به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، سردار شهید «حسین اجاقی» در پاییز سال 1343 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد؛ وی در سن نوجوانی در بیشتر راهپیماییهای ضد رژیم طاغوت شرکت کرد؛ پس از پیروزی انقلاب این نوجوان خود را وقف حفاظت و حراست از انقلاب کرد و به همراه دوستانش به نگهبانی از اماکن حساس شهر پرداخت.
حسین در سال 1360 به عضویت سپاه درآمد و به دلیل شجاعت و توانایی نظامی، به فرماندهی گردان حنین تیپ نبی اکرم(ص) منصوب شد؛ او میگفت «آن قدر به جبهه میروم تا مرحمت خدا شامل حالم شود و شهید شوم» و سرانجام در شانزدهم تیر 1365 در جریان عملیات «کربلای یک» در منطقه قلاویزان به شهادت رسید.
«باقر آقایی» از همرزمان این شهید است که بخشی از خاطرات وی را روایت میکند: شهید «حاج حسین اجاقی» قبل از شهادت حج نرفته بود؛ بعد از شهادتش برادر و پسرعمویش حج نیابتی انجام دادند، به همین دلیل ما به این شهید میگوییم: «حاج حسین».
او یک عارف وارسته و سختگیر به نفس بود؛ پرداختن به واجبات و ترک محرمات الفبای زندگیاش بود؛ رزمندهها برای تبرک به گردان حنین میآمدند تا حاج حسین برای آنها فرماندهی کند.
یک بار به همراه حاج حسین با تویوتا میرفتیم و او رانندگی میکرد؛ پیرمردی که پشت تویوتا نشسته بود، در حالی که یک نخ سیگار در دست داشت، دستش را به سمت جلوی ماشین دراز کرد و گفت «حسین آقا میشود این سیگار را روشن کنی؟» رنگ حاج حسین پرید؛ تعجب کردم و دیدم که حاج حسین، ابا دارد سیگار را بگیرد؛ از وی اجازه گرفتم و سیگار را با فندک تویوتا روشن کردم و از شیشه سمت راست ماشین به پیرمرد دادم.
حاج حسین گفت: «باقر، خدا پدر و مادرت را بیامرزد، راحتم کردی، من تا به حال سیگار را لمس هم نکرده بودم»؛ حاج حسین نمیخواست به بزرگتر از خودش «نه» بگوید.
او یک فرمانده بود و میگفت: «مگر میشود کسی ادعای هدایتگری و رهبری گروهی را داشته باشد و نماز شب نخواند» او حتی در شبهایی که خیلی هم خسته بود، نماز شب را ترک نمیکرد؛ او مقید به برگزاری نماز جماعت بود؛ ایام فاطمیه در دوکوهه بودیم، شب اول و دوم به خاطر جابجایی مشغول بودیم و نشد که دور هم جمع شویم؛ شب سوم در اتاق شهید اجاقی جمع شدیم؛ در ابتدا حاج حسین گفت: «کتابهای قرآن را بیاورید» بچهها بعد از قرائت قرآن کریم، روضه خواندند و تا ساعت 12 شب برای شهادت حضرت زهرا(س) عزاداری کردیم.
او با تمام خوبیهایی که داشت، به شهادت رسید و دست و صورت و پاهای له شدهاش را داخل پتو گذاشتیم و در گلزار شهدای کرمانشاه به خاک سپردیم.
امام خامنهای در مهر ماه 1390 و دیدار با خانواده شهدای کرمانشاه، به منزل شهیدان اجاقی نیز تشریف بردند و با حضور خود دل این خانواده شهید را غرق در نور و شادی کردند.