به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت ولادت امام علی النقی علیهالسلام گفتوگوی مشروحی با حجتالاسلام والمسلمین مجید حیدریفر، مدیر گروه عترتپژوهی موسسه تحقیقاتی اسراء انجام دادهایم که متن آن از نظر میگذرد.
ولادت و دوران زندگی امام هادی علیهالسلام
* دوران زندگی امام علی النقی علیهالسلام چگونه بود؟
ـ حضرت هادی(ع) در 15 ذیالحجه سال 212 یا 214 هجری در دهکدهای به نام صریا در اطراف مدینه به دنیا آمدند و مادرشان جناب سمانه مغربی، ام الفضل است.
اگر بخواهیم دوران زندگی امام هادی(ع) را یک دستهبندی کلی داشته باشیم میتوان آنرا به دو دوره تقسیم کرد؛
یکی دوران ولادت ایشان تا شهادت پدرشان که 8 سال بوده و دیگری مدت امامتشان که 33 سال بوده و جمعاً 41 سال است.
در این دو دوره جایگاه حضرت بسیار مورد توجه عموم افراد از جمله اندیشمندان اسلامی قرار گرفته، به ویژه دوران امامت 33 ساله ایشان.
دوران زندگی امام علی النقی(ع) با 5 تن از خلفای عباسی که آخرین آنها معتز است همزمان شده که در حقیقت این افراد فقط اسم خلفا را داشته و شاه و شاهنشاه بودهاند.
ولادت ایشان همزمان با پادشاهی مامون بود و بعد از او معتصم به پادشاهی رسید.
استفاده از خشونت توسط شاهان عباسی
در جریان حیات سیاسی این شاهان عباسی آنچه که دارای اهمیت فراوانتری است استفاده از سیاست خشونت برای استحکام بخشیدن به پایههای سلطنت خودشان است، براساس آن هر کسی را که مخالفشان بود، به ویژه امام کاظم(ع) از سر راهشان برداشتند اما سیاست خشونت، افکار عمومی را علیه عباسیان تحریک کرد مخصوصاً در قلمرو علویها و دوستداران بنیهاشم.
مامون وقتی وارث پدرش شد با دو مزاحم اصلی یکی برادرش امین و دیگری که مزاحم اصلی بود، امام رضا(ع)، روبرو شد ایشان رهبر علویان و سرآمد آنها به شمار میآمد.
مامون در رابطه با برادرش امین همان سیاست پدرش را در پیش گرفت. پدرش هارون برای اینکه بین دو فرزندش دعوا و اختلافی صورت نگیرد قلمرو حکومت اسلامی را که از غرب به روم، ایتالیای امروزی و از شرق به هندوستان و پاکستان منتهی میشد به دو بخش تقسیم کرد: غربی و شرقی؛ قسمت شرقی را به پایتختی مرو به مامون داد و قسمت غربی را به پایتختی بغداد به امین داد.
تغییر روش مأمون عباسی در سیاست مبارزه
مامون به خاطر جاهطلبی و قدرتطلبی فراوان علیه برادرش شورش کرد، او را کشت و در بغداد به عنوان شاه عباسی مستقر شد اما به دلیل وضعیت سخت به وجود آمده و بر سر کار آمدن با کودتا و برادرکشی افکار عمومی کاملاً علیه مامون بود و دیگر نمیتوانست با دشمن دوم خود علی بن موسی الرضا علیهالسلام همین کار را انجام دهد لذا از سیاست مبارزه سرد و به قول امروزیها جنگ نرم استفاده کرد.
جنگ نرم امامرضا با مأمون و ادامه آن توسط امام جواد و امام هادی علیهمالسلام
امام رضا(ع) در این موقعیت ترفند مامون را شناسایی کرده و به او به قول امروزی پاتک فرهنگی زد. لذا با تدّبر در سخنان امام رضا(ع) و مناظرههایشان با مخالفان، ملحدین، و اهل کتاب (یهودی و مسیحی) حتی اهل تسنن و عامه به این نتیجه میرسیم که امام رضا(ع) با ترفند مبارزه فرهنگی به جنگ نرم فرهنگی مامون رفتهاند. البته این وضعیت، هم در زمان امام جواد(ع) و هم امام هادی(ع) حاکم بوده است.
