دادند تا فضای زیر چند درخت کهنسال را که در آن محل قرار
داشتند، آماده نمایند؛ خارها را از زمین برکنند و سنگهای ناهموار موجود در زیر آن
درختان را جمعآوری نمایند. در این هنگام، زمان به جای آوردن نماز ظهر فرارسید و
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فریضه ظهر را در گرمای شدید، به همراه
جمعیت کثیر حاضر، ادا نمودند. شدت گرما در وادی غدیر به حدی بود که اشخاص، گوشهای
از ردا و لباس خویش را برای در امان بودن از شدت تابش آفتاب، بر سر میافکندند و
مقداری از آنرا برای کاستن از شدت گرمای شنها و سنگها، در زیر پای خویش میگستردند
برای رسول خدا (ص) نیز پارچهای بر روی شاخسار آن درختان کهن افکندند تا مانعی در
برابر حرارت موجود و تابش خورشید، ایجاد نمایند. هنگامی که حضرت از نماز فارغ گشت،
از جهاز شتران، در همان محلی که به فرمان رسول خدا توسط صحابه آماده شده بود،
منبری ساختند و وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) بر فراز آن در آمدند و شروع به ایراد
خطبه،با صدایی بلند و رسا نمودند؛ در حالی که جمعیت فراوان
همراه پیامبر، بر گرداگرد حضرت جمع گشته بودند و به سخنان نبیاکرم (ص) گوش فرا میدادند
و برخی از افراد نیز برای آنکه همگان از کلام رسول خدا (ص) مطلع گردند، سخنان آن
حضرت را با صدایی بلند برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار مینمودند. پیامبر
پس از حمد و ستایش مخصوص خداوند فرمود،ای مردم، خداوند مرا خبر داد که من به زودی به
سوی او فرا خوانده میشوم. من مسئول هستم و شما نیز مسئولید. پس درباره دعوت و
مسئولیت من چه میگویید؟ حاضران در پاسخ گفتند: « شهادت میدهیم که دعوت خویش را
ابلاغ نمودی و نصیحت کردی و کوشش نمودی، پس خداوند شما را جزای خیر دهد.سپس رسول
خدا (ص) فرمودند: « آیا شهادت نمیدهید که معبودی جز خدا نیست و محمد(ص) بنده و
فرستاده اوست؟ و (آیا شهادت نمیدهید که) بهشت و دوزخ خداوند، حق است و مرگ، حق
است و قیامت میآید و در آن شکی نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند مبعوث
میگرداند؟حاضران گفتند: « بله ای رسول خدا، شهادت میدهیم.سپس در ادامه، رسول
اکرم خداوند را بر این امر شاهد گرفتند و از مردم پرسیدند: « آیا (کلام مرا) میشنوید؟حاضرین
گفتند: « بله یا رسولالله.»پس حضرت فرمودند: « من پیش از شما در کنار حوض (کوثر)
حاضر میگردم و شما در کنار آن بر من وارد میگردید و عرض آن به اندازه فاصله
مابین بُصری (شهری در حوالی شام) و صَنعا (شهری در یمن) میباشد. در آن قدحهایی به
تعداد ستارگان، از جنس نقره است؛ پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین (دو شئ
گرانبها) رفتار مینمایید.»در این هنگام فردی ندا داد که « ثقلین چه هستند ای رسول
خدا؟»رسول اکرم فرمودند: « ثقل اکبر کتاب خداست. جانبی از آن بهدست خداوند و جانب
دیگر آن در دستان شماست. پس به آن متمسک شوید. (آنرا گرفته و از هدایت آن بهره
برید.) که اگر به آن تمسک جویید، گمراه نمیشوید و ثقل دیگر و کوچکتر، عترت من
هستند. خداوند مرا خبر داد که این دو ثقل تا هنگامی که در کنار حوض بر من وارد
شوند، از یکدیگر جدا نمیگردند. و من این را از پروردگارم مسئلت نمودهام. پس، از
این دو پیشی نگیرید که هلاک میگردید و از این دو، باز نمانید که هلاک میشوید.سپس
رسول خدا، دست امام علی را بلند نمود تا همه مردم، ایشان را در کنار رسول خدا
مشاهده نمودند. در این هنگام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از حاضرین
پرسیدند: « ای مردم، آیا من از خود شما، بر شما اولی و مقدمتر نیستم؟»مردم پاسخ
دادند: « بله، ای رسول خدا.»حضرت در ادامه فرمودند: «خداوند ولی من است و من ولی
مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم میباشم.آنگاه فرمودند: «
پس هر کس که من مولای او هستم، علی مولای اوست»رسول خدا 3(ص) بار این جمله
را تکرار نمودند و فرمودند: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را
دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد. و یاری نما هر
کسی که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا میگذارد.
