به گزارش سرویس دین و اندیشه
بی باک،
بنابر آنچه که در کتاب "ولایت فقیه" بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت
امام خمینی (ره) آمده است، ایشان دلايل لزوم تشكيل حكومت را چنین مطرح
نموده اند:
لزوم مؤسسات اجرايىمجموعه
قانون براى اصلاح جامعه كافى نيست. براى اينكه قانون مايه اصلاح و سعادت
بشر شود، به قوه اجراييه و مجرى احتياج دارد. به همين جهت، خداوند متعال در
كنار فرستادن يك مجموعه قانون، يعنى احكام شرع، يك حكومت و دستگاه اجرا و
اداره مستقر كرده است. رسول اكرم (ص) در رأس تشكيلات اجرايى و ادارى جامعه
مسلمانان قرار داشت. علاوه بر ابلاغ وحى و بيان و تفسير عقايد و احكام و
نظامات اسلام، به اجراى احكام و برقرارى نظامات اسلام همت گماشته بود تا
دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان مثلًا به بيان قانون جزا اكتفا
نمىكرد، بلكه در ضمن به اجراى آن مىپرداخت: دست مىبريد؛ حد مىزد؛ و رجم
مىكرد. پس از رسول اكرم (ص) خليفه همين وظيفه و مقام را دارد. رسول اكرم
(ص) كه خليفه تعيين كرد فقط براى بيان عقايد و احكام نبود؛ بلكه همچنين
براى اجراى احكام و تنفيذ قوانين بود. وظيفه اجراى احكام و برقرارى نظامات
اسلام بود كه تعيين خليفه را تا حدى مهم گردانيده بود، كه بدون آن پيغمبر
اكرم (ص) ما بلغ رسالته. رسالت خويش را به اتمام نمىرسانيد. زيرا مسلمانان
پس از رسول اكرم (ص) نيز به كسى احتياج داشتند كه اجراى قوانين كند؛
نظامات اسلام را در جامعه برقرار گرداند تا سعادت دنيا و آخرتشان تأمين
شود. اصولًا قانون و نظامات اجتماعى مجرى لازم دارد. در همه كشورهاى عالم و
هميشه اين طور است كه قانونگذارى به تنهايى فايده ندارد.
قانونگذارى
به تنهايى سعادت بشر را تأمين نمىكند. پس از تشريع قانون بايستى قوه
مجريهاى به وجود آيد. قوه مجريه است كه قوانين و احكام دادگاهها را اجرا
مىكند؛ و ثمره قوانين و احكام عادلانه دادگاهها را عايد مردم مىسازد. به
همين جهت، اسلام همان طور كه قانونگذارى كرده، قوه مجريه هم قرار داده است.
«ولىّ امر» متصدى قوه مجريه هم هست.
سنت و رويه رسول اكرم (ص)سنت و رويه پيغمبر اكرم (ص) دليل بر لزوم تشكيل حكومت است. زيرا:
اولًا،
خود تشكيل حكومت داد. و تاريخ گواهى مىدهد كه تشكيل حكومت داده، و به
اجراى قوانين و برقرارى نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته
است:
والى به اطراف مىفرستاده؛ به قضاوت مىنشسته، و قاضى نصب
مىفرموده؛ سفرايى به خارج و نزد رؤساى قبايل و پادشاهان روانه مىكرده؛
معاهده و پيمان مىبسته؛ جنگ را فرماندهى مىكرده. و خلاصه، احكام حكومتى
را به جريان مىانداخته است.
ثانياً، براى پس از خود به فرمان خدا
تعيين «حاكم» كرده است. وقتى خداوند متعال براى جامعه پس از پيامبر اكرم
(ص) تعيين حاكم مىكند، به اين معناست كه حكومتْ پس از رحلت رسول اكرم (ص)
نيز لازم است. و چون رسول اكرم (ص) با وصيت خويش فرمان الهى را ابلاغ
مىنمايد، ضرورت تشكيل حكومت را نيز مىرساند.
ضرورت استمرار اجراى احكامبديهى
است ضرورت اجراى احكام، كه تشكيل حكومت رسول اكرم (ص) را لازم آورده،
منحصر و محدود به زمان آن حضرت نيست؛ و پس از رحلت رسول اكرم (ص) نيز ادامه
دارد. طبق آيه شريفه، احكام اسلام محدود به زمان و مكانى نيست و تا ابد
باقى و لازم الاجراست. تنها براى زمان رسول اكرم (ص) نيامده تا پس از آن
متروك شود، و ديگر حدود و قصاص، يعنى قانون جزاى اسلام، اجرا نشود؛ يا
انواع مالياتهاى مقرر گرفته نشود؛ يا دفاع از سرزمين و امت اسلام تعطيل
گردد. اين حرف كه قوانين اسلام تعطيلپذير يا منحصر و محدود به زمان يا
مكانى است، بر خلاف ضروريات اعتقادى اسلام است.