پسینیان مامون عباسی یعنی معتصم و متوکل تا معتز و باقی آنها بدین نتیجه رسیدند که باید سیاست جنگ نرم را در پیش گرفته و گاهی اوقات خشونتهای ناپیدایی را نیز انجام دهند تا بتوانند دشمنان خود را از بین ببرند.
بدین جهت دوران امام رضا(ع) و بعد از آنها دو فرزند امام رضا(ع) دوران ویژهای در مرکز تاریخی تشیع به شمار میرود و شاید علت داده شدن لقب عالم آل محمد به امام رضا(ع) هم از اینجا نشئت گرفته باشد والا باقی امامان نیز عالم آل محمد(ص) هستند، همانگونه که امام علی(ع) میفرمایند: «سلونی قبل عن تفقدونی» بپرسید از من قبل از آنکه مرا از دست بدهید.
موقعیتهای اجتماعی زمان امام رضا(ع) و بعد از آن به گونهای بود که نیاز به یک حرکت علمی و یک خیزش و جهش علمی داشت، امام رضا(ع) پرچمدار این قضیه بوده و امام جواد(ع) و امام هادی(ع) ادامه دهنده این راه بودهاند.
امام هادی(ع) چگونه در یک پادگان نظامی به تبلیغ و ترویج دین پرداختند؟
در دوران امامت 33 ساله امام هادی(ع) یکی از بزرگترین ماموریتهای ایشان، دفاع از فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) که همان تشیع و ولایت امام علی(ع) و اولاد طاهرین ایشان است بوده و حفاظت از سازمانی که در زمان امام علی(ع) درست شده بود.
در این زمان مبارزات بسیاری انجام شد و در کتابهایی مانند مقاتل الطالبین و مروج الذهب هم آمده که در زمان امام هادی(ع)، 13 نفر از علویان علیه عباسیان شوریدند که اولین آنها ابراهیم طباطبا است و از شهدای فخ در مکه بوده است. اینها علیه ظلم شوریدند و امام هادی(ع) هم آنها را بگونهای هدایت میکردند که علیه حکومت باشند و به همین دلیل امام هادی(ع) را از مدینه به بغداد و سپس به سامرا منتقل کردند.
سامرا در حقیقت یک شهرک و پادگان نظامی بود که نیروهای نظامی در آن خانههای سازمانی داشته و کاملاً تحت کنترل و مراقبت بودند ولی امام هادی(ع) به هر شکلی این امور را مدیریت کردند تا حکومت احساس امنیت و آرامش نکرده و از حوزه جنگ سخت وارد شوند.
ویژگیهای امام هادی(ع) در حوزه جنگ نرم
در حوزه جنگ نرم دو ویژگی در امام هادی(ع) وجود دارد که میشود آنها را برجسته کرد؛
یکی تشکیل سازمان وکالت. امام هادی(ع) به خاطر اینکه حلقههای به هم پیوسته شیعی را در کل جهان اسلام؛ عراق، ایران، حجاز، یمن، مصر و جاهای مختلف بتوانند سازمان دهی کنند، 13 نفر از بزرگان را به عنوان نمایندگان و وکیلان تامالاختیار حضرت که اولینش ابراهیم بن محمد همدانی و آخرین آنها عثمان بن سعید عمری است، معرفی کردند. عمری از نواب خاصه امام عصر(عج) بوده و یکی از جایگاههای بسیار ارزنده امام هادی(ع) در حوزه سیاسی، اجتماعی همین تشکیل سازمان وکالت است.
یکی دیگر از کارهای بزرگ امام هادی(ع) در حوزه جنگ نرم، بحث احیای اسلام ناب محمدی(ص) است.
