در روزهايي كه پرسپوليس به سختي هر چه
تمامتر گل ميزند و البته مهاجماني مثل نوروزي و انصاريفرد تكموقعيتهاي
به دست آمده را به باد فنا ميدهند همه نگاهها به خط حمله اين تيم است و
انتقادها به مهاجمان بيروحيه و خارج از دور گلزني اين تيم معطوف شده است
اما حرف تمام مهاجمان پرسپوليس اين است كه براي آنها موقعيت گلي ساخته
نميشود و خودشان بايد عقب بيايند و توپ بگيرند تا در پيريزي حمله نقش
اصلي را ايفا كنند.
به گزارش رجانیوز، اين مساله البته با در
نظر گرفتن كمبود عنصر خلاقيت در بين مهاجمان تيم و البته اضافه نشدن به
موقع هافبكها انتظاري بيهوده و بيجاست و طبيعتا به جايي نميرسد.در اين
ميان همه نگاهها به خط هافبك پرسپوليس دوخته ميشود؛ جايي كه در چند بازي
اخير تحت اختيار سه هافبك مياني به نامهاي مهدي مهدويكيا، محمد نوري و
ميثم نقيزاده بوده است.
با دقت در بازيهاي اين سه بازيكن به
راحتي ميتوان به اين نكته رسيد كه مشكل اصلي پرسپوليس را بايد در خط هافبك
پيدا كرد؛ آنجايي كه نقيزاده قادر به گرفتن توپ از خط دفاعي نيست،
مهدويكيا نميتواند با اين بازيكن و مدافعان كناري ارتباط برقرار كند و
محمد نوري كه بايد با همكاري اين دو نفر مهاجمان را تغذيه كند در اين كار
كاملا ناموفق به نظر ميرسد.
در واقع نچرخيدن توپ بين هافبكهاي
مياني حتي براي لحظاتي كوتاه همان مشكلي است كه پرسپوليس از آن رنج
ميبرد و در اين حالت نه ميتوان انتظار خلق موقعيتي داشت نه اينكه بازي
تيم شكل نرمال خود را پيدا ميكند تا جايي كه براي رسيدن به گل يا بايد
منتظر ضربات ايستگاهي مهدويكيا بود يا اوت دستيهاي بلند حسين ماهيني!
در واقع پرسپوليس حتي در بدترين شرايط
سالهاي گذشته چنين وضعيتي در پيش بردن توپ از خط دفاع به حمله نداشته و
تا اين حد به بازي پيشپاافتاده و مستقيم روي نميآورد اما امروز خط مياني
اين تيم آنقدر تضعيف شده كه شايد بتوان تيم مانوئل را يكي از ضعيفترين
تيمهاي ليگ به لحاظ كيفيت ارائه فوتبال مدرن و البته فرمي ناقص از بازي
مستقيم و بكشبكش ناميد!
اين ضعف خط مياني پرسپوليس البته در
حين ديدارهاي اين تيم به دست مانوئل ژوزه هم تشديد ميشود؛ براي مثال
چنانچه به همين ديدار اخير مقابل مس رجوع كنيم به اين نكته ميرسيم كه هر
چه بازي جلوتر ميرود كيفيت بازي اين تيم پايينتر ميآيد چرا كه با وجود
ضعف هافبكهاي مياني تغييرات در جهت بهتر شدن شكل تيم نيست و اگر مدافعي كم
ميشود يا هافبكي بيرون ميرود تنها گزينههاي روي نيمكت براي اضافه شدن
به تركيب مهاجماني هستند كه از فقدان خلاقيت رنج ميبرند و چنانچه هافبكي
در ميدان نباشد در يك سوم انتهايي زمين تنها بيهوده ميدوند و كاري از پيش
نميبرند.
در اين شرايط مهاجمان همچنان زير سوال
خواهند رفت و همه اين سوال را با كنايه مطرح ميكنند كه چطور با ۵ مهاجم
نتوانستيد به مس گل بزنيد؟ در اين ميان بحث فقدان هافبك مياني قابل پيش
ميآيد كه تا حدود زيادي درست و منطقي است چرا كه مانوئل به غير از اين سه
هافبكي كه در بازيهاي اخير تيمش به ميدان فرستاده تنها افشين اسماعيلزاده
و سامان آقازماني را در اختيار دارد و طبيعتا نميتوان با در نظر گرفتن
كيفيت فني و بيتجربگي اين دو بازيكن انتظار شرايط بهتري با بازي دادن به
آنها داشت.
در اين شرايط به نظر ميرسد پرسپوليس
تا پايان نيمفصل اول همچنان دنبال ارائه فوتبال دهاتي و رسيدن به گل با
بازي مستقيم، ضربات ايستگاهي و اوت دستيهاي بلند باشد و طلب مهاجمان از
هافبكها بيشتر و بيشتر شود. نقطه تاريك در اين سير معيوب البته آنجا است
كه مهاجماني مثل انصاريفرد، قاضي و... با اين وضعيت همچنان خراب خواهند شد
و كيفيت فني و پتانسيلهايشان زير سوال ميرود.