بنا بر اين، چون
اجراى احكام پس از رسول اكرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد، تشكيل حكومت و
برقرارى دستگاه اجرا و اداره ضرورت مىيابد. بدون تشكيل حكومت و بدون
دستگاه اجرا و اداره، كه همه جريانات و فعاليتهاى افراد را از طريق اجراى
احكام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود مىآيد، و فساد اجتماعى و
اعتقادى و اخلاقى پديد مىآيد. پس، براى اينكه هرج و مرج و عنان گسيختگى
پيش نيايد و جامعه دچار فساد نشود، چارهاى نيست جز تشكيل حكومت و انتظام
بخشيدن به همه امورى كه در كشور جريان مىيابد. بنا بر اين، به ضرورت شرع و
عقل آنچه در دوره حيات رسول اكرم (ص) و زمان امير المؤمنين على بن ابي
طالب (ع) لازم بوده، يعنى حكومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ايشان و در
زمان ما لازم است.
براى روشن شدن مطلب اين سؤال را مطرح مىكنم: از
غيبت صغرا تا كنون كه بيش از هزار سال مىگذرد و ممكن است صد هزار سال
ديگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشريف بياورد، در طول اين مدت مديد
احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود، و هر كه هر كارى خواست بكند؟ هرج
و مرج است؟ قوانينى كه پيغمبر اسلام در راه بيان و تبليغ و نشر و اجراى آن
23 سال زحمت طاقتفرسا كشيد فقط براى مدت محدودى بود؟ آيا خدا اجراى احكامش
را محدود كرد به دويست سال؟ و پس از غيبت صغرا اسلام ديگر همه چيزش را رها
كرده است؟
اعتقاد به چنين مطالبى يا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.
هيچ
كس نمىتواند بگويد ديگر لازم نيست از حدود و ثغور و تماميت ارضى وطن
اسلامى دفاع كنيم؛ يا امروز ماليات و جزيه و خراج و خمس و زكات نبايد
گرفته شود؛ قانون كيفرى اسلام و ديات و قصاص بايد تعطيل شود. هر كه اظهار
كند كه تشكيل حكومت اسلامى ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراى احكام اسلام شده،
و جامعيت احكام و جاودانگى دين مبين اسلام را انكار كرده است.
رويه امير المؤمنين على بن ابي طالب (ع)پس
از رحلت رسول اكرم (ص)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است
ترديد نداشت. هيچ كس نگفت حكومت لازم نداريم. چنين حرفى از هيچ كس شنيده
نشد. در ضرورت تشكيل حكومت همه اتفاق نظر داشتند. اختلاف فقط در كسى بود كه
عهدهدار اين امر شود و رئيس دولت باشد. لهذا، پس از رسول اكرم (ص)، در
زمان متصديان خلافت و زمان حضرت امير (ع)، هم حكومت تشكيل شد. سازمان دولتى
وجود داشت و اداره و اجرا صورت مىگرفت.
ماهيت و كيفيت قوانين
اسلام دليل ديگر بر لزوم تشكيل حكومت، ماهيت و كيفيت قوانين اسلام (احكام
شرع) است. ماهيت و كيفيت اين قوانين مىرساند كه براى تكوين يك دولت و براى
اداره سياسى و اقتصادى و فرهنگى جامعه تشريع گشته است:
اولًا،
احكام شرع حاوى قوانين و مقررات متنوعى است كه يك نظام كلى اجتماعى را
مىسازد. در اين نظام حقوقى هر چه بشر نياز دارد فراهم آمده است: از طرز
معاشرت با همسايه و اولاد و عشيره و قوم و خويش و همشهرى و امور خصوصى و
زندگى زناشويى گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با ساير ملل،
از قوانين جزايى تا حقوق تجارت و صنعت و كشاورزى. براى قبل از انجام نكاح و
انعقاد نطفه قانون دارد و دستور مىدهد كه نكاح چگونه صورت بگيرد، و خوراك
انسان در آن هنگام يا موقع انعقاد نطفه چه باشد، در دوره شيرخوارگى چه
وظايفى بر عهده پدر و مادر است، و بچه چگونه بايد تربيت شود، و سلوك مرد و
زن با همديگر و با فرزندان چگونه باشد.
براى همه اين مراحل دستور و
قانون دارد تا انسان تربيت كند- انسان كامل و فاضل- انسانى كه قانون متحرك و
مجسم است و مجرى داوطلب و خودكار قانون است. معلوم است كه اسلام تا چه حد
به حكومت و روابط سياسى و اقتصادى جامعه اهتمام مىورزد تا همه شرايطْ به
خدمت تربيت انسان مهذب و با فضيلت درآيد. قرآن مجيد و سنت شامل همه دستورات
و احكامى است كه بشر براى سعادت و كمال خود احتياج دارد. در كافى فصلى
است به عنوان «تمام احتياجات مردم در كتاب و سنت بيان شده است » و «كتاب»
يعنى قرآن، «تِبيانُ كُلِّ شَيْءٍ» است. روشنگر همه چيز و همه امور است.
امام سوگند ياد مىكند (طبق روايات) كه تمام آنچه ملت احتياج دارد در كتاب و
سنت هست. و در اين شكى نيست.
ثانياً، با دقت در ماهيت و كيفيت
احكام شرع درمىيابيم كه اجراى آنها و عمل به آنها مستلزم تشكيل حكومت است؛
و بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور اجرا و اداره نمىتوان به وظيفه
اجراى احكام الهى عمل كرد.