امام هادی با انشاء دو زیارتنامه، اسلام ناب محمدی را نمایش دادند
منتها امام، امکان اینرا که سخنرانی داشته باشند و به قول امروزیها با سایتی، مجلهای، روزنامهای و منبری که در اختیارشان بوده به تبلیغ دین بپردازد نداشتند، و تمام امکانات کاملاً در دولت محصور شده بود و امام علی النقی(ع) در قالب دو زیارت نامه، اسلام ناب محمدی (ع) را به نمایش گذاشتند.
دو زیارت نامهای که امام هادی(ع) در آن به تبیین اسلام ناب محمدی(ص) پرداختند یکی زیارت جامعه کبیره و دومی زیارت غدیریه امیرالمومنین(ع) است که دارای اهمیت خاصی است. زیرا امام(ع) در آن به بیان معارف ناب نبوی و گلایهها و شکوهها و مظلومیتهایی که به اهل بیت(ع) به ویژه امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س) و ماجرای غصب فدک پرداخته است.
زیارتنامه غدیریه از آداب روز غدیر است و مضامین مهمی دارد
تنها درهمین زیارتنامه غدیریه است که ائمه اطهار(ع) به ماجرای غصب فدک و مظلومیتهای مادر بزرگوارشان اشاره کردهاند که ما آنرا در کتاب سبز غدیر، تحت عنوان آداب روز غدیر ذکر کردهایم.
یادگار مهم دیگری که در حوزه فرهنگی از امام هادی(ع) بدست ما رسیده زیارت جامعه کبیره است.
مرحوم علامه مجلسی(ره) در کتاب شریف و گرانقدرشان یعنی بحارالانوار 15 زیارت جامعه نقل کردهاند و یکی از آنها همین زیارت جامعه کبیره معروفی است که موسی بن عبدالله نخعی از امام هادی(ع) نقل کرده است.
موسی بن عبدالله نخعی به امام هادی(ع) عرض میکند: ای امام(ع) به من یک سخن بلیغ و رسا بیاموز که اگر خواستم گفتگو کنم با شما و زیارت کنم شما را زیارتی داشته باشم کاملاً روشن.
حضرت امام علی النقی(ع) در پاسخ، این زیارات را با آدابش تعلیم میدهند.
دو راه برای اعتماد به احادیث امامان
* آیا سند زیارت جامعه کبیره معتبر است؟
ـ آنچه که درباره سند زیارت جامعه کبیره مهم است وجود 6 نفر راوی است که اکثریت آنها جزو افراد شناخته شده و افرادی هستند که اهل رجال آنها را توثیق کردهاند.
علما و فقهای بزرگوار گفتهاند برای اعتماد به یک حدیث چندین راه وجود دارد:
راه اول این است که سند حدیث بررسی شود اگر افرادی که در سلسله سند هستند افراد معتبر و موثقی باشند انسان اعتماد پیدا میکند که این سخن، کلام امام است.
مرحوم شیخ صدوق(ره) در مقدمه کتاب «من لا یحضره الفقیه» آورده است که من هیچ حدیثی را نقل نکردهام مگر بر اساس آن بتوانم فتوا بدهم یعنی روایاتی را نقل میکند که به صحت آن اعتماد و اعتقاد داشته باشد، یکی از روایاتی که ایشان به صحت آن معتقد بوده و آنرا نقل کرده همین زیارت جامعه کبیره است.
همچنین اگر دقت کنیم دیگر بزرگان اهل حدیث مانند مرحوم شیخ طوسی و دیگران در کتابهای خود از بزرگان اهل حدیث اینرا نقل کردهاند و این نشان دهنده آن است که یک اعتقادی نسبت به این زیارت بوده و یک اتکایی به این حدیث وجود دارد که مقبول علما قرار گرفته و این خود یک راه است.
راه دوم که بالاتر از راه اول است، راه متنپژوهی است.
به نقل از بزرگان آمده برای اینکه اطمینان پیدا کنیم این حدیث از امام(ع) صادر شده است یا نه اگر ما متن را بررسی کردیم و دیدیم محتوایی که در متن آمده سخن غیر معصوم نیست، به این نتیجه میرسیم که کلام معصوم است.