سپس خطاب به مردم فرمودند: «ای مردم، حاضرین به غایبین (این پیام را)
برسانند.»هنوز جمعیت متفرق نگشته بودند که بار دیگر جبرائیل نازل شد و از جانب
خداوند، آیه: « ألیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام
دینا ً » را بر پیامبر فرو فرستاد. هنگامی
که این آیه نازل گردید، نبی اکرم (ص) فرمودند: «اللهاکبر بر کامل شدن دین و تمام
گشتن نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من.»در این موقع، مردم
به امیر مؤمنان، امام علی(ع) تهنیت گفتند. از جمله کسانی که پیشاپیش سایر صحابه،
به امام علی تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند. عمر پیوسته خطاب به امیر مؤمنان میگفت:
« بر تو گوارا باد ای پسر ابیطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان
گشتی.در این هنگام، حسّان بن ثابت که از شعرای زبردست بود از رسول اکرم (ص) اجازه
خواست تا آنچه را که در این موقف درباره امام علی (ع) از رسول اکرم (ص) شنیده
است، در ضمن ابیاتی بسراید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «به برکت الهی، بگو.» حسّان،
خطاب به بزرگان قریش گفت: « ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش
کنید.» و این چنین سرود:
«در روز غدیر پیامبرشان با بانگ بلند ندایشان در داد، غدیری که در سرزمین
خم قرار داشت و ای کاش مردم جهان بودند و رسول خدا را در حال ندا میدیدند که میفرمود:
آیا من سرپرست و ولی شما نیستم؟
مردم در پاسخ او بدون هیچ پرده پوشی گفتند: معبود تو، مولای ما و تو ولی
ما هستی؛ و تو ای خواننده شعر، اگر در آنجا بودی، حتی یک نفر هم مخالف نمییافتی.
در این هنگام رو به علیبنابیطالب کرد و فرمود: یا علی، برخیز که من تو
را برای امامت و هدایت خلق بعد از خود (و از جانب خداوند) شایسته دیدم.»
4-مظلومیت امام علی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص)
پس از جریان سقیفه و عدم همراهي امام با حكومت پس از بيعت ظاهري،. دستگاه خلافت پس از مشاهده عدم
علاقه عملي امام در همراهي با آنها آن حضرت را در دچار انزوا ساخته و سعي بر اين نمود
كه ياد و نام و خاطره او در دلها فراموش شود، ايشان نیزدر هر فرصت در زمان خلافت كوتاه
خود سعي در معرفي خود به جامعه مسلمانان داشت .و بر حق اهل بیت بر امامت تاکید میکرد. اما؛امام هيچگاه در بيان انتقاد از خلفاء آزاد نبود -حتي هنگامي كه
منصب خلافت را در دست داشت - نمونه آن خطبه شقشقيه است . نمونه بارز مخالفت امام با
خلفاء نپذيرفتن شرط شوراي شش نفره مبني به ادامه راه شيخين در صورت پذيرفتن خلافت
مي باشد. نكته مهم در سكوت امام بعد از غصب خلافت بيم از انشقاق در جامعه مسلمين است كه با توجه به
نوپا بودن اسلام و مدعيان دروغين نبوت پس از رحلت پيامبر خطر آن جامعه اسلامي
را تهديد مي کند.
5-بیعت مردم با امام علی(ع)
پس از قتل عثمان توسط انقلابيون كه از ديگر مناطق
اسلاي در مدينه اجتماع كرده بودند . و شعار كلي آنان که بازگشت به سيره نبوي بود طبيعي
به نظر مي رسيد كه كسي جز امام علي (ع) شايستگي حكومت را ندارد . گرايشس انصار و بخش
كوچكي از قريش به مخالفان عثمان نشانگر غلبه خط ضد اموي بود . امام در جريان شورش روش
ميانه روي را حفظ كرد و در برخي موارد موقتا موفق به فرو نشاندن اعتراضات مي شد اما روش غلط خليفه و احاطه وي توسط
امويان،مانع از اين مي شد كه تعهدات خليفه جامعه عمل بپوشد . پس از قتل عثمان ،اصرار
مردم بر خلافت امام (ع)بالا گرفت از جمله آنها كساني بودند كه در جنگ بدر شركت داشتند
از این رو حجت به امام(ع) تمام شد و خلافت را پذيرفت . همه انصار به جز چند نفر و همه مهاجران جز تعداد انگشت شماري بيعت كردند
و امام نيز اصراري به بيعت اجباري از سوي آنان نداشت . اكراه امام از پذيرش خلافت به
این دلیل بود كه جامعه پس از پيامبر دچار فساد مفرطي شده بود كه به آساني
نمي توانست در آن احقاق حق نمود و احكام خدا را به سير اصلي خود بازگرداند
دکتر حسن رحیمی(روشن)
عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا