پس از نامه نگاری های کم سابقه رؤسای قوه مجریه و قضائیه، دو دیدگاه در مورد این مسأله شکل گرفت. عده ای با تأکید بر «لزوم حفظ آرامش جامعه» کار دو طرف را محکوم می کردند و مسئولین را به نکشاندن اختلافات به متن جامعه توصیه می نمودند. در مقابل، عده ای معتقدند مردم باید تا جای ممکن در جریان مسائل قرار گیرند و این کار حتی اگر باعث ایجاد التهاب گردد، برای بالا بردن قدرت تحلیل مردم ضروری است.
گروه اول معتقدند نباید با علنی کردن اختلافات و نقد شدید مسئولین، باعث شادی دشمن وسوء استفاده رسانه های بیگانه شویم. اما گروه دوم بر این باورند که دوران پنهان نگاه داشتن اخبار به سر رسیده و اگر ما خودمان مردم را مطلع نسازیم، دیگران با اخبار تحریف شده این کار را خواهند کرد.
جدای از مصداق فعلی، کدام گروه درست می گویند؟ آیا باید آرامش جامعه و وحدت را فدای افزایش آگاهی عمومی نمود؟ و یا نباید به قیمت افزایش بصیرت، در جامعه التهاب ایجاد کرد؟ و آیا این دو (افزایش آگاهی و آرامش) دو لبه تیغ هستند و یا با یکدیگر قابل جمع اند؟ و نهایتاً در یک حکومت دینی در شرایط امروزی، حاکمان تا چه اندازه می بایست اطلاعات پشت پرده را با مردم در میان بگذارند؟
تالار بحث 598 آماده بازتاب دیدگاه ها و انتقادات مخاطبین گرامی است.
تذکر: به جهت حفظ وجه علمی و کلی بحث، از مخاطبین گرامی تقاضا می شود بطور خاص به مصداق فعلی (اختلاف رئیس جمهور و ریاست قوه قضائیه) نپردازند و مسأله را بصورت عام مورد بررسی قرار دهند.