البته این تشخیص قهراً کار هر کسی نیست مگر اینکه 40 - 50 سال با مکتب اهلبیت(ع) انس گرفته باشد و بداند امام چگونه صحبت میکند، سبک گفتار امامان چیست و سبک آنها را بداند، هر جا سخنی را میبیند میداند این سبک امام (ع) است وغیر او نیست. مثل اینکه بلا تشبیه، نثر شیوا نویسی را میداند مثلاً نثر بدیعالزمان فروزانفر را و در جایی دیگر اثری میبیند که در لابلایش حرفها و نوشتههایی وجود دارد که با سبک و نثر نویسنده سازگاری ندارد، آدم میفهمد که این قلم از جایی دیگر آمده و سبک، سبک مثلاً مرحوم فروزانفر است.
بنابراین در متن پژوهی میتوان به این عنوان اتکا کرد و بزرگانی مثل مجلسی پدر و پسر (محمدتقی و محمدباقر) اظهار کردهاند که این زیارت از منتهی مرتبه معرفت و عرفان و معرفت حق الهی است.
از نظر متن پژوهی هم ثابت شده که تکه تکه فرازهایی که در زیارت جامعه کبیره آمده مستندات قرآنی دارد و از دیگر روایاتی که اعتبار آنها و نسبت آنها به ائمه اطهار(ع) و پیامبر بزرگوار ثابت شده مستندتر است.
پس زیارت جامعه کبیره از نظر سند، مقبول و مورد اعتماد است و از نظر محتوا متن محکم و قویمی دارد که مطمئناً به وسیله امام صادر شده است از این رو بهتر است نامش را منشور شیعه بگذاریم.
چرا قبل از خواندن زیارت جامعه، تکبیر (الله اکبر) میگوییم
در آداب زیارت جامعه کبیره، تکبیراتی آمده که چهار عامل میتواند داشته باشد:
1) آمادگی روحی برای برقراری ارتباط با نور بزرگی مثل امام(ع).
اگر کسی بخواهد به مرقد نورانی امام(ع) وارد شود باید آمادگی پیدا کند همانطور که اگر بخواهد نزد بزرگی مثل مرجع تقلید یا عالمی ربانی یا رئیس جمهوری برود بدون آمادگی وارد نمیشود حالا که میخواهیم در محضر نماینده خدا و روح الهی قرار بگیریم نیاز به آمادگی داریم.
2) آگاهی از عظمت الهی که در امامان تجلی یافته است.
وقتی می گوییم «الله اکبر» بزرگی، عظمت و غیر قابل وصف بودن خداوند را به ذهن بیاوریم و آن موقع ادامه بزرگی خدا را میتوانیم در حضور امام(ع) و روح امام(ع) ببینیم.
3) کنار زدن حجابها و حضور در محضر نورانی امام(ع)
روزی بالای سر مرقد امام رضا(ع) بودم دیدم جوانی با حالتی آمد پیش من که حاج آقا من چقدر بدبختم! چقدر بیچارهام! گفتم: چی شده؟ گفت: سه روز هست در مشهدم اما نتونستهام امام رضا (ع) را زیارت کنم.
گفتم: مگه کجا بودی؟ گفت: حاج آقا همین جا بودم ولی سه روز هست هر کاری کردم دستم به ضریح نرسید.
این اشتباه است که انسان فکر کند معاذالله امام رضا(ع) داخل این ضریح و قفس آهنی است و اگر دستش به این قفس برسد یعنی دستش به امام رسیده و اگر نرسید یعنی دستش به امام نرسیده است.
این «الله اکبر»ها وسیلهای است که باعث میشود حجابها از قلب انسان کنار برود و بتواند با امام(ع) دیدار کند.
4) یک عنصر دیگر که میتوان نام برد پرهیز از شرک و نسبت دادن آن به امامان(ع) است.
همه فضایل و کمالاتی که برای امامان قائل میشویم همه عنوان مظهریت کامل مطلق است که آنرا با یک تکبیر شروع میکنیم و با اعتقاد به عظمیت، خالقیت و ربوبیت حضرت حق، معلوم میشود که این امام و این بزرگی که برای زیارتشان شرفیاب میشویم به عنوان یک ولی و مظهری از مظاهر آن قادر مطلق و کمال مطلق است.
* محورهای اساسی متن زیارت جامعه کبیره چیست؟
ـ به طور خلاصه درباره متن زیارت عرض میکنم که متن دارای سه اصل است؛
یکی در بیان اندیشهها و جهان بینی اسلام ناب محمدی(ع)، دومی ارزشها و ضد ارزشها در اسلام ناب نبوی(ص) و سومی بایدها و نبایدهای فقهی و حقوقی در اسلام ناب محمدی(ع)
امامان مظهر کمالات خداوند هستند
تمام بحثهای ربوبیت، خالقیت، توحید، ولایت، عبودیت و حقانیت حضرت حق نهایتاً تنفیذ شده به امامان(ع) و امامان مظهر آنها هستند.
بدون امامت، توحید هم توحید حقیقی نیست
نقطه برجسته و امتیاز شیعه، بحث امامت است که مکمل بحث توحید و نبوت است. همانطور که در احادیث بسیاری مثل حدیث نورانی سلسلة الذهب از امام رضا(ع) آمده «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» و بعد از آن امام(ع) فرمودند:«بشرطها و انا من شروطها» اگر امامت نباشد توحید هم توحیدی واقعی نیست.
امامان دارای قدرتهای الهیاند اما هیچکدام قدرت ذاتی ندارند
* عدهای زیارت جامعه را به شیعیان عالی نسبت میدهند. نظر شما چیست؟
ـ در رابطه با شبههای که وجود دارد و بعضی آنرا مطرح میکنند مبنی بر اینکه نوعی غلو و مبالغه در زیارت جامعه کبیره وجود دارد و کمالاتی را برای امامان مطرح میکند که حاکی از گزافه گوییهای شیعیان و طرفداران آنهاست.
امامان در احادیث بسیاری غلو را نهی کردهاند و مرز آنرا برای ما مشخص ساختهاند و فرمودهاند: ما را خدا ندانید، ما را نپرستید، ما را معبود ندانید و بعد از آن هرچه میخواهید درباره ما بگویید
یعنی هر آنچه که ما داریم از خداست و هر آنچه که خدا به ما داده همانهایی است که خودش دارد و به ما داده است.
امامان دارای قدرت الهی و علم الهی هستند اما این علم را خودشان به دست نیاوردهاند، ذاتی نیست و از طرف خداوند به آنها اعطا شده است. بنابراین هیچ گونه غلوی در کار نیست اما آنها که نمیدانند و با مکتب شیعه آشنا نیستند یا اهداف و اغراض خاصی دارند، میگویند غلو است.
امامان آئینهداران حضرت حق هستند. آئینه از خودش چیزی ندارد آئینه فقط نشان دهنده دارندگی آن کسی است که چهرهاش در آئینه افتاده است.
یکی از این آقایان که این مساله را مطرح کرده، درباره برخی شعرا، غلوّهای عجیبی دارد. معلوم میشود هدف، چیز دیگری است.
معرفت به حق امام یعنی چه؟
* عمدتاً چیزی که بعد از هر زیارت به ذهن انسان خطور میکند این است که آیا زیارتش قبول شده یا نه؟ از کجا میشود فهمید؟
ـ قبولی زیارت، مشروط به یک عنوان شده و آن زیارت «عارفا بِحَقه» است. انسان، حقِ معصوم را بشناسد.
اینکه معرفت به حق ائمه چیست، از امام صادق(ع) سوال کردند شما که میفرمایید عارف به حق معصوم باشد، با معرفت باشد، معرفت یعنی چه؟ حضرت فرمودند: یعنی اینکه بداند امام(ع) واجبالطاعه است. باید از او اطاعت شود. همچنین در سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه هم آمده که اگر شما امامت مرا قبول میکنید این بیعتی را که به من دادهاید نشکنید و پایش بایستید و هر جا که شما را خواستم اطاعت کنید.